جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر


 
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ دوازدهم: انسان، حامل امانت الهی
  • پيام تسلیت در پى شهادت حجت‌الاسلام والمسلمين سيدحسن نصرالله
  • پیام در پی جنایات اخیر رژیم صهیونیستی در لبنان
  • پيام تسلیت در پی حادثۀ اندوهبار معدن طبس
  • پيام تسلیت به مناسبت ارتحال حضرت آيت‌الله محفوظى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام خطاب به حضرت آیت‌الله العظمى شبيرى زنجانى«دامت‌بركاته‌الشّريف»
  • پیام به نشست نکوداشت علّامۀ مجلسی«قدّس‌سرّه‌الشّریف»
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ یازدهم: هدف از خلقت انسان(5)
  • پیام در پی شهادت جناب آقای اسماعيل هنيّه«رحمة‌الله‌علیه»

  • -->

    عنوان درس: آيا تيمّم بدل از چند غسل، چند نيّت لازم دارد؟
    موضوع درس:
    شماره درس: 504
    تاريخ درس: ۱۳۹۰/۸/۷

    متن درس:

    رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي‏

     

    در مسئلۀ 25 فرمودند: حکم التداخل الذی مر سابقاً فی الأغسال یجری فی التیمم أیضاً، فلو کان هناک اسباب عدیدة للغسل یکفی تیمم واحد عن الجمیع، وحینئذ فإن کان من جملتها الجنابة لم یحتج إلى الوضوء أو التیمّم بدلاً عنه، و إلا وَجَبَ الوضوء أو تیمّم آخر بدلاً عنه.

