جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ پنج شنبه ۳۰ فروردين


 
  • میزان زکات فطره و کفّاره در سال ۱۴۰۳
  • پیام در پی شهادت سردار مجاهد، سرتیپ پاسدار محمدرضا زاهدی
  • پیام به نوزدهمین نمایشگاه قرآن و عترت اصفهان
  • پیام در پى ارتحال عالم جليل القدر مرحوم آيت‌الله امامى كاشانى«قدّس‌سرّه»
  • پیام در آستانۀ برگزاری ششمین دورۀ انتخابات مجلس خبرگان رهبری و دوازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی
  • شرکت در ششمین دورۀ انتخابات مجلس خبرگان و دوازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی
  • پیام در پی ارتحال عالم‌جلیل‌القدر آیت‌اللّه آقای حاج سید محمّد موسوی بجنوردی «رضوان‌اللّه‌علیه»
  • پیام تسلیت در پی درگذشت آيت‌الله آقاى حاج شيخ عبدالقائم شوشترى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام تسلیت در پی درگذشت مرحوم آيت‌الله نمازى«رضوان‌الله‌علیه»

  • -->

    بیانات معظّم‌له در آستانۀ سال‌روز شهادت باب الحوائج امام کاظم«سلام‌الله‌علیهما» - 31/1/1396

    بسم الله الرحمن الرحیم

    الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی خیر خلقه أشرف بریته ابوالقاسم محمّد صلی الله علیه و علی آله الطیّبین الطاهرین و عَلی جمیع الانبیاء وَ المُرسَلین سیّما بقیة الله فی الأرضین و لَعنة الله عَلی اعدائهم أجمعین

    شب جمعه متعلّق به قطب عالم امکان و محور عالم وجود و واسطۀ بین غیب و شهود، یعنی حضرت ولی‌عصر«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف» است؛ اظهار ارادت کنید خدمت آقا با سه صلوات.

    Hakim-16.jpgبحث ما گرچه چند هفته فاصله افتاده است، امّا اوّل هفتۀ آينده شهادت موسی‌بن‌جعفر«سلام‌الله‌عليهما» است و ما بايد اظهار ارادتی در اين شب‌های وفيات يا شب‌های اعياد راجع به اهل‌بيت«سلام‌الله‌عليهم» داشته باشيم، و واجب و لازم است که به ياد آنها باشيم. من به شما گفته‌ام شناخت اهل‌بيت بر همه و مخصوصاً‌ جوان‌ها لازم و واجب است. لذا با اجازۀ همۀ شما بحث امشب اشاره‌ای راجع به فضائل موسی‌بن‌جعفر و راجع به اين دريای فضيلت باشد،‌ شايد قطره‌ای از اين دريا برداشت کنيم و آقا موسی‌بن‌جعفر«سلام‌الله‌عليهما» نظر لطفي به جلسۀ ما عنايت کنند و با لطف حضرت موسی‌بن‌جعفر«سلام‌الله‌عليهما» از جلسه بيرون رويم. اظهار ارادت کنيد خدمت موسی‌بن‌جعفر«سلام‌الله‌عليهما» با سه صلوات.

    قبل از آنکه وارد بحث شوم، جمله‌ای بگويم و اين جمله در زندگی شما فوق‌العاده تأثير دارد. يکی از القاب موسی‌بن‌جعفر«سلام‌الله‌عليهما» باب‌الحوائج است و معنای باب‌الحوائج اينست که ما بايد زياد توسّل به ايشان داشته باشيم تا پروردگار عالم نظر لطف زيادی به ما داشته باشد. استاد بزرگوار ما علامه طباطبائی«رضوان‌الله‌تعالی‌عليه» از استاد بزرگوارشان مرحوم آقای قاضی«رضوان‌الله‌تعالی‌عليه» دعايی نقل می‌کردند و اهل دل اين دعا را زياد می‌خوانند. اين دعا را عربی بخوانيد يا فارسي، تفاوتی ندارد. عربی اين دعا اينست که: «الّلهمّ اشفِنا بِشِفائِک و داونا بِدَوائِک و عافِنا بِعافیتِک بِحقِّ الامامِ الکاظم علیه‌السّلام». اگر فارسی هم بخوانيد مانعی ندارد و معنای دعا اينست که ای خدايی که شفای دردها هستي، ای خدايی که دوای دردها هستي، ای خدايی که سلامتی از طرف توست، به حقّ موسی‌بن‌جعفر«سلام‌الله‌عليه» دردهايم را دوا کن و شفای کامل به من عنايت کن و سلامتی کامل به من عنايت کن به‌حق مولا موسی‌بن‌جعفر«سلام‌الله‌عليهما».

