جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر


 
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ دوازدهم: انسان، حامل امانت الهی
  • پيام تسلیت در پى شهادت حجت‌الاسلام والمسلمين سيدحسن نصرالله
  • پیام در پی جنایات اخیر رژیم صهیونیستی در لبنان
  • پيام تسلیت در پی حادثۀ اندوهبار معدن طبس
  • پيام تسلیت به مناسبت ارتحال حضرت آيت‌الله محفوظى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام خطاب به حضرت آیت‌الله العظمى شبيرى زنجانى«دامت‌بركاته‌الشّريف»
  • پیام به نشست نکوداشت علّامۀ مجلسی«قدّس‌سرّه‌الشّریف»
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ یازدهم: هدف از خلقت انسان(5)
  • پیام در پی شهادت جناب آقای اسماعيل هنيّه«رحمة‌الله‌علیه»

  • -->

    عنوان درس: روايات
    موضوع درس:
    شماره درس: 191
    تاريخ درس: ۱۳۷۶/۳/۱۴

    متن درس:

    اعوذ باللّه‏ من الشيطان الرجيم. بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم. رب اشرح لى صدرى و يسر لى امرى واحلل عقدة من لسانى يفقهوا قولى.

    رواياتى كه مرحوم آخوند «رضوان اللّه‏ تعالى عليه» تمسك كرده‏اند براى استصحاب، روايات قاعده حل و قاعده طهارت است. «كل شى‏ء طاهر حتى تعلم انّه قذر».[1] «كل شى‏ء لك حلال حتى تعلم انّه حرام».[2] اين گونه روايتها كه زياد هم هست سه احتمال در آنها هست: يك احتمال كه مشهور در ميان فقهاء است  - هم در اصول، هم در فقه - و قبلا هم مرحوم آخوند به همين احتمال تمسك كرده‏اند براى برائت، اين است كه بگوييم كل شى‏ء يعنى كل شى‏ء مشكوك، كل مايشك فيه حرامٌ او حلال، فهولك حلال حتى تعلم انه حرام. اين يك احتمال است كه از صدر روايت بفهميم مشكوك را كه در بعضى از روايات بود، كل شى‏ء فيه حلالٌ و حرام كه معنا مى‏كردند كل شى‏ءٌ يحتمل انّه حلال و يحتمل انّه حرام، اين حلال است تا كى حلال است؟ حتى علم انه حرام. يا كل شى‏ء يحتمل فيه النجس و يحتمل فيه الطهارة فهو طاهرٌ. تا كى؟ حتى تعلم انه نجس. اين يك احتمال كه اين احتمال مربوط به بحث ما نيست، بلكه مربوط به قاعده برائت است و اينكه در برائت اگر ما چيزى را شك داريم حلال است يا حرام، بگوييم حلال است، اگر چيزى را شك داريم كه نجس است يا طاهر، بگوييم طاهر است و همين طور كه مى‏دانيد در فقه مابه اينگونه روايات تمسك كرده‏اند براى برائت كه اسم او را مى‏گذارند قاعده حل و قاعده طهارت. كه اين احتمال مربوط به بحث ما نيست، بلكه مربوط به قاعده برائت است و اينكه در برائت اگر ما چيزى را شك داريم حلال است يا حرام، بگوييم حلال است، اگر چيزى را شك داريم كه نجس است يا طاهر، بگوييم طاهر است و همين طور كه مى‏دانيد در فقه ما به اينگونه روايات تمسك كرده‏اند براى برائت كه اسم او را مى‏گذارند قاعده حل و قاعده طهارت.

    احتمال دوم اينكه كل شى‏ء حلال حتى تعلم انه حرام، بيان يك واقعيت باشد، كه اخبار هم باشد كه معنايش اين باشد كه ما در اسلام چيز نجس نداريم، ما در اسلام چيز حرام نداريم الاشاذا. كل شى‏ء حلال بما انه شى‏ء، مگر اينكه بذاته در اسلام اين حرام است، مثل شراب كه بما انّه شى‏ء حرام است والا هر چيزى كه در اسلام است  اين بما انّه ذات و بما انّه شى‏ءٌ اين حلال است، حتى تعلم انه حرام. غايت همين است مگر اينكه دليل بيايد بگويداين حرام است، يا نجس ذاتى است، مثل خوك و سگ. اگر اين احتمال باشد، در مقابل اخباريها كه مى‏گويند قاعده حظر، كه همه چيز بما انّه شى‏ء ذات او اين حرام است، مگر اينكه شارع مقدس اجازه بدهد و بگويد حلال است، اين احتمال دوم است، كه ما نگوييم كل مشكوك حلال حتى تعلم انه حرام،بلكه بگوييم كل شى‏ء بما انّه شى‏ء حلال در مقابل اخباريها، كل شى‏ء بما انه شى‏ء طاهر، در مقابل اخباريها كه مى‏گويند نجسٌ حتى تعلم انّه حرام، مثل شراب، يا حتى نجس مثل خوك و سگ. اين احتمال دوم در كلمات فقهاء نيامده است و ظاهرا نيست به اينكه فقيهى براى عدم حظر تمسك كرده باشند به كل شى‏ء لك حلال، يا كل شى‏ء طاهر و خلاف ظاهر هم است، يعنى عرف از كل شى‏ء فيه حلال و حرام، يعنى كل شى‏ء يحتمل فيه حلالٌ و حرام فهو حلال حتى تعلم انّه حرام مى‏فهمد قاعده حل و قاعده طهارت، اما اينكه بفهمد قاعده حظر را، اگر بدهند دست عرف نمى‏فهمد.

