جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر


 
  • پیام به یادوارۀ شهدای گمنام جامعۀ اطلاعاتی استان اصفهان
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ دوازدهم: انسان، حامل امانت الهی
  • پيام تسلیت در پى شهادت حجت‌الاسلام والمسلمين سيدحسن نصرالله
  • پیام در پی جنایات اخیر رژیم صهیونیستی در لبنان
  • پيام تسلیت در پی حادثۀ اندوهبار معدن طبس
  • پيام تسلیت به مناسبت ارتحال حضرت آيت‌الله محفوظى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام خطاب به حضرت آیت‌الله العظمى شبيرى زنجانى«دامت‌بركاته‌الشّريف»
  • پیام به نشست نکوداشت علّامۀ مجلسی«قدّس‌سرّه‌الشّریف»
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ یازدهم: هدف از خلقت انسان(5)

  • -->

    عنوان درس: ويژگى‏هاى مبلّغين و شرايط تبليغ
    موضوع درس: اخلاق
    شماره درس: 5
    تاريخ درس: ۱۳۷۴/۱۰/۲۷

    متن درس:

    اعوذ باللّه‏ من الشيطان الرجيم بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم. رب اشرح‏لى صدرى و يسّرلى امرى و احلل عقدة من لسانى يفقهوا قولى.

    كار ما طلبه‏ها مخصوصا مبلغين ما از نظر قرآن، كار انبياست. الذين يبلّغون رسالات اللّه‏... (الاحزاب ـ آيه 39) و اين آيه شريفه در قرآن تكرار شده است. هو الذى بعث فى الأميين رسولاً منهم يتلوا عليهم ءاياته و يزكّيهم و يعلّمهم الكتاب و الحكمه... (الجمعه ـ آيه 2) لذا كار كار مقدّسى است و معلوم است مقدس‏تر از اين كار نداريم. چنانچه از نظر پاداش معنوى هم پاداشى بالاتر از تبليغ يا تحصيل علم، تدريس، تحصيل نداريم و اين جمله‏اى كه مرحوممحدث قمى در مفاتيح در شب‏هاى قدر از مرحوم صدوق رضوان‏اللّه‏تعالى‏عليه نقل مى‏كند بايد در نظر همه ما باشد. مرحوم صدوق در شب‏هاى قدر مى‏فرمايد در جلسه مشايخ بحث شد چه عملى افضل در شب قدر از همه اعمال است؟ صدوق مى‏فرمايد اتفاق مشايخ بر اين شد كه تحصيل علم در شب قدر بهترين اعمال است. از همين جهت هم بزرگان مقيّد بودند كه شب نوزدهم، شب بيست و يكم و شب بيست و سوّم يك كار علمى داشته باشند. من در كلمات صاحب جواهر ديده‏ام كه تاريخ مى‏زند شب قدر. در كلمات استاد بزرگوار علّامه طباطبايى ديده‏ام در الميزان تاريخ مى‏زند شب قدر و اين تقيّد بزرگان به اين كه شب قدر مذاكره علمى باشد دليل بر همان است كه صدوق رضوان‏اللّه‏تعالى‏عليه فرموده است. لذا كار ما از نظر كارى كار انبياء، فوق‏العاده تقدّس دارد. از نظر پاداش فوق‏العاده تقدّس دارد. از نظر مردم