بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم
«رَبِّ اشْرَحْ لي صَدْري وَ يَسِّرْ لي أَمْري وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِساني يَفْقَهُوا قَوْلي»
بحث چند جلسۀ گذشته دربارۀ عوامل سقوط انسان بود. در جلسۀ قبل مقداری راجع به غفلت، بهعنوان یکی از عوامل مهمّ سقوط انسان صحبت شد.
در آن جلسه فهمیدیم که غفلت، انسان را از انسانیّت خارج ساخته، به یک حیوان درّنده مبدّل میکند. همانطور که قرآن کریم میفرماید: «وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ كَثيراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ».
اگر این غفلت تا پایان عمر ادامه پیدا کند و دم مرگ یا در جهنّم، برای انسان توجه و بیداری حاصل شود، دیگر فایدهای ندارد. پس، توجه و مهمتر از آن، دوام توجه باید در دنیا پیدا شود.
خروج از غفلت، راهکارهایی دارد. یکی از آن راهکارها، مداومت بر عبادت خداوند تعالی است. اساساً عبادات برای رسیدن انسان به دوام توجه است. چنانکه خداوند سبحان در قرآن کریم میفرماید: «إِنَّني أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدْني وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْري».
نماز، عبادت خوبی است، از همین جهت هم افضل همۀ اعمال است. اگر انسان بتواند دو رکعت نماز با حضور قلب بخواند یک دعای مستجاب دارد. رسول خدا«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» فرمودهاند: «مَنْ أَدَّى فَرِيضَةً فَلَهُ عِنْدَ اللَّهِ دَعْوَةٌ مُسْتَجَابَة». اما معمولاً در نمازهای مردم آن توجه و آن حضور قلب نیست. نمازها خوب است، اما کاربرد ندارد، بهشت را واجب نمیکند، یعنی یک حاجت مستجاب بعد از نماز نیست. اینکه بسیار سفارش شده که نماز را با حضور قلب بخوانید، آهسته آهسته بخوانید و تعقیبات بعد از نماز را انجام دهید، همه و همه برای دوام توجه است.
ما باید در نماز متوجه باشیم که در محضر خداوند تعالی هستیم، خدا با ما حرف میزند و ما با خدا حرف میزنیم و این مکالمه کم کم به یک معاشقه و یک ارتباط عاطفی تبدیل میشود. بعد کم کم به آنجا میرسیم همچون پیامبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» که میفرمایند: دو رکعت نماز در دل شب را به دنیا و آنچه در دنیاست نمیدهم: «الرَّكْعَتَانِ فِي جَوْفِ اللَّيْلِ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنَ الدُّنْيَا وَ مَا فِيهَا».
این روایت خیلی عجیب است، پیامبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» میفرمایند: دو رکعت نماز برای من در دل شب بهتر از دنیا و آنچه در دنیاست، بلکه بهتر از آخرت و آنچه در آخرت است؛ به راستی وقتی برسیم به مقام پیامبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم»، دیگر نماز در دل شب نه فقط بهترینِ عبادات است، بلکه بهترین لذّات هم خواهد بود، ارزش فوقالعادهای هم دارد. لذا از ما توجه خواستهاند، از ما خواستهاند در زندگی غافل نباشیم.
جملۀ مشهوری را به جناب لقمان حکیم نسب میدهند. لقمان حکیم به پسرش میگوید: پسرم دو چیز را فراموش نکن و همیشه بدان توجه داشته باش، یکی یاد خدا و دیگری یاد مرگ و قیامت. این معنای توجهی است که تا به اینجا صحبت کردم، این دو چیز را که لقمان میگوید به معنای توجه است، انسان همیشه باید بیابد در محضر خداست و ادب حضور را مراعات کند؛ انسان باید اقلاً روزی هفت هشت ده مرتبه به یاد قبر و قیامت بیفتد، با خود مکالمه کند، با خود مشارطه کند، با خود مراقبه کند و با خود حرف بزند که اگر امشب شب اول قبر من باشد و اگر نفس من رفت و دیگر برنگشت، آیا رستگار میشوم یا نه؟ آیا برای عالم برزخ کاری کردهام یا نه؟ لذا لقمان حکیم به پسرش سفارش میکند که پسرجانم، دو چیز فراموش نشود، یکی یاد خدا و دیگری یاد مرگ، از این دو غافل نشو که خطرناک است؛ دو چیز را هم همیشه فراموش کن، اگر به کسی خوبی کردی فراموش کن، این طور نباشد که العیاذبالله منّت سر او بگذاری و بخواهی به رُخش بکشی، که این کار، سبب حبط عمل میشود و آن خوبی به کلی نابود میشود. دیگر هم اینکه اگر کسی به تو بدی کرد آن را فراموش کن و کینه توز نباش. آدم کینه توز وضع خیلی خطرناکی دارد.
