جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر


 
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ دوازدهم: انسان، حامل امانت الهی
  • پيام تسلیت در پى شهادت حجت‌الاسلام والمسلمين سيدحسن نصرالله
  • پیام در پی جنایات اخیر رژیم صهیونیستی در لبنان
  • پيام تسلیت در پی حادثۀ اندوهبار معدن طبس
  • پيام تسلیت به مناسبت ارتحال حضرت آيت‌الله محفوظى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام خطاب به حضرت آیت‌الله العظمى شبيرى زنجانى«دامت‌بركاته‌الشّريف»
  • پیام به نشست نکوداشت علّامۀ مجلسی«قدّس‌سرّه‌الشّریف»
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ یازدهم: هدف از خلقت انسان(5)
  • پیام در پی شهادت جناب آقای اسماعيل هنيّه«رحمة‌الله‌علیه»

  • -->

    عنوان درس: شرايط اصول عمليه/ تحصيل مقدمات درواجب مشروط‏و واجب موقت
    موضوع درس:
    شماره درس: 166
    تاريخ درس: ۱۳۷۵/۱۲/۲۱

    متن درس:

    اعوذ باللّه‏ من الشيطان الرجيم. بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم. رب اشرح لى صدرى و يسر لى امرى واحلل عقدة من لسانى يفقهوا قولى.

    بحث اين بود كه در واجب موقت، در واجب مشروط كه هنوز وقت نيامده باشد، شرط نيامده باشد آيا تحصيل مقدمات لازم است يا نه؟ تحصيل مقدمات
    لازم نباشد، چون هنوز واجبى نيست تا مقدمه‏اش واجب باشد، هنوز مشروط نيامده تا مقدمات او لازم باشد. وقتى چنين باشد، پس تحصيل مقدمات قبل از آنكه واجب بيايد لازم نيست. حالا اين اشكال پيدا مى‏شودكه اگر وقتى خود واجب آمد، نتواند تحصيل مقدمات بكند، مثل اينكه قبل از ظهر بنشينند هواپيما و ظهر كه مى‏خواهد نماز بخواند، نه مى‏تواند وضو بگيرد و نه مى‏تواند تيمم كند. قبل از ظهر كه وضو گرفتن، تيمم كردن براى او واجب نبوده، حالا هم كه توى هواپيما است، نه مى‏تواند وضو بگيرد و نه مى‏تواند تيمم كند وبالاخره نماز از بين مى‏رود و بالاخره واجب از بين برود به اختيار اين آقا و اين را فقها در فقه ملتزم نمى‏شوند.

    گفتم مرحوم آخوند از مقدس اردبيلى نقل مى‏كنند[1] كه تحصيل علم واجب نفسى دارد، كه ما نتوانستيم بپذيريم، يكى اينكه تحصيل علم وجوب
    نفسى داشته باشد در ما بقى چى؟ وضو گرفتن هم واجب نفسى دارد؟ غسل كردن هم واجب نفسى دارد؟ طهارت لباس هم واجب نفسى است؟ ما بقى شرائط را چه مى‏گوييد؟ لذا اين اشكال اول مابود.

    اشكال دوم ما هم اين بودكه آقا ما نمى‏توانيم بپذيريم كه تحصيل علم واجب نفسى دارد. بله تحصيل علم خوب است، اما اگر كسى تحصيل علم نكرد
    و واجب هم از بين نرفت، آيا كتك دارد يا نه؟ يا اينكه واجب هم از بين رفت، حالا دو تا كتك دارد يا يك كتك؟ و چون نمى‏شود ملتزم بشويم به دو عقاب،
    پس نمى‏توانيم ملتزم بشويم به وجوب نفسى. الا اينكه يك حرف ديگر در مسئله هست و آن اينكه مرحوم آخوند، صاحب مدارك و مقدس اردبيلى، اينها هيچ كدام قائل نيستند كه مقدمه واجب، مقدمه شرعى دارد و خيال نمى‏كنم كه كسى بگويد مقدمه واجب، مقدمه شرعى دارد يا در مقدمه حرام هم بگوييم بعنوان مقدميت حرام است؛ احدى نگفته است. وقتى اينجور باشد، پس وجوب نفسى نمى‏شود درست كرد و برمى‏گردد به وجوب عقلى و مرحوم مقدس اردبيلى و مرحوم صاحب مدارك و مرحوم آخوند در اينجا مى‏خواهند وجوب نفسى تهيئى شرعى درست بكنند و بگويند تحصيل علم مثل نماز واجب است شرعا و كى گفته است مقدمه واجب، واجب شرعى است؟ ما اين همه بحث‏ها كه كرديم احدى نگفته مقدمه واجب، واجب شرعى دارد.