هم فوق‏العاده تقدّس دارد و تقدّسش پيش مردم مقدّم بر همه تقدّس‏هاست و اگر ما چيزى نداشتيم براى تقدّس كارمان جز آيه شريفه كه مى‏فرمايد: «من احياها فكانما احيا الناس جميعا» كه امام صادق سلام‏اللّه‏عليه آيه شريفه را معنا مى‏كنند مى‏فرمايند كه معناى آيه اين است كه اگر بتوانيم يك نفر را بسازيم اگر بتوانيم آن حالت انحرافى را از يك كسى بگيريم مثل اين است كه جهان را زنده كرده باشيم. اگر يك كسى در شرف مرگ باشد شما او را از مرگ نجات بدهيد يك خاطره شيرينى مى‏شود براى شما و اگر از شما بپرسند يك خاطره شيرين‏ات را بگو همان خاطره نجات دادن كسى را از مرگ يادآور مى‏شوى. امام صادق سلام‏اللّه‏عليه مى‏فرمايند اگر بتوانى يك كسى را نجات بدهى از جهل از شيطان از نفس امّاره. سازندگى تو مثل اين است كه جهان را زنده كرده باشى. بنابراين كار ما بطور ناخودآگاه از نظر مردم مقدّس است و از نظر قرآن بطور خودآگاه. فكأنما احيا الناس جميعا (المائده ـ آيه 32) است و از نظر فقها عملش از هر عملى حتى در شب قدر بالاتر است چيزى كه همه‏مان بايد توجّه به آن داشته باشيم اين تبليغ شرايط دارد و اين شرايط تبليغ را همه‏مان بايد مراعات كنيم. كه اگر يكى از اين شرايط نباشد، بعضى از اين شرايط نباشد ضررش بيش‏تر از نفعش است. براى اينكه اگر خداى نكرده ما بواسطه نداشتن شرط تبليغ يك كسى را منحرف كنيم ابهّت اسلام را، ابهّت تقدسات دين را از دل او ببريم قرآن مى‏فرمايد گناهش مثل اين است كه جهان را كُشته باشيم. من قتل نفسا بغير نفس أو فساد فى الارض فكانما قتل الناس جميعا... (المائده ـ آيه 32) امام صادق سلام‏اللّه‏عليه آيه را معنا مى‏كند مى‏فرمايد معناى آيه اين است كه اگر كسى كسى را منحرف كند مثل اين است كه جهان را كشته باشد. شرط اوّلى كه ما طلبه‏ها در تبليغ بايد داشته باشيم علم است. مراد از علم در اينجا اين نيست كه خوب فقه و اصول بداند. تسلط بر معارف اسلامى داشته باشد، تسلّط بر علم كلام و امثال اينها داشته باشد اين علمى كه الان مى‏گويم يعنى ممبر اين پر محتوا باشد. بررسى كرده باشد. اگر نسبت مى‏دهد به قرآن به امام صادق(ع) درست باشد و از ممبر اين مخصوصا جوان‏ها استفاده كنند. از ممبر اين عموم مردم ـ استفاده كنند ـ تبليغ ما طلبه‏ها مربوط به يك صنف خاصى نيست. معمولاً پاى ممبر ما زن‏هاى بى‏سواد مردهاى بى‏فرهنگ، مردم كوچه و بازار، مردم دانشگاهى جوانان پر شور، اينها همه هستند و بايد از باغ يك ساعت صحبت شما همه استفاده كنند. به اين مى‏گوئيم علم براى مبلّغ و اين مطالعه مى‏خواهد.

