جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر


 
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ دوازدهم: انسان، حامل امانت الهی
  • پيام تسلیت در پى شهادت حجت‌الاسلام والمسلمين سيدحسن نصرالله
  • پیام در پی جنایات اخیر رژیم صهیونیستی در لبنان
  • پيام تسلیت در پی حادثۀ اندوهبار معدن طبس
  • پيام تسلیت به مناسبت ارتحال حضرت آيت‌الله محفوظى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام خطاب به حضرت آیت‌الله العظمى شبيرى زنجانى«دامت‌بركاته‌الشّريف»
  • پیام به نشست نکوداشت علّامۀ مجلسی«قدّس‌سرّه‌الشّریف»
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ یازدهم: هدف از خلقت انسان(5)
  • پیام در پی شهادت جناب آقای اسماعيل هنيّه«رحمة‌الله‌علیه»

  • -->

    عنوان درس: تنبيهات دوران امر بين محذورين / آيا اجتناب از ملاقى شبهه محصوره لازم است يانه؟
    موضوع درس:
    شماره درس: 144
    تاريخ درس: ۱۳۷۵/۱۰/۸

    متن درس:

    اعوذ باللّه‏ من الشيطان الرجيم. بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم. رب اشرح لى صدرى و يسر لى امرى واحلل عقدة من لسانى يفقهوا قولى.

    بحث ما درباره ملاقى شبهه محصوره بود و اين يك مسأله مشكلى است در اصول، از يك طرف مشهور است كه ملاقى شبهه محصوره پاك است، از
    يك طرف هم دليل نارسا است. اين حرف، و آن قيل و قال‏ها در فرائد، مخصوصا در كفايه و در كتابهاى كه مفصل نوشته شده، مثل تقريرات مرحوم نائينى و تقريرات حضرت امام، همه دليل بر اين است كه مسأله مشكل است. بنا شد حرف حضرت امام «رضوان اللّه‏ تعالى عليه» را امروز نقل كنيم، تا ببينيم مرحوم آخوند چه مى‏فرمايند، تا بعد ببينيم كه از شما چه مى‏توانيم استفاده كنيم. حضرت امام در دوره اول مى‏فرمودند ملاقى شبهه محصوره مطلقا پاك است، علم اول باشد، ملاقى بعد باشد، ملاقى اول باشد، علم بعد باشد، ملاقى و ملاقى در ظرف يكديگر باشند، طولى باشند، عرضى باشد، تفاوتى نيست، كه مرحوم شيخ «رضوان اللّه‏ تعالى عليه» در آخر به همين جا رسيدند. دليلى كه حضرت امام مى‏آوردند، اين بود كه مى‏فرمودند وقتى ريشه يابى كنيم ملاقى هميشه بى‏طرف است، يعنى شبهه بدوى است، نه طرف علم اجمالى، مابايد آنجا