    اصل مسئله چندین مرتبه در باب غسل و در باب تیمّم گفته شده است. چیزی که باید توجه داشته باشیم، یک اختلافی در فتاوای مرحوم سیّد هست. حال مسئله­ای که در اینجا متعرض­اند، اینست که غسل جنابت به ضمه­اش هست و غسل حیض به ضمه­اش است و یا اغسال دیگر مثل غسل میّت یا غسل جمعه و امثال اینها؛ سابقاً فرمودند که یک غسل و چند تا نیّت، چند تا غسل می­شود. مثلاً بگوید غسل جمعه و غسل زیارت و غسل جنابت و غسل حیض و غیره و این چند تا نیّت با یک غسل، آنگاه چند تا غسل می­شود. بر طبق این روایت هم داشتیم و در باب آن هیچ اشکالی نبود. فقط اشکال این بود که اگر یک غسل بکند اما چند تا نیّت نکند، آیا کافی از آن اغسال عدیده هست یا نه؟ مرحوم سیّد گاهی راجع به بعضی غسلها می­گفتند آری و معمولاً می­گفتند نه، باید نیّت باشد. اما بعضی از بزرگان می­گفتند غسل طهارت آور است و آن طهارت رفع حدث می­کند و لازم نیست بگوید غسل جنابت یا غسل حیض و غسل میّت و یا غسلهای مستحبی مثل غسل جمعه. بلکه غسل برای طهارت است و این طهارت پیدا می­شود و وقتی طهارت پیدا شد، کافی از هر حَدَثی است. اما قول شاذ بود. لذا ما آنجا انتخاب کردیم، اینکه روایات بیش از این دلالت ندارد. اینکه یک غسل بکن با چند تا نیّت، آنگاه می­شود چند تا غسل و اما اگر یک غسل کردی با یک نیّت همان یک غسل می­شود. مثلاً اگر غسل جنابت به ضمه­اش باشد و غسل حیض هم داشته باشد و اما غسل جنابت بکند و نه غسل حیض و یا غسل حیض بکند نه غسل جنابت، آنگاه آن غسل دائرمدار آن نیّت است. اگر دو نیّت بکند، دو غسل واقع می­شود و اگر یک نیّت بکند، یک غسل واقع می­شود. آن مسئله آنجا که باید بگوییم مشهور هم فرموده بودند و ما تابع مشهور بودیم. حال راجع به تیمّم هم همان حرف که آنجا گفته شد، اینجا هم می­آید و آن اینست که جُنُب هست و حائض هم هست و آب ندارد و می­خواهد تیمّم کند، دو تا نیّت و یک تیمّم، می­شود یک تیمّم. اما اگر جُنُب است و حائض هم هست و آب هم ندارد و باید تیمم کند و تیمم کند بدل از جنابت. یا یادش رفت و نیّت نکرد، این تیمّم برای همان رفع جنابت است. اما این تیمّم به درد آن حدث حیضی نمی­خورد. اما مثل اینکه ظاهر حرف مرحوم سیّد در اینجا اینست که تیمّم واحد بدون نیّت جای چند تا حدث را می­گیرد، بنابراین اگر جُنُب باشد و حائض باشد و توجه هم دارد اما نیت نکند یا یادش رفت و نیّت نکرد و فقط نیّت جنابت کرد، این باید یک تیمّم دیگر هم بکند؟ ایشان می­فرمایند نه و این مشکل است. در غسلش مرحوم سیّد بفرمایند دو تا نیّت تا دو غسل واقع شود و اینجا بگویند یک نیّت دو تا تیمّم واقع می­شود، انصافاً مشکل است. حکم التداخل الذی مر سابقاً فی الأغسال یجری فی التیمم أیضاً، تا اینجا اگر فرموده بودند ما قاعدۀ بدلیّت را جلو می­آوردیم و می­گفتیم هرچه در غسل گفتیم در تیمّم بدل از غسل هم همان را می­گوییم. آنجا تداخل گفتیم با نیّت و اینجا هم تداخل می­گوییم با نیّت. در وقتی یک تیمّم دو تا تیمّم می­شود که دو نیّت بکند و اما اینکه یک تیمّم بکند و بخواهیم تداخل درست کنیم و بگوییم کافیست از دو تیمّم، کافی نیست. اگر عبارت تا اینجا بود، می­گفتیم فتوای مرحوم سیّد در باب اغسال و در باب تداخل اینست که با نیّت و اینجا هم در باب تیمّم همین است. اما عبارت بعدی، فلو کان هناک اسباب عدیدة للغسل، مثلاً غسل جنابت یا غسل حیض، غسل مسّ میّت، یکفی تیمم واحد عن الجمیع، اگر فرموده بودند یکفی تیمم واحد عن الجمیع مع نیّات المتعدده، خوب بود و اگر هم نه، همین جملۀ اول را گفته بودند و دوم را نگفته بودند، باز خوب بود. مثلاً یک کسی معنا کند و بگوید که به وضوح باقی گذاشتند. فلو کان هناک اسباب عدیدة للغسل یکفی تیمم واحد عن الجمیع مع نیّة. بگوییم این مع نیة را به وضوح باقی گذاشتند و الاّ اگر ما باشیم و ظاهر عبارت، معنایش اینست که یک تیمّم کافی از غسل حیض و غسل نفاس و غسل استحاضه و همه و همه. لذا در باب تداخل بعضی از بزرگان فرموده­اند و مرحوم سیّد هم درآنجا یک حرفهایی داشتند و کلّی نگفتند اما در بعضی از چیزها فرمودند. مثلاً در باب غسل مسّ میّت، مسلّم در پیش اصحاب است اما در غسل جنابت و حیض مسلّم نیست بلکه مشهور در بین اصحاب است که دو نیّت می­خواهیم اما در غسل مسّ میّت مسلم در پیش اصحاب است که اگر میّت جُنُب است و در حال جنابت مُرده، همین غسل مس میّت که دادند جای غسل جنابت هم هست و لازم نیست غسل جنابت بدهند. آن تداخل بدون نیّت را در آنجا گفتند و گفتند لازم هم نیست تداخل به این معنا که کسی که غسل می­دهد بگوید غسل میّت و غسل جنابت و یا اگر حیض بوده، غسل حیض و نیّت لازم نیست. همین مقدار که غسل مسّ میّت می­دهد، تداخل، کافیست از غسل جنابت و از اغسال دیگری که داشته است. اما در باب غیر غسل میّت مشهور در میان اصحاب اینست که تداخل آری اما با نیّت. تقریباً مسئله را که سابقاً هم گفتیم، هم خود مرحوم سیّد و هم محشین بر عروه، این تداخل مع النیة را تقریباً هم یک قول مشهوری است و اما اینکه تداخل بدون نیّت، هست اما قول مشهور است. حرف خوبی هم هست الاّ اینکه غیرمشهور است و قدر متیغنش هم اینست که با نیّت باشد ولی آنکه تغییر می­کند، تغییرش را کردند. می­گوید این محدث به حدث اکبر است و حالا حدث اکبر حیض باشد یا جنابت باشد یا نفاس باشد، همه یک چیز است و مثل آنجاست که چندین مرتبه بول کند که لازم نیست برای چندین مرتبه، یک وضو مع النیة بگیرد، همینطور که در باب وضو یک وضو می­گیرد و رفع حدث می­شود، در آنجا هم یک غسل می­کند و رفع حدث اکبر می­شود. این حدث اکبر از هر کجا می­خواهد سر بزند. می­خواهد از غسل جنابت باشد و یا از غسل حیض باشد یا از مسّ میّت باشد و امثال اینها. قول خوب است اما سابقاً نپذیرفتیم و گفتیم روایتی که می­گوید غسل واحد عجز است از اغسال متعدده، مع النیة. یعنی باید نیت کند والاّ اگر نیّت نکند، هرچه نیّت کرده می­شود. اگر مثلاً غسل جنابت و غسل حیض را نیّت کرده، آنگاه یک غسل، دو غسل واقع می­شود. اما اگر قصد جنابت کند و قصد حیص را نکند، آنگاه یک غسل، دو غسل واقع نمی­شود و باید یک غسل دیگر هم بکند. سابقاً اینطور گفتیم و حالا هم در باب تیمّم همین را باید بگوییم.