    من از همه شما عزيزان تقاضا دارم بى‏مطالعه ممبر نرويد. يكى از بزرگان گفته بود من جلسه يك ساعته كه مى‏خواهم اداره كنم هشت ساعت مطالعه مى‏كنم. در حالى كه اين جمله‏اى كه براى من نقل كردند از آن شخص، آن شخص يكى از ممبرى‏هاى خوب و ممبر پر محتوا داشت. اگر راستى انسان بخواهد صحبتش باغى باشد كه براى همه مفيد باشد از ميوه آن باغ همه استفاده كنند بايد مطالعه كند. گفته‏هايش بررسى شده باشد. از كتابهاى معتبر گرفته شده باشد. از اينكه يكساعت سر مردم را گرم كند بپرهيزد. بايد عقل مردم، دل مردم را گرم كند و اين كار مى‏خواهد. اين شرط اوّل است.

    شرط دوّم تقواست. اين آيه شريفه را همه بايد توجّه داشته باشيم به معنايش هم توجّه داشته باشيم. لِمَ تَقُولُونَ ما لاتَفْعَلُونَ ـ كَبُرَ مقتا عنداللّه‏ أن تقولوا مالاتفعلون (الصّف آيه 2 و 3) گناه بزرگى است اگر يك مبلّغ تقوا نداشته باشد، و معنايش اين نيست كه حالا كه تقوا ندارى نگو ـ نه ـ معنايش اين نيست حالا كه عمل به گفته‏هايت نمى‏كنى، تبليغ نكن. تبليغ بايد كرد. از اوجب واجبات است. اين آيه نفر مى‏دانيد كه از نظر تأكيد در وجوب خيلى بالاست. فلو لانفر من كل فرقه منهم طائفة ليتفقهوا فى الدين و لينذروا قومهم اذا رجعوا اليهم لعلّهم يحذرون. (التوبة ـ آيه 122) كه «لعلهم يحذرون» هم يك گرمى خاصى به ما مى‏دهد كه بدانيد گفته‏هاى شما اثر دارد امّا تَفَقُّه مى‏خواهد. علم مى‏خواهد. لذا اين آيه به ما مى‏گويد بايد بگوئيم. بايد آنچه داريم منتشر كنيم. امّا شرطِ اين، اين است كه خود عامل باشيم. خود متقى باشيم. بايد تحصيلِ شرط كرد. نه اينكه يك كسى بگويد من تقوا ندارم پس نبايد بروم. بايد رفت در روز قيامت يك سؤال مى‏شود از طلبه چرا تبليغ نكردى؟ خوب اگر تبليغ نكرده باشد جهنم است. اگر تبليغ كرده باشد سؤال دوّم از او مى‏شود. چرا متقى نبودى؟ (اگر متقى نباشد.) ولى اگر تبليغ كرده باشد با تقوا هم باشد كه معلوم است جاى او پيش آن كسى است كه كار او را انجام داده است. يعنى پيش پيغمبراكرم(ص)، پيش ائمه طاهرين عليهم‏السلام و چيزى كه به همه شما عزيزان تذكر بدهم اين است كه اگر تقوا باشد كلام اثر خاصى دارد. اگر تقوا باشد شما عزيزان حكومت بر دل داريد و ما طلبه‏ها تا حكومت بر دل‏ها پيدا نكنيم نمى‏توانيم كار كنيم. تحميل و زور و امثال اينها اين‏ها اسلحه ما نيست. اسلحه ما حكومت بر دلهاست و اگر بخواهيم حكومت بر دل‏ها پيدا كنيم بايد متّقى باشيم. ان الذين امنوا و عملو الصالحات سيجعل لهم الرحمن وُدا. اگر مى‏خواهى محبت‏ات در دل ديگران ريخته بشود حرفت در دل‏ها نفوذ كند بايد ايمان توأم با تقوا [داشته باشى] بايد يك مؤمن واقعى باشى. من أراد عزا بلاعشيرة و هيبتا بلاسلطنة فليخرج من ظُلّ معصيت اللّه‏ الى عزّ طاعته اگر مى‏خواهى ابهت داشته باشد خودت و كلامت. اگر مى‏خواهى عزيز در دل مردم باشد خودت و كلامت بايد لباس ذلّت معصيت كنده بشود لباس عزت تقوا پوشيده بشود كار درست مى‏شود. بدون تقوا نمى‏توانيم كار بكنيم، بدون تهذيب نفس حرف‏هاى ما تأثير ندارد. لذا شرط دوّم براى ما طلبه‏ها در تبليغ تقواست.