    آنكه ما حالا بحث داريم و ديروز هم بحث داشتيم اين بود كه مرحوم آخوند گفتند يا اين را مى‏گوييم يا قائل مى‏شويم به وجوب حالى، مى‏گوييم وجوب
    حالى و واجب استقبالى است. چه جور درست بكنيم؟ بقول مرحوم آخوند بگوييم تحصيل علم كه مقدمه است براى اينكه نماز را صبح بتوانيم در وقتش بياوريم، اين قيد خورده است به ماده قضيه، اما مابقى شروط به هيئت قضيه خورده است، اين اقم الصلاة لدلوك الشمس، چند تا مقدمه دارد كه يك مقدمه‏اش، مقدمه علمى است كه بايد ياد بگيريم چه جورى نماز بخوانيم. اين يك شرط، شرط ديگر اينكه در لباس طاهر باشد. شرط ديگر اينكه بايد وضو بگيرد و همچنين تا آخر. مرحوم آخوند مى‏گويد وضو كه اذا قمتم الى الصلاة فاغسلوا، مى‏گويد فاغسلوا -اين قيد- خورده به هيئت قضيه- اقم الصلاة- و هيئت اقم به اين قيد مقيد شده است و اما راجع به تحصيل علم قيد به هيئت نخورده، قيد خورده به ماده قضيه، يعنى به صلاة. لذا مى‏گويد بياور نماز با وضو را در اين بياور نماز با وضو، بياور آمده روى نماز با وضو، لذا گفته است اقم الصلاة لدلوك الشمس يك قيد دارد؛ تحصيل علم كن. اين خورده به ماده قضيه، يك قيد دارد راجع به اذا قمتم الى الصلاة فاغسلوا قيد خورده به هيئت، وقتى كه الان وضو بر من واجب نيست، نماز هم بر من واجب نيست، براى اينكه گفته است نماز عند دلوك واجب است، نماز با وضو را بياور و هنوز نماز عند دلوك نيست. پس راجع به وضوى او هم همين جور است واما راجع به تحصيل علم گفته است نماز را بياور، وقتى گفته نماز بياور، وجوب الان هست، پس الوجوب حالىٌ و وقتى وجوب حالى است، مقدماتش هم حالى است؛ الوجوب حالىٌ والواجب استقبالىٌ. وجوب الان هست، يعنى هيئت الان هست، وقتى وجوب الان هست بايد من تحصيل علم او را بكنم. كه اين وجوب حالى، واجب استقبالى معنايش اين است كه اگر قيودات به ماده بخورد، الوجوب حالىٌ و الواجب استقبالىٌ، اگر قيودات به هيئت بخورد، الوجوب والواجب هر دو استقبالىٌ. اگر قيودات به ماده بخورد معنايش اين است كه نماز ظهر را الان بياور، الان امر كرد، يعنى الان واجب است. ولى چه واجب است؟ واجب عندالدلوك، مثل اينكه مى‏گويند نماز با وضو را بياور، اين هيئتِ بياور الان هست، الان دارد ترغيب و تحريص مى‏كند. آنوقت گاهى تحريص مى‏كند نماز عندالدلوك را، گاهى تحريص مى‏كند نماز الان را. صاحب فصول مطلقا مى‏گويد كه اسم او را مى‏گذارند و اجب معلق كه صاحب فصول مى‏گويد همه قيودات مى‏خود به ماده و هيئت يله و رها است و جوب الان هست، واجب مشروط به شرط است تا آخر.

    مرحوم آخوند[2] اينجا مى‏خواهند يك تفصيل قائل بشوند، راجع به تحصيل علم مى‏گويند وجوب حالى است و الواجب استقبالىٌ و  اما را جع به وضو و راجع به خود وقت، وجوب و واجب هر دو استقبالى است. مى‏گويند وقتى ظهر شد نماز واجب مى‏شود. اين خلاصه حرف مرحوم آخوند است.

    ايراد ديروز ما اين بود، يكى اينكه اگر شما وجوب را حالى دانستيد، چه جور مى‏شود اين وجوب هم حالى باشد هم استقبالى؟ اينكه شما گفتيد وجوب الان هست و هيئت الان هست، و اين يك امر بسيط است  اين را چه جور مى‏توانيد تجزيه بكنيد، يك مقدارش را حالا بياوريد يك مقدارش را ساعت ديگر؟ اگر حالى است، الان سينه مى‏زند، اگر استقبالى است يك ساعت ديگر سينه مى‏زند و اما بگوييم راجع به تحصيل علم حالا حالى است، راجع به وضو گرفتن و تحصيل طهارت، استقبالى است. معنايش اين است كه اين هيئت‏بسيط هم هست و هم نيست.

