جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر


 
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ دوازدهم: انسان، حامل امانت الهی
  • پيام تسلیت در پى شهادت حجت‌الاسلام والمسلمين سيدحسن نصرالله
  • پیام در پی جنایات اخیر رژیم صهیونیستی در لبنان
  • پيام تسلیت در پی حادثۀ اندوهبار معدن طبس
  • پيام تسلیت به مناسبت ارتحال حضرت آيت‌الله محفوظى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام خطاب به حضرت آیت‌الله العظمى شبيرى زنجانى«دامت‌بركاته‌الشّريف»
  • پیام به نشست نکوداشت علّامۀ مجلسی«قدّس‌سرّه‌الشّریف»
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ یازدهم: هدف از خلقت انسان(5)
  • پیام در پی شهادت جناب آقای اسماعيل هنيّه«رحمة‌الله‌علیه»

  • -->

    عنوان درس: آیا قضا به امر جدید است یا نه؟
    موضوع درس:
    شماره درس: 132
    تاريخ درس: ۱۳۸۲/۹/۱۵

    متن درس:
    اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. ربّ اشرح لی صدری و یسرلی امری و احلل عقده من لسانی یفقهوا قولی

    مساله‌ی امروز از نظر فقهی مساله‌ای‌ مبتلی به و مساله‌ی خوبی است. و آن این است که این قضا به امر جدید است؟ یا به همان امر اول؟ مثلا نماز آیات زن حائض برایش وجوب نبود در وقت مثلا گرفتن خورشید گرفتن ماه این حیض بود نماز برایش واجب نبود حالا پاک شده است آیا نماز آیات برای او واجب است یا نه؟ خب اگر کسی بگوید قضا به امر جدید است و وقتی قضا به امر جدید شد الان این امر دارد که نماز آیات را بخوان و اما اگر کسی بگوید به امر اول است امر اول اصلاً برای این نبوده تا این که حالا ما بخواهیم امر اول را زنده کنیم درباره این یا آن جاهایی که مسلم است قضا دارد مثل نماز ظهر و عصر این عمدا، سهوا، نسیانا، نماز ظهر و عصر را نخواند حالا می‌دانیم باید قضا بکند آیا امر اول کار می‌کند می‌گوید قضا کن، یا امر جدید کار می‌کند می‌گوید قضا کن به این معنا که اگر امر جدید نباشد قضا ندارد اگر امر جدید باشد قضا هست اگر امر جدید نباشد نه این قضا به امر جدید است یا امر اول یک مساله‌ی مبتلی به در فقه است و خیلی جاها به درد می‌خورد مشهور در میان اصحاب گفته‌اند‌ قضا به امر جدید است به این معنا که بعد از وقت واجب موقت اگر ما شک کنیم که آیا آن واجبی که نتوانستیم به جا بیاوریم یا عمدا به جا نیاوردیم حالا باید قضا کنیم یا نه؟ اگر امر جدید نباشد نه. بعضی ها هم گفته‌اند‌ نه همان امر اول برایمان کار می‌کند و می‌گوید باید قضا کنی مگر یک دلیل بیاید بگوید نه قضا ندارد و الا اگر دلیل نداشته باشیم برای این که قضا ندارد همان امر اول برای ما کار می‌کند همان امر مقید که قیدش رفته همان اطلاق آن دلیل برایمان کار می‌کند لذا این مساله هست که آیا قضا به امر جدید است یا امر اول؟

