جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر


 
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ دوازدهم: انسان، حامل امانت الهی
  • پيام تسلیت در پى شهادت حجت‌الاسلام والمسلمين سيدحسن نصرالله
  • پیام در پی جنایات اخیر رژیم صهیونیستی در لبنان
  • پيام تسلیت در پی حادثۀ اندوهبار معدن طبس
  • پيام تسلیت به مناسبت ارتحال حضرت آيت‌الله محفوظى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام خطاب به حضرت آیت‌الله العظمى شبيرى زنجانى«دامت‌بركاته‌الشّريف»
  • پیام به نشست نکوداشت علّامۀ مجلسی«قدّس‌سرّه‌الشّریف»
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ یازدهم: هدف از خلقت انسان(5)
  • پیام در پی شهادت جناب آقای اسماعيل هنيّه«رحمة‌الله‌علیه»

  • -->

    عنوان درس: اقوال در مؤداى روايات من بلغه
    موضوع درس:
    شماره درس: 119
    تاريخ درس: ۱۳۷۵/۸/۱۳

    متن درس:

    اعوذ باللّه‏ من الشيطان الرجيم. بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم. رب اشرح لى صدرى و يسر لى امرى واحلل عقدة من لسانى يفقهوا قولى.

    بحث ما در باب راويات من بلغ بود.

    يك بحث درباره روايات بود، كه گفتم صاحب در باب 18 از ابواب مقدمه عبادات رواياتى را ذكر كرده، كه اين روايات برمى‏گردد به دو روايت و درباره
    آن دو رواية صحبت كرديم.

    يك بحث هم درباره فقه الحديث بود كه اين دو روايت چه قدر دلالت دارد.

    در اين باره صحبت كرديم.

    يك بحث هم راجع به اين بود كه آيا يك كدام از اين دو روايت مقيد است و ديگرى مطلق است؟ آيا تقييد مى‏كند يا نه؟ صحبت كرديم.

    بحثى كه باقى مانده است اينجا راجع به اين است كه دلالت اين روايات چه مقدار است و چى مى‏خواهد بگويد؟ چهار قول در مسأله ديده مى‏شود:

    يك قول، قول قدماء است كه مى‏گويند روايات من بلغ براى ما استحباب درست مى‏كند و از همين جهت هم قدماء راجع به مستحباب فتوى مى‏دهند به آن روايتى كه ضعيف السند باشد، حتى فتوا مى‏دهند به استحباب گفته و مضمون گفته يك فقيه، حتى بسيارى بر طبق شهرتهايى كه در ميان متشرفه هست فتوى مى‏دهند به استحباب و مى‏گويند روايات من بلغ به ما مى‏گويد روايت ضعيف مى‏تواند مستحب درست كند، قدماء اين را مى‏گفتند كه اگر شما حرف قدماء را از ميان روايات بيرون بياوريد آنچه در مفاتيح است مستحب است ونبايد دنبال اين برويم كه مثلاً زيارت امين اللّه‏ سند خوبى دارد يا نه، زيارت جامعه سند خوبى دارد. چه سند را داشته باشد و چه سند نداشته باشد، من بلغه شى‏ء من الثواب مى‏گويد آنچه كه در مصباح المتهجد شيخ طوسى است، اينها مستحب است.

    ايرادى كه ما داشتيم، اين بود كه گر چه ما مطلق و مقيد قائل نيستيم مخصوصا در باب مستحبات، اينها مثبتين بود و نمى‏توانست اطلاق و تقيدى
    در كار باشد،ولى مستحب اقتضاء مى‏خواهد و روايات من بلغ به ما مى‏گويد كه و لو زمينه نباشد، ثواب انقيادى داده مى‏شود، براى اينكه روايت اين است: من بلغه شى‏ء من الثواب فعمله كان له اجر ذلك و لو لم يقله رسول اللّه‏ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم، يعنى و لو مطابق با واقع نباشد ثواب انقيادى داده مى‏شود و در باب مستحب ثواب بر نفس عمل داده مى‏شود، مثلاً نماز شب، خودش شما را به مقام محمود مى‏رساند، يعنى مصلحت غير ملزمه در كار است و آن  را مى‏آوريد و ثواب استحقاقى را مى‏گيريد. اما اگر شما چيزى را رجاءً مى‏آوريد، ثواب او انقيادى
    است، نه استحقاقى. اين ايراد ما بود كه اين حرف قدماء وقتى درست است، روايات من بلغ وقتى براى ما مستحب درست مى‏كند، كه آنچه مى‏آورد در اين يك مصلحت غير ملزمه داشته باشد و الا معنا ندارد بگوييم مستحب است واجب او هم همين است، يك دفعه او را مى‏آوريد مطابق با واقع است، ثواب استحقاقى مى‏گيريد، اما يك دفعه آنچه در رساله خوانده‏ايد كه واجب است، مخالف با واقع است اينجا عمل به او ثواب استحقاقى نيست، بلكه ثواب انقيادى است.

    اگر بخواهيم بگوييم مستحب، يا مكروه است، بايد برويم در واقع كه آيا مطابق با واقع است يا نه؟ اگر مطابق با واقع بود و مصلحت تامه ملزمه بود،
    مى‏گوييم مستحب و اگر مخالف واقع بود و مفسده تامه ملزمه بود، مى‏گوييم حرام. اما اگرمفسده غير ملزمه بود، مى‏گوييم مكروه.

