بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله
ربّ العالمین والصلاة والسّلام علی خیر خلقه أشرف بریته ابوالقاسم محمّد
صلی الله علیه و علی آله الطیّبین الطاهرین و عَلی جمیع الانبیاء
وَالمُرسَلین سیّما بقیة الله فی الأرضین و لَعنة الله عَلی اعدائهم
أجمعین.
شب جمعه متعلّق به قطب عالم امکان و محور عالم وجود و واسطۀ بین غیب و شهود، یعنی حضرت ولیعصر«عجّلاللهتعالیفرجهالشّریف» است؛ اظهار ارادت کنید خدمت آقا با سه صلوات.
بحث ما باشد براي هفتۀ آينده و امشب مقداري دربارۀ امام حسين«سلاماللهعليه» صحبت
کنم. ماه شعبان ماه مبارکي است. چهار عيد مهم در اين ماه مبارک شعبان هست.
ميلاد پربرکت امام حسين، ميلاد پربرکت اباالفضل العباس، ميلاد پربرکت امام
سجاد، ميلاد پربرکت مهدي «روحيفداه». کم ماهي پيدا ميشود که اينقدر عيد
داشته باشد و اينقدر تناسب با اهلبيت داشته باشد؛ لذا از همۀ شما تقاضا
دارم به اين ماه براي دنيا و براي آخرتتان و براي رفع گرفتاري از همه و
براي اينکه در اين ماه انتخابات هم داريم و يک انتخابات عالي به ما داده
شود، توسّل به اعياد شعبانيه را فراموش نکنيد و بدانيد اين توسّلها خيلي
کار ميکند. به قول قرآن «وَ لِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا»؛ امام صادق «سلاماللهعليه» ميفرمايند: «نَحْنُ وَ اللَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى»
و خدا فرموده است توسّل به اهلبيت«سلاماللهعليهم» داشته
باشيد.؛ لذا به توسّل به اهلبيت در ماه شعبان، مخصوصاً به اين چهار نفر
که ميلاد پربرکت آنهاست، اهميّت دهيد، مخصوصاً توسّل به امام حسين«سلاماللهعليه».
امام حسين«سلاماللهعليه» در ميان اهلبيت«سلاماللهعليهم» امتيازها دارد. اوّل امتياز امام حسين«سلاماللهعليه» اينست
که پيغمبر اکرم بارها و بارها گوشزد ميکرده است. پيغمبر اکرم علاقۀ خاصي
به امام حسين داشت، به اندازهاي که اگر امام حسين در وسط جلسه ميآمد،
پيغمبر اکرم يا پائين ميآمدند يا امر ميکردند امام حسين
را به پيغمبر ميدادند و پيغمبر امام حسين را در دامان خود مينشاندند و
گاهي با امام حسين حرف داشتند و يکي از حرفها همين بود که: «يَا
حُسَيْنُ أَنْتَ الْإِمَامُ وَ أَخُ الْإِمَامِ وَ ابْنُ الْإِمَامِ
تِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِكَ أُمَنَاءُ مَعْصُومُونَ وَ التَّاسِعُ
مَهْدِيُّهُم»
يا حسين خودت امامي و پدرت امام است و برادرت امام است و ائمّۀ ديگر هم از نسل تو هستند: «تِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِكَ أُمَنَاءُ مَعْصُومُونَ». اين امتياز اوّل امام حسين«سلاماللهعليه» است و بايد توجّه به اين امتيازها داشته باشيم.