    استاد بزرگوار ما علامه طباطبائی نقل می‌کردند اين از جمله اذکار مرحوم آقای قاضی بود و خيلی به ما سفارش می‌کرد. من قبل از اينکه وارد بحث شوم به جوان‌ها سفارش اين دعا را می‌کنم. شما می‌توانيد در روز هزار مرتبه اين ذکر را بگوييد. مثلاً از اينجا تا خانه به‌جای فکرهای بيهوده و به‌جای فکرهای به اين دنيا و ذخائر اين دنيا، توجّهی به موسی‌بن‌جعفر داشته باشيد و اين ذکر را بگوييد. اگر عربی بگوييد «اللهم اشفنا بشفائک و داونا بدوائک و عافنا بعافیتک بحق الامام الکاظم» خوب است و اگر فارسی هم بگوييد اينست که ای خدايی که سلامتی عنايت می‌کنی و ای خدايی که دردها دوا می‌کنی و ای خدايی که شفاها عنايت می‌کني، به حقّ موسی‌بن‌جعفر«سلام‌الله‌عليهما» دردهای مرا دوا کن و شفای کامل به امراض من بده، امراض روحی و امراض جسمی و سلامتی که بهترين چيزهاست به من عنايت کن. اين دعای خوبيست و آن هم از مرحوم قاضی و مرحوم علاّمه طباطبائی«رضوان‌الله‌تعالی‌عليهما».

    يکی از صفات موسی‌بن جعفر که خيلی اهميّت دارد، اهميّت‌دادن به شخصيت ديگران است. ما از موسی‌بن‌جعفر«سلام‌الله‌عليه» ياد بگيريم که به ديگران احترام بگذاريم. اين واجب و لازم است. از حقوقی که خيلی روی آن سفارش شده است، حقّ اهميّت دادن به شخصيّت ديگران و احترام قائل شدن برای ديگران است.

    علی بن يقطين از وزرای هارون‌الرشيد است. بارها می‌خواسته از اين سمت بيرون بيايد، اما موسی‌بن‌جعفر«سلام‌الله‌عليهما» نمی‌گذاشتند. می‌فرمودند زير پرچم ظلم باش برای اينکه می‌توانی به خلق خدا کمک کني. لذا خدمت به خلق خدا کفارۀ گناهانی است که زير پرچم ظلم داري. قضايايی هست که موسی‌بن‌جعفر«سلام‌الله‌عليهما» مواظبت کامل از علی بن يقطين داشتند. روايات فراوانی هست که علی بن يقطين زجر می‌کشيد که زير پرچم ظلم است. موسی‌بن‌جعفر«سلام‌الله‌عليهما» امر می‌کردند که بايد باشی برای خدمت به خلق خدا.

    ابراهيم جمّال يک ساربان بود، امّا شيعه و مقدّس بود و احترام به شخصيّت ديگران می‌گذاشت. بار شترهايش در بغداد بود و می‌خواست به بغداد رود و بالاخره رفت بغداد و اتّفاقاً می‌خواست به مدينه برود و گفت برويم علی بن يقطين را ببينيم و هم ديداری با علی بن يقطين کنيم و هم ببينم کاری با موسی‌بن‌جعفر دارد يا نه. اين ساربان آمد به دربار علی بن یقطین، امّا راهش ندادند. ناراحت نشد زيرا تقصير علی بن يقطين نبود. بنابراين گله پيدا نکرد و ناراحت هم نشد، امّا علی کل حال بی‌محلی به او شد. بعد از مدّت‌ها به مدينه آمد و خدمت موسی‌بن‌جعفر«سلا‌م‌الله‌عليهما» رفت. اوّل حرفی که امام«سلام‌الله‌عليه» زدند اين بود که حال علی بن يقطين چطور است؟ اين شخص نمی‌خواست گله کند، امّا گفت رفتم علی بن يقطين را ببينم، راهم ندادند. موسی‌بن‌جعفر ساکت ماندند، امّا خيلی ناراحت شدند.