    شرط سوّم عقل است. مراد از عقلى كه اينجا كه مى‏گوئيم آن عقل فلسفه نيست كه ميوه‏اش فكر است. مراد از عقل در اينجا عقلِ اجتماعى است كه معناى عقل اجتماعى اين است كه فصاحت و بلاغت داشته باشد. معناى فصاحت و بلاغت اين است كه علاوه بر اينكه خوب حرف مى‏زند حرفِ خوب بزند. حرفِ به جا بزند. در هر مجلسى مواظبت كند چه بايد بگويد. با هر كسى توجّه داشته باشد چه جور بايد صحبت كند. اگر مجلس او يك مجلس جوانهاى پر شور دانشجوست طرز صحبت كردن با اينها خيلى فرق مى‏كند تا اينكه پاى ممبر چند نفر پيرزن يا پيرمرد باشد. آنجا كه پيرزن و پيرمرد است بايد بالاترين چيز را گفت و آن مسأله [است]. مسأله گفتن كار مشكلى است و مسأله فهميدن [كارى است] مشكل‏تر. عقل اين‏ها دل اين‏ها را سيراب كرد. اگر نمى‏تواند عقل اين‏ها را سيراب كند با اخلاق دل اين هار ا سيراب كند. آن اخلاق وجدانى‏شان را كه تحريك شده است سيراب كند. در مجالس عمومى عقل مى‏گويد آقا رياست مال تو در صحبت كردن، جلسه را قبضه كن. نگذار حرف مالايُعنى زده شود. آن هم شب ماه مبارك رمضان كه شب دعا و راز و نياز با خداست. جلسه را قبضه كن به چى؟ ببين افراد جلسه چى مى‏خواهند. قبل از آنكه وارد حرف‏هاى مالايُعنى يعنى حرفهايى كه نه نتيجه دنيا دارد نه نتيجه آخرت بلكه قطعا اين حرفها در ضمنش ضرر دارد هم ضرر اجتماعى دارد هم ضرر دينى دارد. قبل از اين جلسه را قبضه كن. اگر مردم عادى هستند مثلاً به يك كدام بگو كه تيمم كن ببينم بلدى تيمم كنى يا نه؟ از يك كسى مسأله‏اى بپرس ببين بلد هست يا نه؟ نه بالاتر از اين‏ها يا مثل همين‏ها. به قول اميرالمؤمنين طرائف الحكم را، يك روايتى در نظر بگير برو تو جلسه مردم را مشغول كن به روايت. خوب مى‏دانيد كه كلام اهل‏بيت(ع) نور است. همين جا اين جمله را به همه‏تان عرض كنم. تقاضا دارم اين زيارت جامعه را هر روز، لااقل هفته‏اى يك روز بخوانيد. كلامُكم نور و امركم رشد و وصيتكم التقوى و فعلكم الخير و عادتكم الاحسان و سجيتكم الكرم.

    اين كلامُكم نور و فعلكم تقوى اين‏ها خيلى معنا دارد. با يكى از روايات كه شيرين است. همه روايات شيرين است. جلسه را قبضه كن. به اين مى‏گويند عقل. در ممبر مواظب باش كه اين جمله كه مى‏گويى آيا استفاده اجتماعى دارد يا نه؟ قبل از گفتن بايد فكر كرد. فرق بين عاقل و احمق همين است. كه عاقل اوّل فكر مى‏كند بعد مى‏گويد. احمق اوّل مى‏گويد بعد فكر مى‏كند. بعد ضررش را توجّه مى‏كند. ما وقتى كه ـ مخصوصا روى ممبر ـ مى‏خواهيم چيزى را بگوئيم بايد ببينيم از اين جمله چه كسى استفاده مى‏كند؟ اگر دشمن از اين جمله استفاده مى‏كند خوب نگوئيم. اگر مفيد براى دوست است و كوبندگى براى دشمن دارد بگوئيم. مواظب باشيم در وضع فعلى طرز گفتن ما جورى باشد كه نفع براى اسلام داشته باشد نه نفع براى دشمن و من از همه‏تان تقاضا دارم اين عقل را كه مقدم بر شرط اوّل و دوّم است مراعات بكنيد. استاد بزرگوار ما حضرت امام رضوان‏اللّه‏تعالى‏عليه بارها و بارها به ما يك قضيه‏اى مى‏گفتند. مخصوصا در اواخرى كه مثل الان درس‏ها تعطيل مى‏شد آقايان مى‏خواستند متفرق بشوند تذكّر مى‏دادند مى‏گفتند در زمان مرحوم ميرزاى بزرگ يك طلبه‏اى را مرحوم ميرزا فرستادند براى تبليغ در يك شهرى. او بد درآورد. نتوانست تبليغ كند. آقاى آن شهر كه مرد واردِ عالمى بود يك نامه نوشت براى مرحوم ميرزاى بزرگ. به مرحوم ميرزا گفت آقا! مبلغ تو بايد سه تا شرط داشته باشد. عالم باشد متدين باشد عاقل باشد. بعد آن آقا به مرحوم ميرزا گفته بود اگر نمى‏توانى اين سه شرط را احراز كنى يك كسى را بفرست كه متدين باشد عاقل باشد و اگر نمى‏توانى اين دو شرط را احراز كنى يك كسى را بفرست كه عاقل باشد. دين ضربه نخورد از اثر گفتارش. از اثر كردارش و انصافا حرف اين آقا، نامه اين آقا به مرحوم ميرزاى بزرگ نامه پر محتوايى بوده تقاضا دارم بالاتر از علم ـ كه خيلى لازم است ـ بالاتر از تقوا ـ كه لازم‏تر است ـ اينكه در مجالس خصوصى، در مجالس عمومى روى ممبر مواظب زبانتان باشيد كه چه مى‏گوئيد، عقل‏پسند است يا نه؟ شرع‏پسند است يا نه؟ و اينكه آيا حلقوم من بلندگو براى امريكاست يا نه؟ براى اسرائيل است يا نه؟ و آيا اين حرف مفيد براى اسلام است يا نه؟