    احتياط كنيم كه علم اجمالى باشد، يعنى بگوييم اما هذا او ذاك؛ يا اين ظرف نجس است يا آن، اما اگر طرف نداشته باشد اسم او را مى‏گذاريم شبهه بدويه. ايشان مى‏گفتند ملاقى هميشه بى‏طرف است چرا؟ مى‏فرمودند مثلاً اگر اول قبل از علم اجمالى يك ملاقى و طرف پيدا شده، مثل اينكه دست را گذاشتيد به عباء، بعد فهميديد يا دست شما نجس بوده، يا قباء و دست شمااگر نجس است، بخاطر اينكه به عباء گذاشته‏ايد، به اين مى‏گويند ملاقى اول پيدا شد، علم بعد پيدا شد، يعنى عباء و قباء يك كدام نجس است، دست‏تر را گذاشتيد به قباء، ثم علم پيدا كرديد يا دست شما نجس است يا قباء. دست شما چرا نجس است، براى اينكه ممكن قباء نجس باشد. كه مرحوم آخوند در كفايه مى‏فرمايند اينجا بايد از ملاقى و طرف اجتناب كرد، نه از ملاقى. مرحوم امام همين جا مى‏فرمودند، اينكه مى‏گوييد از ملاقى، از شما مى‏پرسم، اين ملاقى كه بايد از او اجتناب كرد براى چى است؟ مى‏گوييد براى اينكه يا عباء نجس است يا قباء. مى‏گوييم طرف علم اجمالى عباء است، نه دست شما. برمى‏گردد مسأله به
    اينكه ملاقى در علم اجمالى هميشه مقدم است بر علم اجمالى. وقتى چنين باشد، در حقيقت مسأله برمى‏گردد به اينكه يا قباء نجس است يا عباء و نمى‏دانم من چون دستم را به عباء گذاشتم نجس است يا نه. مى‏فرمودند اين دست طرف ندارد، مى‏شود شبهه بدوى، عباء طرف ندارد براى اينكه مى‏گوييد يا عباء نجس است يا قباء. پا را گذاشته روى فرش، بعد گفته‏اند اين فرش بولى بوده، حالا اين شك مى‏كند كه يا پاى اين نجس است، يا آنجا كه بچه بول كرده است، اگر همان جا كه بچه بول كرده است پا گذاشته باشد، پاى او نجس است، اگر آن طرف‏تر باشد آن نجس است. لذا شك دارد كه يا اين نجس است يا آن، يك قدرى ريشه‏يابى مى‏كند به اينكه يا جاى پا اينجا نجس است، يا آنجاى فرش. پس علم اجمالى مى‏رود روى فرش، براى اينكه اگر پا نجس باشد به خاطر اين است كه فرش نجس بوده است. وقتى چنين باشد هر كجا شما مثال بزنيد ملاقى طرف علم اجمالى مى‏شود ملاقى بى‏طرف مى‏شود و شبهه بدوى ايجاد مى‏شود. اينكه مرحوم آخوند مى‏گويند: از ملاقى و طرف بايد اجتناب كند و مثال مى‏زنند به همين جا كه پاى‏تر گذاشت روى فرش و گفتند بچه روى اين فرش بول كرده است اينجا مرحوم آخوند مى‏گويند از پا بايد اجتناب كرد.
    مى‏گويند چرا؟ مى‏گويد براى اينكه مى‏داند يا پاى او نجس است يا طرف فرش و مرحوم آخوند از جاهايى كه مى‏گويند بايد از ملاقى اجتناب كرد، مى‏فرمايند آنجا كه ملاقى اول پيدا شود و علم اجمالى بعد.