    علی بن يقطين همه ساله به خاطر ملاقات موسی‌بن‌جعفر«سلام‌الله‌عليهما»، ‌عدّه‌ای را به مکّه می‌آورد و به‌عنوان زيارت پيامبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» به مدينه می‌آمد. امّا درحقيقت به خاطر موسی‌بن‌جعفر بود. نصف شب به آن طرف تنهايی ملاقات‌هايی با موسی‌بن‌جعفر داشت. در آن مسافرت نيز در شب به در خانۀ موسی‌بن‌جعفر آمد و موسی‌بن‌جعفر«سلام‌الله‌عليهما» راهش ندادند. خيلی ناراحت شد و اصرار کرد و بعد آقا را قسم داد که آقا نمی‌شود من به مدينه بيايم و خدمت شما نرسم. آقا راهش دادند و علی بن يقطين به خانۀ موسی‌بن‌جعفر رفتند و اوّل حرف موسی‌بن‌جعفر اين بود که چرا ابراهيم جمّال را راه ندادی و بی‌احترامی به او کردي؟! بی‌احترامی به يک شيعه گناهش بزرگ است. علی بن يقطين گفت من نمی‌دانستم. موسی‌بن‌جعفر فرمودند بالاخره بايد ابراهيم جمال از دست تو راضی شود تا من از تو راضی شوم و تا ابراهيم جمال از دست تو دلخور است، من از تو راضی نيستم.

    علی بن يقطين گفت ابراهيم جمال در کوفه است و من اينجا هستم و دسترسی به او ندارم. حضرت فرمودند من وسيله‌اش را فراهم می‌کنم. از عالم ملکوت شتری آوردند و علی بن يقطين سوار شد و با طی‌الارض به کوفه آمد و در خانۀ ابراهيم جمال رفت و گفت من علی بن يقطين هستم. ابراهيم جمّال ماتش برده بود که من کجا و علی بن يقطين کجا! بالاخره جلوی در آمد و علی بن يقطين گفت چون اطرافیان من تو را راه نداده‌اند موسی‌بن‌جعفر از من ناراحت است و تا تو از دست من راضی نشوي، موسی‌بن‌جعفر از من راضی نمی‌شود. ابراهيم جمّال گفت من از دست شما راضی هستم. گفت اگر راضی هستی من می‌خوابم و سرم را روی خاک می‌گذارم و تو پايت را روی سر من بگذار تا من راضی شوم. هرچه اصرار کرد که نمی‌شود،‌ اما علی بن یقطین گفت اگر رضايت مرا می‌‌خواهی اين کار را بکن. بالاخره خوابيد روی خاک و سرش را روی خاک گذاشت و ابراهيم جمال ساربان، پايش را روی سر اين آقا گذاشت. علی بن يقطين تشکر کرد و به شتری که تهيه شده بود سوار شد و با طی‌الارض رسيد درب خانۀ موسی‌بن‌جعفر و تا در زد، موسی‌بن‌جعفر قبل از سلام و کلام، فرمودند از دست تو راضی شدم، بارک الله.[1]

    اين سيرۀ اهل‌بيت«سلام‌الله‌عليهم» است و همۀ آنها چنين هستند. وقتی با اين موضوع در احوال اهل‌بيت«سلام‌الله‌عليهم» برويم، ‌می‌بينيم که همۀ اهل‌بيت مثل موسی‌بن‌جعفر«سلام‌الله‌عليهما» احترام و شخصيّت برای ديگران قائلند. اگر ببينند شخصيّت يک مسلمان ضربه خورد،‌ خيلی ناراحت می‌شوند.