    قاعده اقتضا می‌کند قضا به امر جدید باشد چرا؟ برای این که امر اول چنین عرضه‌ای‌ ندارد که بعد از وقت هم بتواند کار بکند چرا عرضه ندارد برای این که امر آمده روی مقید نه روی مطلق و آن امر من اول الامر خارج وقت را نمی‌گیرد و وقتی هم که وقت تمام شد به  قاعده اذا انتفی القید انتفی المقید امر اول دیگر تمام شد من اول الامر نمی‌گیرد چون مطلق نیست مقید است گفته اقم الصلوه لدلوک الشمس الی غسق اللیل در این محدوده امر آمده روی ماهیت مقیده حالا اقم الصلاه لدلوک الشمس الی غسق اللیل روی الی غسق اللیل تمام شد خب اذا انتفی القید انتفی المقید دیگر امری نیست تا خارج وقت بتواند برای ما کار کند لذا این اقم این امر این هیئت روی چه آمده؟ یک دفعه می‌گوید اقم الصلاه خب روی ماهیت من حیث هی هی دیگر در این ماهیت من حیث هی هی قید نخوابیده باید این ماهیت را بیاوریم هروقت باشد اما یک  وقت می‌گوید اقم الصلاه لدلوک الشمس الی غسق اللیل خب قبل از وقت بخواهیم بیاوریم نمی‌شود بعد وقت بخواهیم بیاوریم نی شود در این محدوده باید آورده شود. حالا در این محدوده نیاورد عمدا نیاورد سهوا نیاورد اضطرارا نیاورد در این محدوده نیامد خب همین طور که همین بود یعنی امر در این محدوده دلیل شان خیلی واضح است که قضا به امر جدید است نه به آن امر اول اگر ما روی قضا یک امر داشتیم یعنی به ما گفت که نماز ظهر و عصر را اگر نیاوردی خارج وقت بیاور، آن کار می‌کند وقتی هم آن آمد باز اقم الصلاه لدلوک الشمس هیچ کار برای ما نمی‌کند اقم الصلاه لدلوک الشمس الی غسق اللیل می‌گوید من کار می‌کنم در این محدوده نیست متعلق امر نیست خود امر هم برای قضا آن روایت برای مان کار می‌کند اگر هم روایت نداشتیم هیچی یک واجبی است که قضایش لازم نیست، یک دفعه می‌گوید اقم الصلاه یک دفعه می‌گوید اقم الصلوه لدلوک الشمس یک دفعه می‌گوید اکرام زیدا العادل حالا عدالت نیست اکرام هم نیست گفته است که اذا قمتم الی الصلاه فاغسلوا وجوهکم وضو نیست. اکرام هم نیست همچنین تا آخر این قیودات همه من  جمله قید وقت این ماهیت را مقیدش می‌کند ماهیت مقیده عنوان محدود خب عنوان محدود نیست، امر نیست بله اگر یک کسی شک در ظرف و قید بکند یعنی آن حرف مرحوم شیخ انصاری (ره) که این قیودات آیا ظرف است یا قید است؟ خب معمولا ظهور در قید است ظرفیت باید اثبات بشود حالا این اکرام زیدا یوم الجمعه این آیا ظرف است یا قید؟ اگر ظرف باشد اکرام زید را می‌خواهد همیشه و این یوم الجمعه که آورده مثل این است که بگوید: مده العمر اکرام زیداً مده عمره، مده عمره هیچ دخالت ندارد اگر هم نبود اکرام زیدا خودش کار می‌کرد حالا یوم الجمعه این است اگر هم گفتید نه این اکرام زیدا یوم الجمعه این قید است ظرف نیست یعنی اکرام زید را می‌خواهد روز جمعه نه روز شنبه، نه روز پنج شنبه خب وقتی که یوم الجمعه تمام شد دیگر اکرام نیست چرا نیست اذا انتفی القید انتفی المقید خب این به نحو ظرف است یا به نحو قید است خب اگر شک بکنیم ظرف است یا قید می‌گوییم حتما این قید است نه ظرف برای این که آن ظرفیت خلاف قاعده هست همین هم که گفته اکرام زیدا یوم الجمعه به نحو ظرفیت معنایش این است که مطلوب من اکرام زید در روز جمعه است: مثل اذا نودی للصلوه من یوم الجمعه فاسعوا الی ذکر الله آن وقت اگر کسی شک بکند که آیا قید است یا آیا ظرف است؟ نتواند اثبات بکند آن وقت همان حرف مرحوم شیخ می‌آید که استصحاب چی بکنیم، ایا استصحاب امر اول بکنیم یا استصحاب مخصص مشهور در میان فقهاء من جمله شیخ گفته اند: که استصحاب مخصص می‌کنیم باز هم می‌گوییم که امر اول تمام شد و این که ما بخواهیم امر اول را استصحاب بکنیم آن مخصص مان با استصحاب جلویش را می‌گیرد و ما بخواهیم اثبات بکنیم با ظرفیت و قیدیت ظهور می‌خواهد که بگوید ظرف است نه قید بخواهیم استصحاب بکنیم که نتیجه‌اش‌ قیدیت است.