    حضرت امام در دوره اول همين جا را اشكال مى‏كردند و مى‏گفتند اينكه مى‏گويى يا پاى نجس است يا طرف فرش، و هيچ جا نوبت نمى‏رسد به اينكه يا ملاقى نجس است يا آن طرف، و ملاقى شما هميشه بى طرف است، آنكه طرف دارد هميشه ملاقى است، لذا يا ملاقى نجس است يا آن طرف.

    در انائين مشتبهين شما يك دفعه علم اجمالى پيدا مى‏كنى كه يا اين ظرف نجس است يا آن ظرف و يكى از ظرفها مى‏ريزد روى فرش، نمى‏دانى آيا اينجا نجس است يا آن ظرف، نمى‏دانم ملاقى نجس است يا نه. در حقيقت برمى‏گردد به اينكه يا آن ظرف نجس است يا آن ظرف، اما دست شما ديگر طرف ندارد آن فرش طرف ندارد. مرحوم آخوند اينجاها مى‏فرمايند از ملاقى بايد اجتناب كرد، نه از ملاقى. اما اگر اول ملاقات باشد بعد علم اجمالى پيدا شود، مرحوم آخوند مى‏فرمايند:از ملاقى بايد اجتناب كرد نه از ملاقى.

    حضرت امام «رضوان اللّه‏ تعالى عليه» در دوره اول مى‏فرمودند: همين كه مى‏گويى از ملاقى بايد اجتناب كرد، چون طرف علم اجمالى است، اين صورتا طرف علم اجمالى و واقعا طرف علم اجمالى نيست، براى اينكه شما كه مى‏گوييد يا ملاقى نجس است يا آن طرف. از شما مى‏پرسم ملاقى از براى چى نجس است؟ مى‏گويى ممكن است ملاقى نجس باشد. مى‏گويم ملاقى طرف آن طرف مى‏شود، يا ملاقى نجس است يا آن طرف، اما ملاقى مى‏شود بدون طرف، شبهه بدوى مى‏شود. در ملاقى كل شيى‏ء طاهر دارد، در ملاقى علم اجمالى است كه مى‏گويد از هر دو بايد اجتناب كرد. از ملاقى و طرف بايد اجتناب كرد. كه حضرت امام «رضوان اللّه‏ تعالى عليه» از نظر رتبه جلو مى‏آمدند و مى‏فرمودند رتبه علم اجمالى ملاقى و طرف هميشه مقدم است بر ملاقى و طرف است. وقتى مقدم شد، حقيقتا وقتى دقت عقلى بكنيم مى‏بينيم كه هميشه ملاقى طرف علم اجمالى است ملاقى بدون طرف است و شبهه بدوى است. لذا بر مى‏گردد به اينكه نمى‏دانم اين طرف فرش نجس است يا آن طرف فرش، و نمى‏دانم پاى من نجس است يا نه، علم اجمالى مى‏گويد از فرش اجتناب كن و كل شى‏ء طاهر مى‏گويد از اين پاى تر اجتناب لازم نيست. اين را مرحوم امام در
    دوره اول خيلى پافشارى داشتند، كه مى‏خواستند در مقابل آخوند كه تفصيل قائل هستند ـ كه الان عرض مى‏كنم ـ مى‏خواستند بگويند از ملاقى علم اجمالى اجتناب لازم نيست.

    ايرادى كه به ايشان داشتيم و خوشبختانه ايشان از اين عقيده‏شان برگشتند و رفتند طرف حرف آخوند و گفتند حرف آخوند درست است و اين است كه اگر اول ملاقات پيدا شد، بعد علم اجمالى پيدا شد. از ملاقى بايد اجتناب كرد. همين مثال مرحوم آخوند كه اول ملاقى پيدا شد ثم علم اجمالى پيدا شد كه يا ملاقى نجس است يا آن طرف مى‏گفتند از ملاقى بايد اجتناب كرد و از ملاقى كه طرف ندارد نبايد اجتناب كرد.

    حضرت امام هم در دوره دوم همين را مى‏گفتند. چرا؟ مى‏گفتند آن دليلى كه ما قبلاً مى‏گفتيم اين دليل عقلى است نه عرفى و اينكه ما بخواهيم بگوييم علم اجمالى از نظر مرتبه هميشه بين ملاقى و طرف است، در ست است، اما عقل دقى فلسفى است كه رتبه را متوجه مى‏شود، اما عقل عرفى تا مى‏گويند پاى‏تر تو نجس شد چون گذاشتى روى فرش نجس، مى‏بيند يا پاى او نجس است يا طرف فرش. مرحوم آخوند اينجور مى‏گويند كه يا پاو يا جا فرش و يا آن طرف، مى‏شود اجتناب از ملاقى و ملاقى و طرف.

