جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر


 
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ دوازدهم: انسان، حامل امانت الهی
  • پيام تسلیت در پى شهادت حجت‌الاسلام والمسلمين سيدحسن نصرالله
  • پیام در پی جنایات اخیر رژیم صهیونیستی در لبنان
  • پيام تسلیت در پی حادثۀ اندوهبار معدن طبس
  • پيام تسلیت به مناسبت ارتحال حضرت آيت‌الله محفوظى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام خطاب به حضرت آیت‌الله العظمى شبيرى زنجانى«دامت‌بركاته‌الشّريف»
  • پیام به نشست نکوداشت علّامۀ مجلسی«قدّس‌سرّه‌الشّریف»
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ یازدهم: هدف از خلقت انسان(5)
  • پیام در پی شهادت جناب آقای اسماعيل هنيّه«رحمة‌الله‌علیه»

  • -->

    عنوان درس: آیا بحث از مفاهیم مسئلۀ اصولی است یا نه ؟
    موضوع درس:
    شماره درس: 164
    تاريخ درس: ۱۳۸۲/۱۱/۱۹

    متن درس:

    اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. ربّ اشرح لی صدری و یسرلی امری و احلل عقده من لسانی یفقهوا قولی

    مقدمه دوم در باب مفاهیم یک مقدمه تکراری است که در هر بحثی آمده است ، و آن این است که بحث از مفاهیم آیا اصولی است یا نه ؟ مثل مرحوم آقای خوئی رضوان الله تعالی علیه می گویند : نه بحث عقلی است ، برای این که آن خصوصیتی که در منطوق است کاشف است از آن انتفاء عند الانتفاء که آن کار عقل است ، عقل است که می گوید : در ان جاءک زیدٌفاکرمهُ ، ان لم تجئک زید فلا یجب الاکرم و چون بحث عقلی صرف است می شود بحث فلسفی ، بحث منطقی نمی شود بحث اصولی ، بعضی هم گفتند : مثل استاد بزرگوار ما آقای بروجردی رضوان الله تعالی علیه از مبادی تصدیقیه علم فقه است ، برای این که در علم فقه یک مقدماتی باید تهیه بکنیم از جمله مقدمات باید تصدیق بکنیم بحث است ، تا درفقه برای ما نتیجه داشته باشد . اما روی آن تعریفی که خود آقای بروجردی در باب اصول کردند یا استاد بزرگوارشان مرحوم آخوند تعریف کردند ، یا قدماء تعریف کردند گفتند : علم اصول قواعد ممهده لا ستنباط احکام شرعیه ، یا ما یقع فی طریق الاستنباط ، یا به قول آقای بروجردی هو الحجه فی الفقه ، گفتند : رو این تعریف ها باید مفاهیم بحث اصولی باشد ، از مباحث بزرگ هم باید باشد ، برای این که بحث از مفاهیم در فقه خیلی بدرد می خورد ، و چون که مبتلی به در فقه مااست پس وقتی بحث مفاهیم کرده ایم قاعده ای بدست می آوریم ، برای چه ؟ لاستنباط الاحکام الشرعیه ، یا به قول آقای بروجردی هو الحجه فی الفقه می رویم در فقه نمی دانیم روی مفهوم مفهوم فتوی بدهیم یا نه ؟ در اصول درست کردیم قضیه مفهوم دارد در فقه فتوی می دهیم حجت مان هم همین مفهوم قضیه شرطیه هست ، خوب خیلی حرف خوبی است دیگر ، آن وقت ما همیشه یک نزاعی در این مباحث که وارد می شویم با استاد بزرگوارمان آقای بروجردی داریم و آن نزاع این است که هو الحجه فی الفقه با جمله المبادی التصدیقیه فی الفقه این ها یک چیز است ، ما چه بگوئیم : حجت در فقه است هیچ تفاوت با هم ندارد برای این که مبادی تصدیقیه علم فقه آن است که ما یک مقدمه ای راتصدیقش می کنیم ، مبدء می شود از برای فقه ما ، به عبارت دیگر حجت می شود در فقه ما ، پس الاصول هی الحجه فی الفقه ، یا الاصول هی المبادی التصدیقیه للفقه این ها یک چیز است واین عرض را ما همیشه به استاد بزرگوارمان آقای بروجردی داریم و ایشان هم غالباً وقتی که وارد این مسائل می شوند می فرمایند : این مباحث از مبادی تصدیقیه علم فقه است ، اول اصول هم می فرمایند :تعریف اصول هو الحجه فی الفقه این حرف هست که استاد بزرگوار ماتعریف علم اصول ر می کنند که هو الحجه فی الفقه ، هو الحجه فی الفقه یعنی چه ؟ یعنی نه صغری و کبری هم درست بکنیم در وقتی که مسأله را عنوان کنیم بگوئیم : دلیلش مفهوم شرط وقتی بگوئیم : دلیلش مفهوم شرط این مفهوم شرط هو الحجه درد این مسأله فقهی ما ،پس آن هو الحجه فی الفقه صادق می شود روی بحث مفاهیم ، چنان چه اگر کسی مفهوم شرط را بگوید : حجت نیست به مسأله ی فقهی می رسد که مفهوم شرط دلالت می کند می گوید : این حجت نیست رو این مسأله نمی شود فتوی داد چرا ؟ برای خاطر این که حجت نداریم ، مفهوم شرط حجت نیست . آن فرمایش اول شان که می فرمایند : الاصول هم الحجه فی الفقه می آوریم در باب مفاهیم می گوئیم : مفاهیم هو الحجه فی الفقه ، این یک حرف ، یک حرف دیگری آقای بروجردی دارند و آن این است که معمولا در این مباحث عام و خاص ، مطلق و مقید ، در مباحث مفاهیم ، درمباحث نهی در عبادات موجب فساد است یا نه می فرمایند : این ها از مبادی تصدیقیه علم فقه است خوب مبادی تصدیقی کدام است ؟ در مقابل مبادی تصوری ، بحث لغت بکنیم بحث وضع بکنیم این مبادی تصوریه است بحث این که الامر یدل علی الوجوب این بحث مبادی تصدیقیه است ، آن بحث وضع از مبادی تصوریه است ،بحث مفاهیم از مبادی تصدیقیه است ، خوب مبادی تصدیقیه برای چی ؟ برای فقه ، گاهی در فقه مان به آن مبادی تصوری احتیاج داریم ، نمی دانیم که صعید در قرآن آیا خاک است  اشغال داشته باشد می گیرد نمی گیرد تمسک می کنیم به آن وضع ، گاهی هم نه نمی دانیم این مفهوم برای مان حجت است یا نه تمسک می کنیم به همین بحث ها ئی که حالا می کنیم و می گوئیم : مفهوم شرط حجت است ، این را می گویند ک مبادی تصدیقیه علمی ، آن را می گویند : مبادی تصوریه لذا از اول اصول تاآخر اصول ، یا مبادی تصوریه است ، یا از مبادی تصدیقیه ، و بحث مفهیم چون که موضوع و محمول و نسبت بین بین دارد از مبادی تصدیقیه است چه بگوئیم : هو الحجه فی الفقه ، چه بگوئیم : هی المبادی التصدیقیه للفقه ، ظاهراً تفاوتی ندارد ، بالاخره ما الان بحث می کنیم کهآیا مفهوم شرط حجت است یا نه ؟