    مرحوم شيخ انصارى مى‏فرمايند قيود از نظر ادبيت مى‏خورد به هيئت، از نظر معنا مى‏خورد به ماده و ما ادبيت را مى‏گذاريم كنار و همه قيودات را
    مى‏زنيم به هيئت.
    [3] مرحوم صاحب فصول مى‏گويند نه بلكه همه قيودات مى‏خورد به ماده و وجوب حالى است و واجب استقبالى. مرحوم آخوند
    نمى‏دانم چه جور شده جمع بين قول صاجب فصول و قول شيخ انصارى كرده‏اند، يعنى راجع به يك واجب هم واجب مشروط درست كرده‏اند و هم
    واجب معلق، اين حرف مرحوم آخوند است.

    به مرحوم آخوند مى‏گوييم آقا يك چيز هم واجب معلق باشد و هم واجب مشروط، اين نمى‏شود. يا اين هيأت شما قيد دارد، مى‏رود كنار، يا قيد ندارد، يله و رها است الان سينه مى‏زند. اين يك حرف است.

    حرف ديگر ما اين است كه وجوب حالى و الواجب استقبالى، اين را من نمى‏توانم درك كنم، براى اينكه فحول مثل صاحب فصول، مثل شيخ انصارى،
    بعدش هم بزرگان من جمله مرحوم آخوند در اين باره بحث‏ها كرده‏اند و امكان او را قبول كرده‏اند و من آنكه اشكال دارم سر امكان او است و آن اين است كه مى‏گويند اين هيئت براى ماده است، وقتى هيئت براى ماده شد، اينها آميخته در يكديگرند، حالا يكجا پيدا كنيم كه ماده ضيق‏تر از هيئت باشد، مثل اين است كه جنس ضيق‏تر از صورت باشد، عين هيئت و ماده، نظير جنس و فصل، صورت و ماده، اين انسان را اگر ماقطع نظر از خارج آن جنس منطقى و فصل منطقى او را حساب كنيم و برويم توى منطق يك جنس و فصلى دارد، وقتى آن جنس و فصل بيايد توى خارج، مى‏شود ماده و صورت. لذا اين انسان حيوان الناطق است. لذا الان از شما سوال مى‏كنيم اين ماده و صورت كه آميخته به يكديگر است آيا مى‏شود صورت بيشتر از ماده يا كمتر از ماده باشد؟ نمى‏شود، براى اينكه اگر ماده ضيق است، صورت هم ضيق است، اگر ماده يله و رها است. صورت هم يله و رها است چنانچه عكس اين هم همين است؛ اگر صورت مضيق است، ماده هم متضيق است، اگر صورت يله و رها است، ماده هم يله و رها است و اما يك جا پيدا كنيم كه ماده كمتر از صورت يا بيشتر از صورت باشد. -كه در وجوب حالى و واجب استقبال همين است- يا بايد قائل شويم و جوب و واجب هر دو حالى است يا هر دو استقبالى و اما اگر بگوئيم قيودات مى‏خورد به ماده متضيق مى‏شود و هيئت يله و رها است، يعنى هيأت ما بلا قيد است. يك كدام مى‏شوند متضيق، يك كدام مى‏شوند متوسع و اين نمى‏شود.

    و صلى اللّه‏ على محمد و آل محمد.



    [1]- «و اذا التجأ المحقق الاردبيلى و صاحب المدارك قدس سرهما الى الالتزام بوجوب التفقّه و التعلّم تهيّؤيّا» آخوند ملا محمد كاظم خراسانى، همان كتاب، ص 426.

    [2]- و لا يخفى انه يكاد ينحل هذا الاشكال الا بذلك او الالتزام بكون المشروط او الموقت مطلقا معلقا، لكنّه قد اعتبر على نحو لا يتّصف مقدماته الوجودية عقلاً بالوجوب قبل الشرط او الوقت غير التعلّم، فيكون الايجاب حاليّا و ان كان الواجب استقباليا...». آخوند محمد كاظم خراسانى، همان.

    [3]- چنانچه مرحوم آخوند در بحث تقسيمات واجب فرموده‏اند، مرحوم شيخ قائلند به اينكه توجه قيد به هيأت موافق قواعد عرب است، اما چون محال است متوجه هيأت باشد، پس بايد لَبّا و به حسب واقع آنرا قيد ماده قرار داد. مرحوم آخوند در صفحه 122 كفايه فرموده‏اند: «فيكون الشرط من قيود المادة لا الهيئة؛ كما نسب ذلك الى شيخنا العامه اعلى اللّه‏ مقامه مدعيا لامتناع كون الشرط من قيود الهيئة واقعا و لزوم كونه من قيود المادة لبّا، مع الاعتراف بانّ قضية القواعد العربيه انّه من قيود الهيئة ظاهرا». و برعكس مرحوم صاحب فصول قائلند به اينكه همه قيود به هيأت مى‏خورد، بنابراين وجوب حالى و واجب استقبالى است، اختيار مى‏كند.

    چاپ دانلود فايل صوتي
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365