لذا این جملۀ لقمان به پسرش که دو چیز را فراموش نکن، یکی یاد خدا و یکی یاد مرگ و قیامت، خیلی ارزنده است.
آیهای در قرآن کریم هست که میفرماید: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْراً كَثيراً، وَ سَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَ أَصيلاً»؛ یعنی ای کسانی که ایمان آوردهاید، ای کسانی که به راستی شیعه هستید، باید دائمالذّکر باشید. خیلی ذکر بگویید. هم صبح و هم شب، یعنی دوام توجه داشته باشید.
امام صادق«سلاماللهعلیه» میفرمایند که پروردگار عالم راجع به سایر عبادات قانع است و هر عبادتی را به اندازۀ مشخص از بندگان خواسته است؛ نمازهای یومیه هفده رکعت است، اگر هم مرد نوافل باشید، پنجاه و یک رکعت است، ولی محدود است؛ روزه یک ماه مبارک رمضان و اگر هم مرد روزۀ مستحبی باشید و گاهی اوقات روزه بگیرید، باز هم محدود است؛ حج، در صورت استطاعت، یک مرتبه در عمر واجب است، اگر مرد ادای خمس و زکات باشید، آن هم محدود است، یک پنجم از باقیماندۀ درآمد یا یک دهم از زراعت و نظایر آن. امام«سلاماللهعلیه» میفرمایند: همه چیز در اسلام محدود است، اما یک عمل، حد ندارد و آن یاد خداست که خداوند تعالی به مقدار کم آن راضی نمیشود و بسیار از بندگان میخواهد. بعد این آیۀ شریفه را تلاوت کردند: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْراً كَثيراً، وَ سَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَ أَصيلاً»[7]،یعنی انسان باید همیشه دوام توجه داشته باشد.
ذکر، سه مرتبه دارد؛ مرتبۀ اوّل ذکر لسانی است. علمای علم اخلاق به شاگردان خود توصیه دارند که یک ذکری انتخاب کنید و همیشه این ذکر را بگویید، مثلاً برای جوانها ذکر یونسیه را سفارش میکنند: «لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمين». اذکار دیگری نظیر ذکر: «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ» یا ذکر «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه» هم خوب است. طبق برخی روایات، برترینِ اذکار، بهویژه در روز جمعه، ذکر صلوات است و هیچ چیز به اندازۀ صلوات میزان اعمال انسان را سنگین نمیکند.[10]
اگر انسان به جای تصوّرها، تخیّلها و وسوسه ها، با زبان خود ذکر بگوید، بسیار مفید است.
مرتبۀ دوم، ذکر قلبی است؛ یعنی وقتی که انسان ذکر میگوید، دلش هم آن ذکر را بگوید و توجه داشته باشد، هنگامی که میگوید: «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه»، دل او هم بگوید: «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه» و وقتی که میگوید: «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ»، عمق جانش هم بگوید: «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ». این هم ذکر قلبی است، اما مهمتر از این دو ذکر، ذکر عملی است.
به این میگویند: «ذکر عملی» و آن ذکر لفظی و ذکر قلبی مقدمه است برای اینکه ما به ذکر عملی برسیم.