    آن هم نمی‌شود برای آن که آن مخصص جلومان را می‌گیرد الا این که استصحاب مخصص بکنیم می‌گوییم: روز جمعه تمام شد دیگر هیچ.

    در باب مستحبات یک حرف دیگر است آن تعدد مطلوب. در باب مستحبات مشهور در میان فقهاء گفته اند: تعدد مطلوب مثل این که مثلا می‌گوید زیارت عاشورا بخوان با صد لعن و صد سلام دو رکعت نمازش هم بخوان و نماز شب یازده رکعت در رکعت و ترش آن دعاهای مخصوص خب حالا اگر دعاها را نخواند نماز وتر آمده یا نه؟ اگر شک کنیم آیا جزء است یا نه؟ قنوت جزء نماز وتر است یا نه؟ دعاهایش جزء قنوت است یا نه؟ گفته‌اند‌ تعدد مطلوب در این جا هست و می‌گوییم نه همان که هرچه پول بدهی‌اش‌ می‌خوری.

    مشهور در میان فقهاء این است در باب مستحبات گفته‌اند‌ که تعدد مطلوب و حتی اگر وقت رفت خارج از وقت هم می‌تواند بیاورد این وقت که گفته شده این برای این که مطلوب مولی بوده و اما اگر تو وقت عمدا نیاورد خارج وقت هم نمی‌تواند بیاورد به قاعده تعدد مطلوب آن وقت آن جا در باب مستحبات مشهور در میان فقهاء گفته‌اند‌ الا ما اخرجه الدلیل گفته  اند: مثلا مثل نوافل از دلیل بیرون است برای این که آن نوافل حد محدود دارد و اگر در آن حد نیاورد یا هیچی یا لااقل باید قضا بخواند آن جا می‌گویند دلیل داریم و الا اگر دلیل نداشتیم گفته اند: باب مستحبات غیر باب واجبات است لذا در باب مستحبات گفتند اگر مقید به قید شد این قیدش مطلوب دیگری است تعدد مطلوب معنایش این است یعنی در وقت بیاوری خیلی خوب است خارج از وقت بیاوری خوب است خیلی خوب نیست این را می‌گویند تعدد مطلوب و گفتند تمام قیودات در مستحبات من باب تعدد مطلوب است نه من باب قیدیت مثل آن جا که احراز ظرفیت بکنیم چه جور می‌گوییم: که همه وقت می‌تواند بیاورد حالا هم که مستحب است می‌گوییم در تعدد مطلوب است قاعده کلی در باب مستحبات اگر در وقت نیاورد در خارج وقت با یک قدری ثواب کمتر می‌تواند بیاورد با یک قدری مطلوب کمتر می‌تواند بیاورد مگر این که یک دلیل بیاورد و بگوید: تعدد مطلوب نه وحدت مطلوب اگر در وقت نیاوردی دیگر بعدش نمی‌توانی بیاوری این تعدد مطلوب را معمولا فقهاء بیاورند در واجبات بگوید این که گفته اقم الصلوه لدلوک الشمس الی غسق اللیل این لدلوک الشمس الی غسق اللیل مطلوب خاص است اگر در این محدوده نیاورد در محدوده حسن یک مطلوب افضل است یک مطلوب احسن دارد یک مطلوب حسن یک مطلوب افضل دارد یک مطلوب با فضیلت از نظر ثبوتی حرف خوبی است از نظر قیاسی هم حرف خوبی است اما اثبات مطلوب حتی در باب مستحباتش مشکل است چه رسد در باب واجباتش برای این که ما تعدد مطلوب اگر جائی بخواهیم بگوییم باز ظواهر جور نمی‌آید باید یک دلیل بیاید بگوید تعدد مطلوب است این قید ظرف است این قید من باب تعدد مطلوب است نه از باب قیدیت ظهور در قید این که محدود است مطلوب همین است این ظهور قیدیت است از همین جهت هم بعضی از اصحاب مثلا در مثل زیارت عاشورا گفتند باید صد لعن و صد سلام باشد و الا دیگر زیارت عاشورا نیست گفتند حتما روز عاشورا باید باشد اگر غیر عاشورا می‌خواهد بخواند از باب رجاء، از باب سلام بر اباعبدالله الحسین علیه السلام و از این باب ها اما به عنوان زیارت عاشورا خب نمی‌شود چرا؟ گفتند تعدد مطلوب دلیل می‌خواهد اما گفتم در مستحبات مشهور در میان فقهاء گفتند تعدد مطلوب شاید هم قیود غالبی گرفتند چون غالباً تعدد مطلوب است دیگر اهمیت به قید ندادند اما در باب واجبات قضیه به عکس است مشهور در میان فقهاء گفتند وحدت مطلوب الا ما اخرجه الدلیل.