    احتمال سوم كه در روايت هست اين است كه مرحوم آخوند اينجا درست كرده‏اند اين است كه مى‏گويند كل شى‏ء لك حلال يك چيز مى‏خواهد بگويدحتى تعلم انه حرام يك چيز ديگر مى‏خواهد بگويد. كل شى‏ء لك حلال مى‏خواهد همان قاعده عدم حظر را بگويد، ذيل او مى‏خواهد قاعده استصحاب را بگويد. به تقريب اينكه كل شى‏ء يعنى شى‏ء بماانّه شى‏ء، مثل خاك بماانّه خاك، شجر بما انّه شجر، زمين و آسمان بماانّه، زمين و آسمان، هر چيز بما انّه شى، بماانّه ذاته، اين حلال و طاهر است، نه اينكه كل شى مشكوك طاهرٌ، لك شى بما انّه شى طاهر ٌ اين صدر روايت است. ذيل روايت، اذا شككت فيه انّه طاهرٌ ام لا، تو كه مى‏دانستى طاهر است بگو طاهر است حتى تعلم لاتنقض اليقين بالشك بل انقضه بيقين آخر كه صدر روايت مى‏خواهد يك واقعيت را بگويد، يا بطور اِخبار يا بطور انشاء مى‏خواهد خبر بدهد كه در اسلام همه اشياء حكمش بما انّه شى‏ء، بعنوان اولى، حلال است و طاهر، ذيل روايت مى‏خواهد استصحاب را بگويد و آن اين است كه اذا شككت فى طهارته و نجاسته ما گفتيم طاهر است و طاهر را بگير و بياور تا آنجا كه نجس برايت اثبات بشود. مرحوم آخوند مى‏فرمايند: اين روايت هم به ما قاعده عدم حظر را مى‏گويد و هم استصحاب را، صدرش عدم حظر را مى‏گويد و ذيلش قاعده استصحاب را مى‏گويد. اين احتمال است كه مرحوم آخوند در اين روايت مى‏دهند و مى‏گويند اين روايت دلالت مى‏كند بر حجيت استصحاب و مرحوم آخوند متاسفانه از اين احتمال بر نمى‏گردد.[3]

    مرحوم امام«رضوان اللّه‏ تعالى عليه» دو تا ايراد به مرحوم آخوند داشتند: يكى اينكه مى‏گفتند اين فرمايش مرحوم آخوند جمع بين لحاظين است و ايشان جمع بين لحاظين را محال مى‏دانستند و مى‏فرمودند جمع بين لحاظين محال است، پس محال است كه از روايت آنچه مرحوم آخوند فهميده بفهميم. جمع بين لحاظين يعنى چه؟ مى‏فرمودند صدرش اِخبار است؛ كل شى‏ء طاهر اخبار از واقعيات است، به اينكه شارع مقدس مى‏خواهند يك اخبار بدهند از ذات اشياء بما انّه شى و گفته‏اند همه چيزها پاك است، همه چيزها حلال است. در مقابل اخباريها كه مى‏گويد همه چيز نجس است، همه چيز حرام است، حتى تعلم انه نجس. اگر حرف مرحوم آخوند درست باشد اين انشاء است، براى اينكه لاتنقض اليقين بالشك بل انقضه بيقين آخر، يك حكم آورده‏اند روى شى‏ء بما انّه مشكوك و استصحاب انشاء است و اخبار نيست. مى‏فرمودند اين لاتنقض اليقين بالشك، انشاء است، نه اخبار و چون انشاء است، شارع مقدس فرموده، حليت، حرمت يا حليت و طهارت روى اشياء بما انّه مشكوك يعنى اذا شككت فى شى‏ء كه وضع او چيست، بگو حلال است، بگو طاهر است. نظير اين است كه بگويد نماز بخوان، يا غيبت نكن، اين هم يك انشاء است. مى‏فرمودند يك جمله هم بخواهد اخبار باشد و هم انشاء، اين جمع بين لحاظين است و جمع بين لحاظين محال است.