    مطلب ديگرى كه بايد تذكر بدهم اينكه ماه مبارك رمضان ماه دعا، ماه قرآن ماه رابطه با خداست و معلوم است خود شما رابطه با خدا داريد. معلوم است خود شما قرآن زياد مى‏خوانيد. خود شما دعا زياد مى‏خوانيد؛ مردم را دعاخوان، قرآن‏خوان و اينكه رابطه پيدا كردن با خدا بار بياوريد و علاوه بر اينكه دعا و قرآن خيلى ثواب دارد و از نظر قرآن، خواندن قرآن، حالا معنايش را نفهمد. خواندن دعا، رابطه با خدا، ولو معنايش را نفهمد بالاترين ثواب‏هاست و از نظر قرآن الآن وقت دير است نمى‏توانيم بيشتر با شما مباحثه كنم، از نظر قرآن آيه‏اى در قرآن است مربوط به خواندن قرآن، خواندن دعا كه اينها منحصر به فرد است از نظر تأكيد. علاوه بر اين‏ها يك چيزى تو كار است كه بايد توجّه به او داشته باشيم و آن اين است دعا، قرآن، رابطه با خدا رقت قلب مى‏آورد و اگر شما بتوانيد دهه اوّل، دهه دوّم رقت قلب بدهى به مردم، دهه سوّم به خوبى مى‏توانيد كار خودتان را بكنيد. اگر سنگدل باشد نمى‏شود كار كرد.

    بنابراين تا مى‏شود در ممبرها، رقت قلب، نورانيت، رفع قساوت و سنگدلى از مردم بكنيد و بهترين صيقل‏ها دعا، قرآن و رابطه با خداست. در مجالس به خواندن قرآن به خواندن دعا و راز و نياز خيلى اهميت بدهيد. اين دعاها كه كارخانه آدم‏سازى است. همانطور كه قرآن يك كلام نازل است و كارخانه آدم‏سازى، همين طور دعا يك كلام صاعد است و مكالمه با خدا و يك كارخانه آدم‏سازى. قرآن و مفاتيح محدث قمى رضوان‏اللّه‏تعالى‏عليه دوتا كارخانه آدم‏سازى هستند. دوتا كارخانه دل‏سازى است. دعاى ابوحمزه را واداريد ديگران بخوانند خودتان زياد بخوانيد در اين دعاى ابوحمزه يك دنيا معرفت خوابيده است. مطلب سومى كه همه‏مان بايد توجّه داشته باشيم اينكه دهه فجر اين مصادف شده با ماه مبارك رمضان و اين دهه فجر را همه بايد اهميت بدهيم. اين يك سرمايه است براى ايران. از همين جهت هم شما مى‏بينيد تا حال نشده 22 بهمن كوبندگى براى دشمن نداشته باشد. تا حال نشده حالا يا خود مردم به طور ناخودآگاه مى‏كوبند دشمن را با بودِ در صحنه‏شان يا امام زمان(عج) يا هر دو. بالاخره 22 بهمن كوبندگى براى دشمن است. يكسال تبليغ مى‏كنند. خودشان هم گفته‏اند گفته‏اند ما يكسال تبليغ مى‏كنيم ميلياردها خرج مى‏كنيم امّا ناگهان يك 22 بهمن تمام خرج‏هاى ما خنثى مى‏شود تمام تبليغات ما از بين مى‏رود. اين اگر خود مردم‏اند ما بايد به اين فكر اهميت بدهيم و احترام قائل شويم. حالا اليعاذباللّه‏ كسى در ميان ما باشد دهه فجر را قبول داشته باشد يا نداشته باشد، انقلاب را قبول داشته باشد يا نداشته باشد ما براى مردم داريم ممبر مى‏رويم و مردم دهه فجر را اهميت مى‏دهند. اگر هم امام زمان(عج) است كه حتما امام زمان(عج) است و دست عنايت او وامى‏دارد اين جور مردم ايران در صحنه باشند خوب ما بايد ديگر به آقايمان اهميت بدهيم و اين دهه فجر كه مصادف با ماه مبارك رمضان شده بايد امتيازهاى اين نظام را، بايد خوبى‏ها را كه مردم خودشان مى‏دانند گوشزد كنيم.