    فرق ما بااشعرى همين است، كه ما واقع سنج هستيم، واجب درست مى‏كنيم روى مصلحت، حرام درست مى‏كنيم روى مفسده، مستحب درست
    مى‏كنيم روى مصلحت، و اين روايات من بلغ مى‏گويد ثواب انقيادى است، چون مى‏گويد و لو لم يقله رسول اللّه‏ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم ثواب مى‏دهد. اما اگر رسول اللّه‏ بگويد، ثواب استحقاقى است و روايات من بلغ نمى‏تواند براى ما مستحب درست كند.

    بعبارت ديگر روايات من بلغ بخواهد چيزى كه مصلحت غير ملزمه ندارد به او بدهد، معقول نيست، يعنى روايت بيايد و بخواهد مصلحت بدهد معقول
    نيست.

    لذا احكام ظاهريه كه ما طبق روايات جلو مى‏رويم، ما طبق فتواى مجتهد جلو مى‏رويم، كه به او  مى‏گوييم احكام ظاهريه، معنايش اين است كه اگر
    مطابق با واقع است، ثواب دارد، اگر مخالف با واقع است، استحقاق ثواب ندارد اما پروردگار عالم ثواب انقيادى مى‏دهد. واجب او همين است، مستحب او هم همين است، رساله همين است، روايات هم همين است و بالاخره مضمون خبر واحد همين است و مضمون همه اصول همين است.

    پس بنابراين آنجا كه روايت صحيح‏السند داريم براى ما مستحب درست نمى‏كند، بلكه خبر واحد طريق الى الواقع است. اگر مطابق با واقع است، منجز تكليف است، اگر مخالف با واقع است، من معذورم.

    لذا شما مى‏فرمايند حجج مطلقا منجز است و معذور، اگر موافق با واقع است، منجز است و اگر مخالف با واقع است، عذر است. اما بخواهيم يك جا
    پيدا كنيم كه روايات صحيح السند و ظاهرالدلاله براى ما واقع درست بكند، پيدا نمى‏شود. اينها طريق الى الواقع است، نه اينكه بتواند واقع درست بكند و فرق است بين اينكه چيزى منجز و معذور باشد، يا واقع درست كن و اگر شما بخواهيد بگوييد روايات من بلغ استحباب درست مى‏كند، يعنى واقع درست كن و اين را نمى‏شود گفت، اين روايات من بلغ مى‏گويد اگر ثوابى را به تو گفتند، تو اين ثواب را بياورد. و لو اينكه ثواب نباشد، ما ثواب را به تو مى‏دهيم. خبر واحد هم براى مستحب درست نمى‏كند، بلكه براى راه به استحباب را درست مى‏كند.

    پس برمى‏گردد به حرف شيخ انصارى كه مى‏گويند روايات من بلغ همان رجاء را براى ما درست مى‏كند. اين حرف دوم است. شيخ انصارى و بعد ايشان غير از آخوند مى‏گويند براى ما رجاء درست مى‏كند، نه استحباب، پس نمى‏توانى بگويى كه نماز صبح مى‏خوانم اول وقت مستحبا قربة الى اللّه‏. بايد بگويى نماز اول وقت مى‏خوانم رجاءً، بايد به مقاتيح عمل كرد، اما نه بعنوان استحباب، بلكه بعنوان رجاء. اين هم حرف مرحوم شيخ انصارى است، كه مرحوم شيخ مى‏فرمايند روايات من بلغ نمى‏تواند براى شما استحباب درست كند، اما مى‏تواند براى شما رجاء درست كند.

    ايرادى كه به شيخ انصارى هست، اين است كه وقتى حرف شيخ درست است كه روايت هشام را ما تخصيص بدهيم به روايت محمد بن مران، اما اگر تقيد نباشد. روايت مطلق باشد، يكى مى‏گويد من بلغه شى‏ء من الثواب فعمله كان له اجر ذلك، ديگر قيد اينكه به رجاء بياورد، ندارد. اگر بتوانيد اين ايراد من را جواب بدهيد، حرف شيخ انصارى خوب است و الا حرف شيخ انصارى هم ناقص مى‏شود.

    مرحوم نائينى «رضوان اللّه‏ تعالى عليه» تبعا لجمعى مى‏فرمايند نه قول مرحوم شيخ و نه قول قدماء، بلكه روايات من بلغ مى‏آيد براى ما سند درست مى‏كند و مى‏گويد در مستحبات سند نمى‏خواهد و همين طور كه اگر روايت صحيح السند بود، براى شما مستحب درست مى‏كرد، الآن هم كه روايت ضعيف السند است، بجاى روايت صحيح السند است. اين حرف خوبى است، اما ظاهرا دليلى ندارد، يعنى ما بخواهيم از من بلغه شى‏ء من الثواب فعمله كان له اجر ذلك بفهميم كه امام صادق عليه‏السلام نظر دارد كه نگاه به سند نكن و هر چه ضعيف السند است صحيح السند است، دليل ندارد.

    و صلى اللّه‏ على محمد و آل محمد 

     

    چاپ دانلود فايل صوتي
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365