امتياز دوّمي که امام حسين«سلاماللهعليه» در ميان اهلبيت«سلاماللهعليهم» دارند اين است که امام حسين حرارتي به قول پيغمبر اکرم در دلها دارد. پيغمبر اکرم اين را هم بارها فرموده است که: «إِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَيْنِ حَرَارَةً فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لَا تَبْرُدُ أَبَدا»
آتشي
در دل مردم برافروخته است که اين آتش تا روز قيامت خاموششدني نيست. لذا
در زمان ظهور نيز اين روضهها هست. در زمان رجعت نيز در حکومت امام حسين که
بيش از هزار سال طول ميکشد، اين روضهها هست و اين عشق به امام حسين و به
قول پيغمبر اکرم اين آتشي که در دلها افروخته شده است، راجع به امام حسين
هميشه بوده و هست. لذا الان ما شيعيان تفاوتي از نظر فضيلت بين ائمه و
اهلبيت نداريم. همۀ آنها علم ماکان و ما يکون و ما هو کان دارند و همۀ
آنها معصومند و همۀ آنهابه اندازۀ وسعشان براي اسلام کار کردهاند و
ذرّهاي کوتاهي نکردهاند. از اول عمرشان تا آخر عمرشان شناخت وظيفه و عمل
کردن به وظيفه بوده است؛ امّا ما راجع به امام حسين محبّت خاصّي داريم.
از روايات فهميده ميشود اين محبت خاص قبل از اسلام هم در دل انبياء بوده است. در اين آيۀ شريفه «فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ»
بنا شد حضرت آدم توبه کند و جبرئيل با توسّل آمد و با توسّل به پنج تن آل
عبا آمد و اسم پيغمبر اکرم و اسم اميرالمؤمنين و اسم فاطمه زهرا و اسم امام
حسن و امام حسين را آورد و امّا وقتي اسم امام حسين آمد، تلاطم دروني در
حضرت آدم پيداشد. از جبرئيل سؤال کرد اين کيست که تلاطم دروني در من ايجاد
کرده است؟!
جبرئيل
برايش روضۀ عطش خوانده است. اوّل کسي که روضه خوانده براي امام حسين،
جبرئيل است و اوّل کسي که براي امام حسين گريه کرده است، حضرت آدم«سلاماللهعليه» است.
همين
قضيه در روايات ما راجع به حضرت عيسي و حضرت موسي و حضرت ابراهيم و حضرت
نوح آمده است که گاهي خدا ذکر امام حسين را ميکرده و تلاطم دروني در مثل
حضرت نوح و حضرت آدم پيدا ميشده و سؤال مي کردند و خدا جواب ميداده است
که اين حسين است و يک حرارت خاصي در دلها دارد که اين حرارت فراموششدني
نيست. همۀ ائمه طاهرين «سلاماللهعليهم» در
پيش ما يکسانند، اما امام حسين از اين جهت امتياز خاصي دارد. هيچکدام و
حّتي حضرت زهرا با آن مقام و مصائب ندارند، اما امام حسين در دل ما عشق
خاصّي ايجاد کرده است. من از همۀ شما تقاضا دارم به اين امتياز دوّم اهميّت
دهيد که براي دنيا و آخرتتان خيلي خوب است و براي توسّل به امام حسين خيلي
خوب است و بالاخره مواظب باشيد که اين کمرنگ نشود. تقاضا دارم از همۀ شما
که کاري کنيد در بچهها اين حرارت و اين آتش از امام حسين در دل بچهها روز
به روز بيشتر شود. اين امتياز دوّم از امام حسين است که سائر اهلبيت«سلاماللهعليهم» کمتر دارند.