    اولاً بعضی اشکال کردند و مسئله را مشکل درست کردند که آقا این تداخلی که شما در مسئله می­گویید، به چه دلیل است؟ دلیل بر تداخل نداریم. لذا افتادند در حیث و ویث، این دلیل اصل مطلب را درست کنند. می­گویند آنچه دلیل داریم در باب غسل است. مثلاً حضرت امام (رضوان الله تعالی علیه) در بدلیّت اشکال دارند و ایشان می­فرمایند باید دو تیمّم بکند. دلیلش هم می­گوید آنچه دلیل داریم تداخل در باب غسل است. اما در باب تیمّم دلیل نداریم. وقتی دلیل نداشتیم باید عنوان بدلیّت را جلو بیاوریم و بگوییم این بدل آن است و هرچه مبدلٌ به برایش گفتیم برای بدل هم گفتیم و ایشان می­فرمایند من نمی­توانم این حرف را بزنم. حال شما بگویید و سابقاً هم بحث کردیم و گفتیم که این أحدالطهورین، أنّه هو، این تیمم به جای وضو را بگویید عموم بدلیّت درست می­کنند و بگوییم این بدل غسل است در همه چیز. همین است که مرحوم سیّد می­گویند: حکم التداخل الذی مر سابقاً فی الأغسال یجری فی التیمم أیضاً بحکم البدلیة، تا اینجا گفتنش مشکل نیست و مشهور در میان اصحاب هم هست و الان هم محشین بر عروه همینطور فرمودند. اما بخواهیم بگوییم بدون نیت، آنگاه این بدل از مبدلٌ منه بالاتر می­شود. بگوییم در باب غسل یک غسل چند تا غسل می­شود، اما با نیّت و اما اینجا بگوییم یک تیمم چند تا تیمم می­شود، بدون نیّت. برمی­گردد به اینکه بدل از مبدلٌ منه قویتر باشد. من خیال می­کنم مرحوم سیّد مسئله را به وضوح باقی گذاشته است. البته نباید این کار را می­کردند برای اینکه کتاب عروه یک کتاب فرعی است و نمی­شود اینطور چیزها را تسامح کرد و باید فرموده باشند. ولی نمی­شود به مرحوم سیّد نسبت دهیم و بگوییم مرحوم سیّد اینجا می­گوید تداخل بدون نیّت؛ اما در باب غسل بگویند تداخل با نیّت. لذا باید عبارت را اینطور معنا کنیم و بگوییم: حکم التداخل الذی مر سابقاً فی الأغسال یجری فی التیمم أیضاً فلو کان هناک اسباب عدیدة للغسل یکفی تیمم واحد عن الجمیع مع نیّة. بگوییم این مع نیّة را مرحوم سیّد به وضوح باقی گذاشتند. تا اینجا را اینطور درست کنیم، خوب است.