ذکر عملی، به تعبیری، همان تقواست. تقوا چیست؟ اهمیّت به واجبات، همه و همه مخصوصاً نماز، تا کم کم برسد به آنجا که نماز برای او اهمیّت خاصی داشته باشد. اهمیّت به مستحبات به هر اندازه که میشود، خصوصاً انس با قرآن کریم، نماز شب، انس با دعا و خدمت به خلق خدا و مهمتر، اجتناب از گناه و در حدّ توان، پرهیز از مکروهات و شبهات داشته باشد. هر گناهی را، چه صغیره و چه کبیره، ترک کند و نگوید این گناه کوچک است. گناه، حتی اگر به نسبت گناهان دیگر، کوچک و صغیره باشد، از آن جهت که مخالفت با خداوند بلند مرتبه است، خیلی بزرگ است. امام صادق«سلاماللهعلیه» میفرمایند: هر گناهی، ولو صغیره، با تکرار و اصرار بر آن، کبیره میشود: «لَا صَغِيرَةَ مَعَ الْإِصْرَارِ وَ لَا كَبِيرَةَ مَعَ الِاسْتِغْفَارِ»[12]
بنابراین گناه کبیره و صغیره نداریم و از همۀ گناهان باید اجتناب شود. اگر هم کسی کنترل خود را از دست داد و گناهی مرتکب شد یا یک واجب را ترک کرد، فوراً باید توبه کند و از خداوند سبحان عذرخواهی نماید. توبه، قلب انسان را شستشو میدهد و مانع مؤثری برای غفلت قلب است.
حالت تقوا و حالت توبه، باید در همه، مخصوصاً در جوانها باشد تا یک زندگی خوش و خرمی برای آنها پیدا شود.
در آیات متعدّدی از قرآن کریم و نیز در روایات بیشماری، امر به رعایت تقوا شده است. تأکید قرآن کریم و نهج البلاغه بر رعایت تقوا به اندازهای است که میتوان آن دو کتاب نورانی را «تقوانامه» نامید. بر اساس این همه تأکید، شیعه باید تقوا داشته باشد. از نظر تعالیم دینی شیعه کیست؟ کسی است که در وقتی که مؤذن میگوید: «الله اکبر»، همه چیز را فراموش کند، جز نماز و همهجا خلوت شود جز مساجد؛ شیعۀ حسابی چه کسی است؟ کسی است که با مستحبات سر و کار داشته باشد، انس با قرآن و دعا داشته باشد و مهمتر از این دو، اجتناب از گناه داشته باشد که همۀ اهلبیت«سلاماللهعلیهم» روی این امر سوم یعنی اجتناب از گناه، خیلی پافشاری داشتهاند. یعنی همۀ اهلبیت«سلاماللهعلیهم» وقتی شیعه را میخواهند معنا کنند، میفرمایند: کسی است که اعتقاد به تشیّع داشته باشد، با زبان شعار تشیّع داشته باشد و به همخوانی آن با عمل، اهمیّت بدهد. مثلاً پیامبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» و امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» هر دو میفرمایند: «ألْإِيمَانُ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ وَ إِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ وَ عَمَلٌ بِالْأَرْكَانِ»[14]
شیعه باید عملش با اعمال اهلبیت«سلاماللهعلیهم» سازگار گردد. به چنین کسی شیعه میگویند.
خلاصۀ بحث اینکه غفلت انسان را به سقوط میکشاند. مثال عوامانهاش این است که اگر راننده، حتی وقتی رانندگی او خیلی خوب است و اتومبیلش هم نمره اول است، توجه صددرصد داشته باشد به مقصد میرسد؛ اما یک لحظه غفلت باعث میشود که هم خودش و هم اتومبیلش را نابود کند. لذا ما باید مثل رانندۀ عاقل در پشت فرمان اتومبیل، در زندگی چنین باشیم و توجه داشته باشیم. قرآن کریم از ما میخواهد و میگوید اگر این توجه را نداشته باشید همچون چهارپایان هستید، بلکه گمراهتر از آنها: «أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ»، یعنی ای انسان به آنجا میرسی که شرافت حیوانها از تو خیلی بیشتر میشود.