آن شاء الله بعداً می رسیم که بعضی ها می گویند :نه مثل مرحوم آخوند ، بعضی ها می گویند :آری مثل ما ، در این بحث ها یک حجت درست می شود یا مبدء تصدیقیه علم فقه درست می شود ، یعنی علم فقه ما محتاج به بحث از مفهوم است برای حجتیت و عدم حجیت ؛ خوب این مبادی تصدیقیه ، همین مبادی تصدیقیه هر چه باشد چه مفرد باشد چه تصدیق باشد چه تصور باشد چه تصدیق باشد ، چه مفرد باشد چه قضیه باشد این ها همه هو الحجه فی الفقه ، یعنی ما می رویم در فقه یک مفهوم پیدا می کنیم اگر قائل باشیم به این که این مفهوم وصف حجت است روی آن فتوی می دهیم ، می گوئیم : دلیل من برای فتوی من حجیت مفهوم وصف که در اصول درست کردیم اگر هم بگوئید : مفهوم وصف این جا حجت نیست وقتی می رویم در فقه می گوئیم : این صفت در این جا نمی تواند به ما چیزی بدهد برای این که ما در اصول اثبات کردیم که وصف مفهوم ندارد .و اما اگر فرمایش آقای خوئی که ایشان می فرمایند: که بحث مفاهیم بحث عقلی است ، و چون بحث عقلی است دیگر لا مساس این که ما بخواهیم از مباحث الفاظ درستش بکنیم ، نمی دانم مرادشان چیست ؟ مثل همان حرف دیروزشان است ، حالا اگر یک چیزی عقلی شد این نمی تواند اصولی بشود ؟ خوب حجیت خبر واحد عقلی است یعنی بنای عقلاء است و تمام فقه ما رو همین حجیت خبر واحد می گردد ، و این که چون مسأله ی عقلی است پس مسأله ی اصولی نیست نمی دانم مرادشان چیست ؟ حالا بفرمائید : که مسأله ی منطقی و برای این که دلالت مطابقی و تضمنی و التزام این ها همه مربوط به منطق است خیلی خوب باشد اما حالا یک مسأله ی منطقی یک مسأله عقلی یعنی حکم ، یعنی عقلاء مرادشان از عقل این جا عقلاء است یعنی عقلاء می گویند : این جا مفهوم است ، عقلاء می گویند : این جا مفهوم هست این مسأله ی اصولی نمی تواند باشد ؟ حجیت خبر واحد عقلاء می گویند : خبر واحد حجیت است ، می شود یک مسأله ی اصولی در اصول ما بیش از همه مسائل ما روی آن حرف زدیم ، یک قدری بیشتر اصلاً اصول ما دو قسم است مباحث لفظی ، مباحث عقلی ، این ها را خود آقای خوئی محاضرات روی آن نوشتند و مباحث عقلی شان خیلی بیشتر از مباحث لفظی شان است ، قطع حجت است ، یعنی عقل ما ، علم اجمالی منجز تکلیف است ، یا ظواهر الفاظ حجت است ، خبر واحد حجت است ، اصول عملیه ، قاعده قبح عقاب بلا بیان ، این ها عقلائی است ، اصلاً جلد دو م کفایه اسمش را گذاشتند مباحث عقلی بنابراین نمی دانیم مراد ایشان چیست ؟ حالا اگر هم بخواهند توجیه می شود کرد و اگر محاضرات ببینید در آخر کار ایشان یک جمله ای دارند که  مفهوم لامساس للفظ ، بگوئیم : مرادشان این است که از مباحث عقلی است نه از مباحث لفظی ، و اما این که چون از مباحث عقلی است پس از علم اصول نیست که از اول عبارتشان فهمیده می شود ظاهراً این وجه ندارد . و اما حرف دومشان که ما توجیه کنیم بگوئیم : که این دلالت دلالت عقلی است ، دلالت التزامی است ، نه دلالت لفظی این را هم قبول نداریم برای این که منطق به ما می گوید : دلالات آن که از لفظ فهمیده می شود یا مطابقی است ، یا تضمنی است ، یا التزامی ، التزامش هم یا به معنا الاعم است ، یا به معنا الاخص ، در مقابل چی ؟ دیروز می گفتم : در مقابل آن جا مثل دوبه اضافه دو مساوی چها ر، این احتیاج به لفظ ندارد ، قدم عالم ، بحث توحید ، این ها احتیاج به لفظ ندارند بحث های فلسفی کا ما احتیاج به لفظ داشته باشیم چون آن مباحث عقلی را باید بریزیم در لفظ تا بشود باهم محاجه بکند ، یک ظرف است ، اما مظروف احتیاج به این لفظ داشته باشد از نظر بنیه ، نه احتیاج ندارد به آن می گوئیم : بحث عقلی صرف ، و اما آن جا که بنیه بحث عقلی احتیاج به لفظ داشته باشد به آن می گوئیم : عقل غیر مستقل ، آن وقت این وقت آن عقل غیر مستقل را منطقیین می گویند : دلالت لفظ یا مطابقی است ، یا تضمنی است ، یا التزامی است ، و آن التزامی یا به معنا الاخص است ، یا به معنا الاعم است مربوط به تصدیقات است ، این ها ما بخواهیم بگوئیم : که نه ایشان می فرمایند : این خصوصیت در ان جاءک زیدٌ فاکرمهُ در منطوق این کاشف از یک بحث عقلی است که عقل ما می گوید : مفهوم حجت است ، انتفاء عند الانتفاء ،می گوئیم : خوب همین یعنی دلالت لفظی ، منطقین هم همین را می گویند ، مرحوم آقای خوئی که نمی توانند منکر بشوند ، بعضی هامنکر شدند گفتند : دلالت منقسم به دو قسم است ، یا دلالت مطابقی است یا تضمنی و اما دلالت التزامی  دیگر عقلی است مربوط به لفظ نیست ، جوابش هم این است آقا تا لفظ نباشد آن دلالت التزامی می شود باشد اصلاً این خصوصیت در لفظ است ، ان جاءک زیدٌ فاکرمهُ که بعد صحبت می کنیم آیا زیر ان است؟ زیر سر شرط است ؟ زیر سر جزاء است ؟ زیر سر همه است ؟ آیا بالوضع است ؟ آیا بالاستقراء است ؟ بالاخره آن کلی اش این است ، یک خصوصیتی در لفظ است که آن خصوصیت در لفظ دلالت می کند بر یک امر عقلی انتفاء عند الانتفاء  ثبوت عند الثبوت این لفظ است ، انتفاء عند الانتفاء این لفظ نیست اما از همین ثبوت عند الثبوت استفاده می کنیم  ، علی کل حالٍ باز فرمایش آقای خوئی در این جا مجمل است ، نمی توانیم بفهمیم برای این که این چیز ها را نمی شود نسبت داد به آقای خوئی ، اما علی کل حال ٍ ما هستیم و لفظ ایشان ، لفظ ایشان به ما می گوید : باب مفاهیم باب عقلی است حالا مرادشان این است که از مباحث عقلی صرف است ، ظهور عبارت است ، جوابش این است از مباحث عقلی باشد چرا از بحث اصولی نباشد اگر هم بخواهند بگویند : بحث الفاظ نیست  ،بحث عقلی است می گوئیم : خیر بحث الفاظ است ، از همین جا هم آقایان اصول آوردند در مباحث الفاظ نبردند در جلد دوم کفایه مباحث عقلیه سببش هم همین است آنچه مفهوم به ما می دهد آن خصوصیت در منطوق است ، خصوصیت درمنطوق هم ثبوت عند الثبوت درست می کند ، هم انتفاء عند الانتفاء ، حرف سوم : که در کفایه آمده ، آقای بروجردی هم متابعت کرده اند این که می گویند : بحث مفهوم ، صفت برای مدلول است ، نه صفت برای دلالت. نمی دانیم یعنی چه ؟ حتماً کفایه را ببینید تا فردا ان شاء الله .

    وصلی الله علی محمد وآل محمد .

     

    چاپ دانلود فايل صوتي
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365