سوّم امتياز امام حسين«سلاماللهعليه» تربت
امام حسين است. حتّي فقها در رسالهها مينويسند خوردن خاک، ولو خاک مکه
معظمه و ولو خاک قبر اميرالمؤمنين و ولو خاک قبر يکي از ائمۀ طاهرين جايز
نيست، امّا «وَ الشِّفَاءَ فِي تُرْبَتِه»؛
در خاک کربلا پروردگار عالم شفايي قرار داده است و اين به تجربه اثبات شده
است. لذا از همۀ شما تقاضا دارم گاهي کمي زبان روي تربت امام حسين بگذاريد
و ذرّهاي از تربت امام حسين«سلاماللهعليه» روي
زبانتان يا روي همۀ اعضا و جوارحتان بگذاريد. مقداري تربت در آب بريزيد،
در آب آشاميدني يا در آبي که با آن غسل ميکنيد يا در سماور که همه
ميخورند بهعنوان استشفاء. من از اين تربت خيلي قضيه دارم. يک قضيه از شخص
فوقالعاده مهم و بزرگي نقل ميکنم. حضرت آيتالله آقاي خوئي«رضواناللهتعاليعليه» فرموده
بودند خانواده در خانه هر ماه يک مرتبه روضه هفتگي داشتند و آن روضه مزاحم
مطالعۀ من بود و من به خانم گفتم اين روضه مزاحم من است و اگر نباشد بهتر
است. ايشان هم روضه را تعطيل کرد. دو سه هفته طول نکشيد که چشمهاي من خيلي
شديد درد گرفت. دکترها هم در درمان چشمهاي من درماندند. شبي خانم من خواب
ديده بود که چشمهاي شوهر تو خطرناک است براي اينکه روضه هفتگي را تعطيل
کرده و دواي آن تربت امام حسين است. همين الان بلند شو و مقداري تربت در آب
بريز و آن آب را در پشت چشمهاي شوهر بريز آنگاه خوب ميشود. مرحوم آقاي
خوئي گفتند خانم مرا بيدار کرد و خواب را گفت و مقداري تربت در آب ريخت و
آب را پشت چشم من ريخت و چشم من آرام شد. فرداي آن شب چشم من خوب خوب شد به
طوري که براي درس آمدم. نظيرش زياد است که اين تربت حسين خيلي کار ميکند.
يکي
از بزرگان ميگفت يک زالو در گلوي يک طلبه رفته بود و زالو مکيده بود و پر
شده بود و نه پايين ميرفت و نه بيرون ميآمد و نزديک بود که طلبه از بين
برود. من مقداري تربت به طلبه دادم و تا خورد سرفهاي کرد و زالو به آن
بزرگي و پرخوني روي زمين افتاد.
خيلي فراوان است که تربت امام حسين«سلاماللهعليه»
کارگر است. براي همه چيز خوب است و نه فقط براي شفا باشد. اين شفا معناي
عامي دارد. انسان ميتواند با تربت امام حسين دردهاي بزرگ، چه دردهاي
مريضي باشد و چه دردهاي گرفتاري باشد، استشفاء کند.
امتياز ديگري که امام حسين«سلاماللهعليه» دارد
و اين امتياز هم خيلي بزرگ است، اينست که الحمدلله اين روضه که در ميان ما
هست و دشمن خيلي کار کرده از زمان بنياميه و بعد بنيالعباس و بعد هم
طاغوتيان واين اواخر انگليسيها بهواسطۀ رضاشاه که اين روضه را براندازند.
گفتند ميخواهيد صحبت کنيد اما آخر کار چرا هميشه روضه ميخوانيد؟! اين
امتياز از امام حسين«سلاماللهعليه» است
و اين امتياز به اندازهاي بزرگ است که هر منبري که روضه نداشته باشد،
مثل غذايي است که نمک نداشته باشد. غذاي بينمک ملاحت ندارد و منبر بيروضه
هم ملاحت ندارد.
مثلاً
امام کاظم و امام صادق خيلي مهم هستند، اما روضۀ آنها به اندازۀ روضۀ امام
حسين نيست و امام حسين بايد در کار بيايد تا ملاحت خاصي به منبر دهد.
دشمن
هم در زمان بنياميّه و هم بنيالعباس و بعد هم طاغوتيان که ميخواستند
تشيّع را نابود کنند و در اين اواخر که انگليسيها به رضاشاه دستور داده
بودند، دو چيز در دستش بود. يکي اينکه روحانيت نباشد و دوّم اينکه روضه
نباشد. خيلي روي اين دو چيز کار کردند. يکي اينکه روحانيت نباشد و يکي
اينکه روضه نباشد. اين در زمان بنياميه بوده است و لذا ائمه طاهرين«سلاماللهعليهم» مخفيانه روضه ميگرفتند.