    يك جمله‏اى مقام معظم رهبرى چند روز قبل داشتند تقاضا دارم اين جمله فراموش نشود كه نظيرش زياد است. من الآن نظير اين جمله‏اى كه مقام معظم رهبرى گفتند اگر بخواهم دو سه ساعت نظيرش را براى شما بگويم دارم. ايشان مى‏فرمود كه در زمان رضاشاه پانزدهم شعبان شد. آن شور ايران. رضاشاه ديگر در آن اواخرش بود. شركت كرد در يك جلسه‏اى. ديد عجب شورى؛ نشده آنچه مى‏خواسته پياده بشود. آخوند دربارى‏اش را خواست به آخوند دربارى‏اش گفت اين چى است؟ اين چه افتضاحى است؟ اين چه خرافتى است؟ مگر بنا نشد اين خِرافت‏ها را شما از ايران برداريد. آن جواب داد آقا نمى‏شود. كرديم نشده، مو مو جلو رفتيم امّا نشده، هرچه مى‏كنيم ناگهان پانزدهم شعبان مى‏شود مى‏بينيم مردم شورشان از سال گذشته بيشتر شده است. خوب راستى رضاشاه بعدش بيشتر محمدرضا چى مى‏خواستند؟ خوب اگر راستى رفع تشيّع. خوب اين نظام كه لااقل كار آنها را خنثى كردند. كمِ كم. وقتى چنين باشد ـ گفتم هم ـ معلوم است امام زمان(عج) دست عنايتش روى اين نظام است. خوب ما طلبه‏ها كه شاگرد امام زمان(عج) هستيم بايد دست عنايتمان، دست ارادتمان روى اين نظام باشد. به دهه فجر مخصوصا به بيست و دوّم بهمن و تبليغ كردن به اينكه مردم شركت بكنند در مجالس. مخصوصا مردم شركت بكنند در آن شعار مهمّى كه كوبندگى براى دشمن دارد.

    حرف ديگرم مربوط به انتخابات است. انتخابات در بعضى جاها يك امتياز است. ما سراغ داريم حتى در بعضى از شهرهاى اصفهان اينكه تقريبا صد نود به بالا شركت كردند. در اصل انتخابات. حالا كى انتخاب بشود آن معلوم است اصلح و هر كه تشخيص مى‏دهد. آن الآن مربوط به من و شما نيست. مربوط به خود مردم است. اصل شركت در انتخابات. متأسفانه در اصفهان اين موجب سرافكندگى بوده است. يعنى حتى مثلاً در انتخابات دوره قبل صدِ سى مردم اصفهان شركت داشتند و اين تقصير كى است؟ و اگر كسى بگويد يكى از تقصيرها يا بعضى از تقصيرها، تقصير روحانيت است شايد اشتباه نكرده باشد و اگر صدِ سى مردم شركت در انتخابات بكنند بالاخره يك وكيلى در مجلس مى‏رود. نمى‏شود كه وكيل مجلس نرود. همان آقايى كه العياذباللّه‏ عليه انتخابات صحبت مى‏كند بالاخره نمى‏تواند كار بكند، يك آقايى مى‏رود مجلس، مجلس اسلامى هم تشكيل مى‏شود. امّا اين شركت نكردن اصفهان كه براى اين انقلاب سرافرازى بوده است دارالمؤمنين است. اين اصفهانى كه مقدم بر همه شهرهاست از نظر علمى، از نظر هوش و عقل، از نظر تقيد به ظواهر شرع، دشمن بگويد سى درصد مردم اصفهان در صحنه‏اند؟!!