    ايراد ما به حضرت امام اين بودكه اگر هم انشاء باشد، باز هم جمع بين لحاظين است و فرقى نمى‏كند كه دو اخبار، دو انشاء در آن واحد باشد، يا يك انشاء در آن واحد و لازم نيست كه پافشارى كنيم و بگوييم كل شى‏ء حلال اخبار است، حتى تعلم اين انشاء است، اين كار را لازم نيست ما بكنيم ثم اينكه آيا اينجاها جمع بين لحاظين است و جمع بين لحاظين اگر محال باشد، آنجا محال است كه استعمال شى‏ء در اكثر از معنى باشد، مثل اينكه بگويد حسن از او اراده بكند هم وصف را و هم اسم را، اين را مرحوم آخوند مى‏گويد كسى نمى‏تواند مگر آدم‏هاى لوچ. اما اگر شما بگوييد جاء زيدٌ فاكرمه، اين جمع بين لحاظين نيست، بلكه در دوكلام متصل است و جمع بين لحاظين آنجا است كه بگوييم كل شى‏ء طاهر، هم اراده كنيم حكم واقعى را و هم ظاهرى را، اين محال است و مرحوم آخوند كه اين را نمى‏گويد، مرحوم آخوند مى‏گويند از كل شى‏ء طاهر يك چيز مى‏فهميم، از غايت او چيز ديگر مى‏فهميم، مثل اينكه در جاء زيدٌ فاكرمه، از جاء زيدٌ اخبار مى‏فهميم، از فاكرمه، انشاء مى‏فهميم و در يك كلام هم هست و جمع بين لحاظين هم نيست. اول لحاظ مى‏كند اخبار را، بعد لحاظ مى‏كند انشاء را. لذا اين جمع بين لحاظين كه حضرت امام فرمودند، اصلا سالبه به انتفاء موضوع است و اصلا ما از نظر مبنا هم موافق نيستيم و ما مى‏گوييم جمع بين لحاظين محال كه نيست، بلكه بعضى از اوقات مرحوم حاج شيخ مى‏گفتند استحسان هم دارد، مثل اينكه مى‏گويد حسنم را بده، كه هم اراده مى‏كند وصف را و هم اسم را و اتفاقا جمع بين لحاظين در ميان عرف زياد است، مخصوصا در اشعار. ما مى‏پذيرفتيم كه لوچ هستيم و اما دست از جواز استعمال شى‏ء در اكثر معنى برنمى داشتيم و مى‏گفتيم استعمال شى‏ء در اكثر از معنى جايز است، بلكه از اوقات مستحسن هم است و شعراء زياد هم دارند. اين راجع به اشكال اول حضرت امام «رضوان اللّه‏ تعالى عليه».

    حالا همين كل شى‏ء طاهر، كارى به حتى تعلم او هم نداشته باشيد كه من ايراد كردم، بگوييم كل شى‏ء طاهر يعنى كل شى‏ء ذاته طاهر، در همان حال هم بگوييد كل شى‏ء بما انّه مشكوك طاهر و اين على الظاهر در آن واحد هم اخبار است وهم انشاء، ايجاد كرده در آن واحد دو چيز را، ظاهرا اشكال ندارد. على كل حال اگر شما اشكال بكنيد و بگوييد جمع بين لحاظين است و محال است اينجا از اين بابها نيست. باز اشكال دوم مرحوم حضرت امام «رضوان اللّه‏ تعالى عليه» را داريم.

    و صلى اللّه‏ على محمد و آل محمد.



    [1]- ميرزا حسين نورى طبرسى، مستدرك الوسائل و مستنبط الوسائل، 18 جلد چاپ دوم، مؤسسه آل البيت لاحياء التراث، 1408 ه‏ق ج2، ص 583، باب 30 از ابواب النجاسات و الاوانى، ح 4.

    [2]- شيخ محمد حسن حر عاملى، وسائل الشيعه الى تحصيل مسائل الشرعيه، 20 جلد چاپ ششم، چاپخانه اسلاميه، تهران، 1403 ه ق ج 12، ص 60، باب 4 از ابوب ما يكسب به، ح 4.

    [3]- «و تقريب دلالة مثل هذه الاخبار على الستصحاب ان يقال: ان الغاية فيها...». شيخ محمد كاظم خراسانى آخوند، همان كتاب، ص 452.

    چاپ دانلود فايل صوتي
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365