    شخصی بود که با امام صادق«سلام‌الله‌عليه» رابطۀ عجيبی پيدا کرده بود. هر وقت امام صادق از خانه بيرون می‌آمدند، اين هم به دنبال امام صادق بود. البته مزاحم هم بود، امّا امام صادق چيزی نمی‌گفتند. يک روز غلام اين آقا عقب ماند و اين آقا با غلامش کار داشت و غلام را صدا کرد و غلام نشنيد. بار دوّم با تشر و داد صدا زد و غلام نشنيد. بار سوّم نگاه کرد و بار چهارم فحش داد و به شخصيّت آن غلام ضربه زد و گفت ای ولدالزنا! چرا جواب مرا نمی‌دهي؟! آقا امام صادق«سلام‌الله‌عليه» ايستادند و دست به پیشانی زدند؛ فرمودند چه گفتي؟ گفت يابن رسول الله اين غلام معلوم نيست پدر و مادرش چه کسانی هستند و مشرک‌اند و مانند این‌حرف‌ها. حضرت فرمودند من با فحش‌دادن تو یعنی با شکستن شخصيّت يک انسان کار دارم. بعد هم امام صادق با او قطع رابطه کردند.[2]

    حضرت قهر نکردند، امّا امام صادق بهانه‌ای پيدا کردند و رفاقتی را که او سوءاستفاده می‌کرد، قطع کردند، به خاطر يک جمله‌ای که به شخصيّت يک غلام ضربه زد و آقا امام صادق«سلام‌الله‌عليه» به اندازه‌ای ناراحت شدند که ايستادند و رنگ مبارکشان تغيير کرد که تو ادعای رفاقت با من می‌کنی، امّا فحش می‌دهی و به شخصيت ديگران ضربه می‌زني؟!

    همۀ اهل‌بيت«سلام‌الله‌عليهم» چنين هستند و ما خيلی بايد مواظب شخصيّت ديگران باشيم. ما خيلی بايد احترام ديگران را داشته باشيم. بی‌احترامی به ديگران و ضربه‌زدن به شخصيت ديگران به اندازه‌ای خطرناک است که مرحوم کلينی«رضوان‌الله‌تعالی‌عليه» در کافی روايتی نقل می‌کند او را می‌آورند به صف محشر و چشم‌ها به گودی فرو رفته است و رو سياه است و خدا او را رسوا می‌کند و می‌فرمايد اين خائن به من و خائن به رسول الله و به اهل‌بيت است، برای اينکه می‌توانست به خلق خدا خدمت کند، امّا نکرد[3] و بالاخره احترامی که می‌توانست برای ديگران قائل شود،‌ نشد. به راستی گناهش چقدر بزرگ است.

    احترام گذاشتن به شخصيّت ديگران خيلی ثواب دارد. ابان بن تغلب يکی از مجتهدين امام صادق است. از شاگردان امام صادق است و مجتهد است و امام صادق اجتهادش را امضا کرده و فرموده است در ميان مردم فتوا بدهيد.[4] ابان بن تغلب نقل می‌کند من با امام صادق«سلام‌الله‌عليه» طواف می‌کرديم که يک شيعه به من گفت بيا. من جوابش را ندادم. در شوط دوّم دوباره مرا صدا کرد. امام صادق«سلام‌الله‌عليه» فرمودند اين شخص با تو کار دارد؟ گفتم بله. فرمودند شيعه است؟ گفتم بله. فرمودند چرا جوابش را نمی‌دهي؟ گفتم در خدمت شما طواف مستحبّی می‌کنم. حضرت فرمودند طواف را بشکن. در حالی که طواف از نظر امام صادق خيلی ثواب دارد. می‌گويد طواف راشکستم و آن شخص حاجتی داشت و من حاجتش را برآوردم و بعد خودم طواف کردم و خدمت امام صادق رفتم. امام صادق پرسيدند چه شد؟ گفتم حاجتش را برآوردم.[5]