    لازمه حرف اين است كه مرحوم آخوند همين جاها را مثل فرش مى‏گويند بايد اجتناب كنيم از ملاقى، از ملاقى و از طرف. حضرت امام هم همين را مى‏گفتند و مى‏گفتند اينكه با دقت عقلى بخواهيم بيائيم جلو و بگوييم از نظر رتبه علم اجمالى هميشه به ملاقى وطرف مى‏خورد، اين درست است، اما دقى فلسفى است، اگر او را بدهيم دست عرف، عرف اين جور مى‏گويد كه يا جاى پا و پا، يا آن طرف نجس است، بالاخره ملاقى را مى‏كشاند توى صحنه و مى‏گويد از ملاقى بايد اجتناب كرد و اينكه شما بخواهيد ملاقى را از كار بيندازيد و بگوييد علم اجمالى اصيل روى ملاقى و آن طرف است، اين عقلاً درست است، اما عرف نمى‏پسندد، و چون در فقه ما عرف مناط است، نه عقل دقى فلسفى، پس حرف مرحوم آخوند درست است و آن اين است كه سه طرف درست مى‏شود، مى‏گوييم يا ملاقى يا ملاقى، يا آن طرفِ ملاقى نجس است. كه مرحوم آخوند از نظر دقى فلسفى نگاه نكرده‏اند، فرموده‏اند گاهى بايد از ملاقى و ملاقى و طرف اجتناب كرد، مثال به همين مثال من مى‏زنند، پا را گذاشتيد روى فرش تر، خانم گفت پايت نجس شد، كجا؟ مى‏گويد نمى‏دانم، تا گفت نمى‏دانم شما علم اجمالى پيدا مى‏كنيد، يا جاى پا و يا پا و يا آن طرف نجس است. نظير
    اينكه سه تا كاسه داشته باشيم، ندانيم در كدام است، اگر دو كاسه باشد يكى را دو قسمت بكنيم، همين جور كه آنجا را بايد اجتناب كنيم از هر سه كاسه، اينجا هم بايد اجتناب كنيد از ملاقى و ملاقى و طرف.

    مرحوم آخوند مى‏فرمايند گاهى بايد اجتناب كرد از ملاقى و طرف. اين آنجاست كه اول علم اجمالى پيدا بشود، سپس دست شما بخورد به كاسه. مثل اينكه شما مى‏دانى يا عباء نجس است يا قباء، دست‏تر را مى‏گذاريد به عباء، مى‏گويند اين دستت پاك است. چرا؟ براى اينكه علم اجمالى آمد تنجيز كرد تكليف را و گفت اجتنب عن النجس فى البين، از عباء و از قباء. اما اين دست را كه به عباء گذاشتى نمى‏دانى به نجس گذاشتى يانه، مى‏گويد اين علم اجمالى روى او نيست و كل شيى‏ء طاهر حتى تعلم روى اوست، چون شبهه بدوى است، اين در صورتى كه اول علم اجمالى پيدا شود بعد ملاقات.

     مى‏فرمايند، گاهى بايد از ملاقى و طرف اجتناب كرد و از ملاقى نبايد اجتناب كرد اين در جايى است كه علم اجمالى بعد پيدا شود، مثل اينكه شما
    دست را زديد به يك كاسه و كاسه ريخت، حالا شك كرديد كه يا دست شما نجس است، براى اينكه ملاقات با آن كاسه كرده است، يا آن كاسه آن طرفى كه مورد ابتلاء توست، مى‏گويند از ملاقى بايد اجتناب كنى، نه از ملاقى. حتى ملاقى هم موجود باشد باز طرف ندارد، يعنى دست گذاشتيد به قباء، بعد علم اجمالى پيدا كرديد يا عباء نجس است يا قباء، مرحوم آخوند مى‏فرمايند از دست بايد اجتناب كنيد، اما از عباء نه. اين هم حرف مرحوم آخوند.

     مى‏فرمايند گاهى هم بايد اجتناب كنى از ملاقى و ملاقى هر دو. مثل آنجا كه اول دست گذاشتيد به عباء و بعد علم اجمالى پيدا كرديد يا دست نجس است يا اين يا آن. مى‏فرمايند در اين صورت از ملاقى و ملاقى هر دو بايد اجتناب كرد. اين حرف مرحوم آخوند است. ايراد به مرحوم آخوند هم كه مرحوم امام مى‏فرمودند، اين است كه عرف نمى‏پسندد كه بگوييم از ملاقى اجتناب نه، و از ملاقى بله، اين را عرف نمى‏پسند. عرف مى‏گويد از پا و از جاى پا هر دو بايد اجتناب كرد.

    اين استيحايش عرف را مرحوم آخوند ملتزم مى‏شدند، مرحوم حضرت امام هم در دوره بعد ملتزم مى‏شدند. و عرف استحايش را دارد كه ملاقى را انفكاك بدهيم از ملاقى.

    و صلى اللّه‏ على محمد و آل محمد.

    چاپ دانلود فايل صوتي
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365