    حضرت امام رضوان الله تعالی علیه راجع به زیارت عاشورا نه راجع به همه چیز ایشان تعدد مطلوب در مستحبات را این که یک قاعده کلی بگویند قبول نداشتند اما راجع به زیارت عاشورا می‌فرمودند راوی آمد خدمت اقا گفت اقا روز عاشورا چه کنم؟ فرمودند بگو السلام علیک یا اباعبدالله السلام علیک و رحمه الله و برکاته بعد گفت: آقا مفصل چی؟ زیارت عاشورا را یادش دادند حضرت امام از این استفاده می‌کردند تعدد مطلوب می‌گفتند آن که مطلوب است سلام دادن بر ابی عبدالله الحسین است روز عاشورا و اما این که به جای آن زیارت عاشورا بخوان تعدد مطلوب است بنابراین وقتی تعدد مطلوب شد یک لعن و سلام باز هم تعدد مطلوب است. نمی‌دانم یک سلام بگوید بعد هم بگوید تسعاً و تسعین مره باز هم این یک مطلوب است نمازش را نخواند یک مطلوب است نمازش را بخواند یک مطلوب دیگر است ایشان راجع به خاص زیارت عاشورا می‌گفتند ظهور دلیل اما این جا مرادم است در باب مستحبات مشهور در میان فقهاء این تعدد مطلوب و می‌گویند ما از موارد خاص که زیاد است استفاده می‌کنیم مطلقاً تعدد مطلوب را خب مشکل است گفتنش ولی مشهور در میان اصحاب است و قانون تسامح در ادله سنن هم با اصحاب است برای این که همین مقدار که مشهور در میان اصحاب است همین قانون تسامح در ادله سنن می‌گوید راجع به مستحبات هر چه پول بدهی‌اش‌ می‌خوری نماز شب را یازده رکعت نشد سه رکعت بخوان وقت نداری چهار رکعت اول را بخوان یا راجع به قنوت وترش روایت داریم اصلاً نخوان، یا مثلا در بعضی از روایات داریم سیصد مرتبه العفو، در بعضی از روایات داریم چهل مرتبه به مومنین دعا کردن آن که می‌گوید چهل تا سیصد تا را ندارد آن سیصد تا چهل تا را ندارد از این ها می‌فهمیم هر چه کار کنی به همان اندازه نتیجه می‌گیری این باب مستحبات است خیلی ها قبول ندارند مثل اساتید ما ولی ما قبول داریم این را و از ادله هم استفاده می‌کنیم یعنی وقتی بررسی تو روایات مستحب بکنیم انسان می‌تواند یک دلیل اصطیادی درست بکند تعدد مطلوب در باب مستحبات مخصوصا با تسامح در ادله سنن اما در باب واجبات دیگر این حرف نمی‌آید.

    یکی احسن است یکی حسن یکی افضل است یکی فاضل الا ما اخرجه الدلیل و آن کسانی که گفته‌اند‌ همان امر اول کار می‌کند همین قاعده تعدد مطلوب را جلو کشیدند گفتند چون تعدد مطلوب است پس همان امر اول برایمان کار می‌کند الا ما اخرجه الدلیل یک دلیل بیاید بگوید قضا نیست و الا خود همان دلیل اول می‌گوید اگر تو وقت توانستی بخوان اگر خارج وقت باز هم بخوان. این خلاصه حرف تا این جا هذا کله از نظر دلیل اجتهادی و اما از نظر اصل اصل چه اقتضا می‌کند گفتند استصحاب استصحاب قسم سوم است بعضی اوقات استصحاب قسم دوم است بعضی اوقات استصحاب قسم اول است حتما لااقل کفایه را مطالعه کنید تا فردا ان شاءالله.

    و صلی الله علی محمّد و آل محمّد.

    چاپ دانلود فايل صوتي
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365