مثلاً
امام باقر و امام صادق هر وقت يک روضهخوان و مداح پيدا ميکردند، يک جلسه
ميگرفتند. مردها ميآمدند و زنها آن طرف پرده ميرفتند و مداح روضه
ميخواند. هرگاه ميخواست تمام کند امام باقر و امام صادق ميفرمودند: «زِدْنِي، زِدْنِي»، کمي
بيشتر بخوان. امّا اين کار مخفيانه بود و درِ خانه بسته بود. بنياميّه
خيلي جديت کردند که روضه نباشد،اما خودشان نابود شدند و بنيالعباس خيلي
جديت کرد که روضه نباشد و طاغوتيان هميشه با اين تبليغهاي سوءشان تبليغ
کردند و ميکنند که روضه نباشد و از جمله رضاشاه خيلي بدي کرد فقط براي
همين که روضه نباشد. در همين دنيا هم جزايش را ديد. در عرض يک ساعت يا دو
ساعت منعزل شد و او را به اصفهان آوردند و من خبر دارم که اين بدبخت در
خانهاي که بود دور خانه ميگشت و ميگفت واي واي. بالاخره او را در
جزيرهاي بردند و در آنجا مريضي مسري گرفت و نميتوانستند پيش او بروند و
مقداري نان جلويش ميانداختند و آن نان را میخورد تا مرد.
معمولاً کساني که جلوي روضه را گرفتند، بدي آن را ديدند. کساني هم که اهميّت به روضه دادند، آنها هم نتيجهاش را گرفتند.
مرحوم آقاي دستغيب«رضواناللهتعاليعليه» در
کتاب گناهان کبيره ميگويد يکي از رفقاي موثّق من از تجّار بود و يک زن و
دو سه بچه داشت و حصبه آمده بود و همۀ اين زن و بچّه حصبه گرفته بودند.
حصبه در آن زمان ميکشت. ميگفت اينها در کما بودند و اين آقا گفته بود
اوّل اذان صبح همسايه روضه داشت و من به روضه رفتم براي توسّل و اينکه زن و
بچهام خوب شوند. رفتم و توسل به امام حسين پیدا کردم براي اينکه زن و
بچههايم در کما هستند و دم مرگ هستند و تو بايد خوبشان کني. در روضه توسّل
به امام حسين پيدا کردم. آقاي دستغيب ميفرمايد اين رفيق ما گفت وقتي به
خانه آمدم زن و بچههايم سر سفره نشسته بودند و غذا ميخوردند. تعجّب کردم و
گفتم چه شد؟ دخترش گفت حضرت زهرا آمد با لباس سياه آمد و پدرش هم بود و
امام حسين و امام حسن و اميرالمؤمنين هم بودند، يعني پنج تن آل عبا آمدند.
حضرت زهرا به امام حسين گفتند دست روي سر اينها بکش تا اينها خوب شوند.
امام حسين دست کشيد روي سر همۀ ما به غير از مادرم و همۀ ما خوب شديم. حضرت
زهرا گفت عزيزم يک دست هم روي سر مادرشان بکش. گفت اين مادرشان نماز
نميخواند، لذا دست روي سر او نميکشم. حضرت زهرا گفت عزيزم شوهرش توسّل به
من پيدا کرده و در روضه، روضۀ تو خوانده شده است. آنگاه امام حسين دست
روي سر مادرم کشيد و مادرم خوب شد.
الحمدلله
شما از اين چيزها خيلي بلد هستيد و بزرگ شده در اين چيزها هستيد. من
دوباره از همۀ شما تقاضا کنم که مواظب باشيد اين توسّلها را از دست ندهيد.
بالاترين نعمت براي ما اين توسّلهاست و بالاترين نعمتها براي ما اين
منبرهاست و بالاترين نعمت براي ما اين روضۀ بعد منبرهاست و به اينها اهميّت
دهيد، اگر دنيا ميخواهيد دنيا هست و اگر آخرت بخواهيد، آخرت هست و مهمتر
از اين دو اگر شفاعت حسين بخواهيد، شفاعت امام حسين هست.