    اين حاجي‌ها که ان‌شاء‌الله امسال بروند و با سلامتی برگردند و از موذي‌های تابع امريکا نجات پيدا کنند. اين حج و عمره خيلی ثواب دارد و خيلی بالاست. همۀ اينها حجِّ صحيح است و امّا معلوم نیست حجّ مقبول باشد. حجّی هست که وجوب از گردنش می‌رود و واجب‌الحج نيست و حجّش صحيح است، امّا حجّ مقبول يعنی حجّی که خدا بپذيرد،‌ خيلی کم است. در روايت می‌فرمايند: حج مقبول. و در روايت ديگر مرحوم کلينی نقل می‌کند که حج مقبول و مبرور،[6] يعنی خدا يک بارک الله هم روی آن می‌گويد. خدمت کردن به يک مسلمان و مخصوصاً کسی که پناهی جز خدا ندارد.

    امام سجاد«سلام‌الله‌عليه» می‌فرمايند: پدرم برای خداحافظی آمدند و ‌خون اطراف پدرم را گرفته بود و يک جمله به من گفتند و يک نصيحت کردند؛ فرمودند: «يَا بُنَيَّ إِيَّاكَ‏ وَ ظُلْمَ مَنْ لَا يَجِدُ عَلَيْكَ نَاصِراً إِلَّا اللَّه‏»[7]

    ‌ظلم نکن! امّا ظلمی به کسی که پناهی جز خدا ندارد، زود می‌گيرد.

    علی بن اسماعيل پسر برادر موسی‌بن‌جعفر است، پسر اسماعيل است و امام صادق، ‌اسماعيل را خيلی دوست داشتند. هارون او را خواست و حضرت فهميدند که اين سعايت است و او رامی‌خواهند برای اينکه نمّامی و سخن‌چينی و فتنه‌گری کند. حضرت او راخواستند و فرمودند به بغداد نرو. او عذرهای غيرموجّهی برای موسی‌بن‌جعفر آورد و حضرت فرمودند به بغداد نرو. امّا او به بغداد آمد و توطئه‌گری کرد و پول حسابی به او دادند برای اينکه نمّامی و سخن‌چينی و فتنه‌گری کند.[8] بعد خوشحال به خانه آمد، اما فوراً ظلمش او را گرفت. دو طبق پول برايش آورده بودند و در مقابلش گذاشته بودند. نگاه می‌کرد به اين پول‌ها و حسرت می‌خورد تابه درک واصل شد: «إِيَّاكَ‏ وَ ظُلْمَ مَنْ لَا يَجِدُ عَلَيْكَ نَاصِراً إِلَّا اللَّه‏»

    مواظب باشيد بی‌احترامی نکنيد به کسی که از مستضعفين است و بی‌احترامی نکنيد به کسی که جز خدا کسی را ندارد. از موسی‌بن‌جعفر«سلام‌الله‌عليهما» ياد بگيريد و در زندگی مؤدّب باشيد. اين ادب در مقابل ديگران خيلی مهم است. روش پيغمبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» و روش اهل‌بيت«سلام‌الله‌عليهم» ادب در مقابل ديگران است. ولو ديگری آدم حسابی هم نباشد، امّا مابايد در مقابل ديگران مؤدّب باشيم.


    [1]. ر.ک: عیون المعجرات، ص 100؛ بحار الانوار، ج 48، ص 84.

    [2]. الکافی، ج 2، ص 324.

    [3]. الکافی، ج 2، ص 367: «أَيُّمَا مُؤْمِنٍ مَنَعَ مُؤْمِناً شَيْئاً مِمَّا يَحْتَاجُ إِلَيْهِ وَ هُوَ يَقْدِرُ عَلَيْهِ مِنْ عِنْدِهِ أَوْ مِنْ عِنْدِ غَيْرِهِ أَقَامَهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مُسْوَدّاً وَجْهُهُ مُزْرَقَّةً عَيْنَاهُ‏ مَغْلُولَةً يَدَاهُ إِلَى عُنُقِهِ فَيُقَالُ هَذَا الْخَائِنُ الَّذِي خَانَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ.»

    [4]. رجال النجاشی، ص 10.

    [5]. الکافی، ج 2، ص 171.

    [6]. همان، ص 195.

    [7]. همان، 331.

    [8]. ر.ک: عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 71 و 72.

    آرشيوچاپ
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365