    سرافرازى براى دشمن، اين معلوم است صلاح نيست و من اميدوارم كه إن‏شاءاللّه‏ همه‏مان راجع به شركت در اصل انتخابات كار بكنيم. گوشزد بكنيم. امتيازش را بگوئيم. آن چيزى كه الآن در نظر من است اين است كه امريكا، اسرائيل، دشمن‏هاى داخلى و خارجى اينها خوشحال نشوند. از كارهايمان اسرائيل خشنود نشود. اين جمله حضرت امام رضوان‏اللّه‏تعالى‏عليه را فراموش نكنيد كه ايشان بارها مى‏فرمودند كه ببين امريكا چه مى‏گويد. هرچه امريكا مى‏گويد بكن [شما] ضد او بكن.

    اين يك حرف حساب شده‏اى است. شما همه‏تان مى‏دانيد كه الآن چندين ميليارد دلار امريكا خرج مى‏كند براى اينكه اين ايران را بكوبد. شما همه‏تان وارد اين قضايا هستيد مى‏دانيد كه وضع رسيده به اينجا كه اين خيلى برايش ضرر دارد ولى چاره‏اى ندارد كه بكند بيست ميليون دلار، براى اينكه خرابكارى در ايران بكند. خوب الان وضع ما رسيده به اينجا. در سناى امريكا قانون وضع مى‏كند تصويب مى‏كند بيست ميليون دلار براى اينكه خرابكارى در ايران بكند. خوب اگر ما بواسطه گفتارمان بمب بشويم براى نظام. خوب معلوم است اين همسو با امريكاست. معلوم است از نظر دين جايز نيست از نظر عقل جايز نيست و از نظر مردم هم جايز نيست. جايز نيست ديگر و شركت در اصل انتخابات براى همه ما لازم است. همينطور كه مراجع معظم تقليد هم هميشه در هر انتخابى شركت مى‏كردند و ما سراغ نداريم در يك انتخاب مراجع معظم تقليد قم شركت نكرده باشند. همه مراجع از زمانى كه اين انقلاب پيروز شد تا الان شركت در انتخابات را داشته‏اند. چه انتخابات مجلس چه انتخابات ديگر. همين هم دليل بر اين است كه همين طور كه حضرت آيت‏اللّه‏ العظمى آقاى گلپايگانى در وصيت‏نامه‏شان نوشته‏اند اصلِ انتخابات، اصل نظام، اصل كليات؛ مطلوب همه بايد باشد و هست و ما بايد بواسطه گفتارمان، بواسطه كردارمان، يك دفعه خداى نكرده اين تقدس را كمرنگ نكنيم و من مى‏توانم بگويم كه تقدس نظام را كمرنگ كردن گناهش بزرگ است و امّا راجع به خصوصيات آن مربوط به خود شما و مربوط به مردم.

    چون طول كشيده، چندتا حرف داشتم ديگر بيش از اين مزاحم نمى‏شوم و از همه‏تان التماس دعا دارم و با عدم قابليت به همه‏تان دعا مى‏كنم. چيزى كه بايد از همه‏تان تشكر كنم اينكه من هميشه دلم براى روحانيت اصفهان مى‏سوخته، مخصوصا اين مدتى كه اينجا آمدم مى‏بينم كه اين روحانيت اصفهان از نظر استعداد خوب است. از نظر هوش خوب است. از نظر فعاليت، بودِ در صحنه خوب است و بالاخره يك روحانيتى است كه امام زمان(عج) مى‏پسندد. امّا از آن طرف هم محروميت در روحانيت اصفهان زياد است و اين مرا خيلى ناراحت كرده ان‏شاءاللّه‏ دعا كنيد با يكديگر نه من. با يكديگر بتوانيم اين محروميت‏ها را به اندازه وسعمان هرچه زودتر زائل كنيم ان‏شاءاللّه‏.  من از همه شما، از فعاليت‏تان، از بودِ در صحنه‏تان، از عقل و شعورتان، از دينتان و از اينكه راستى مهيّاى براى ترويج دين، مهيّاى براى تحصيل هستيد تشكّر مى‏كنم. مثل اينكه شيرينى هم آوردند. اين هم شيرينى آخر درس. بخوريد متفرق شويد.

    و السلام عليكم و رحمه‏اللّه‏ و بركاته.

    چاپ دانلود فايل صوتي
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365