    بله یک مسئلۀ دیگر هم هست. این جملۀ، وحینئذ فإن کان من جملتها الجنابة لم یحتج إلى الوضوء أو التیمّم بدلاً عنه، برای اینکه آن تیمم بدل از جنابت، کافیست و مثل اینکه غسل بدل از جنابت کافی از وضوست، این هم کافی از وضوست که اگر آب نداشته باشد کافی از تیمّم است و الاّ اگر غسل جنابت نباشد، و إلا وَجَبَ الوضوء أو تیمّم آخر بدلاً عنه. این روی مبنای خود مرحوم سیّد درست است اما روی مبنای ما که می­گوییم هر غسلی کافی از وضوست، قاعدۀ بدلیّت هم می­گوید هر تیمّمی کافی از وضوست. بنابراین اگر تیمم بدل از حیض کرد، یعنی آب برای حیض نداشت و تیمم کرد، آنگاه لم یحتج إلى الوضوء. حال چرا لم یحتج إلى الوضوء، برای اینکه این تیمم بدل از غسل است و هر غسلی کافی از وضوست، بنابراین این تیمم هم بدل از آن غسل است و کافی از وضوست. لذا این فرمایش آخرشان فإن کان من جملتها الجنابة لم یحتج إلى الوضوء أو التیمّم بدلاً عنه، و إلا وَجَبَ الوضوء أو تیمّم آخر بدلاً عنه، یعنی بدل از وضو، روی مبنای خودشان درست است و روی مبنای ما احتیاج به تیمم دیگر نیست.

    مسئلۀ 26: إذا تیمم بدلاً عن أغسال عدیدة فتبین عدم بعضها صح بالنسبة إلى الباقی، تا اینجا معلوم است که این توطئه برای حرفهای بعدی است.

    یک زنی خیال کرد که هم جُنُب است و هم حائض و تیمم بدل از غسل حیض کرد و بعد فهمید که جُنُب نبوده و غسل جنابتش را قبلاً کرده است. معلوم است که آن قصد دوم میرزاعبدالااضافه بوده و هیچ. این قصد حیض کرده و غسل حیض هم واقع شده است. این مسلّم است و حرفی هم روی آن نیست. از همین جمله هم فهمیده می­شود که ایشان نیّت را می­خواهد. از همین جهت به گردن مرحوم سید می­گذاریم و می­گوییم آنجا که فرمودند یکفی تیمم واحد عن الجمیع مع نیّة، این مع نیة را ایشان به وضوح باقی گذاشته است و از این مسئلۀ 26 فهمیده می­شود که اگر می­خواهد دو تیمم واقع شود، پس نیت می­خواهد. تداخل مع النیّة. حال إذا تیمم بدلاً عن أغسال عدیدة فتبین عدم بعضها صح بالنسبة إلى الباقی، و اما چیزی که مسئله را مشکل کرده اینست: و أما لو قصد معیناً فتبین أن الواقع غیره، خیال می­کرد که غسل جنابت به ضمه اش است و نیّت غسل جنابت کرده و بعد فهمید که غسل حیض به ضمه­اش بوده است. لو قصد معیناً فتبین أن الواقع غیره، حال آیا این غسل جنابت به جای آن غسل واقع می­شود یا نه؟ ایشان می­فرمایند:  فصحته مبنیة على أن یکون من باب الاشتباه فی التطبیق لا التقیید کما مر نظائره مرارا.

    می­گویند این اگر اشتباه در تطبیق باشد، غسلش درست است و اگر نه، اشتباه در تطبیق نیست و به راست عقیده­ای است و تقیید مثلاً غسل جنابت است. می­گویند نه، این که غسل جنابت به ضمه­اش نبوده و غسل حیض به ضمه اش بوده و نیّت نکرده، بنابراین باید غسل حیض را به جا بیاورد. اشتباه در تطبیق هم مرادشان این نیست که یعنی لفظاً و این اشتباه در تطبیق نیست و به قول عوام این را می­گویند اشتباه لُپی، یعنی می­خواسته بگوید نماز ظهر و لفظاً گفته نماز عصر اما در ذهنش همان نماز عصر بوده و این اشتباده در تطبیق نیست. اشتباه در تطبیق اینست که عقیده این بوده که نماز ظهرش را خوانده و حالا نیّت نماز عصر کرده اما مافی الضمیرش نماز عصر بوده و نه نماز ظهر. که این اشتباده در تطبیق را باید ببریم روی نیّت. یعنی یک دفعه اصلاً غسل حیض از ذهنش بیرون رفته و اصلاً در مافی الضمیر نیست. گاهی هست و به جایش مثل لفظ. گاهی می­خواسته بگوید غسل جنابت و گفته غسل حیض اما یک دفعه مثل آن زنی که گفته بود من 50 سال چون مادرم غسل حیض می­کرد من هم الان 50 سال است که به جای غسل جنابت، غسل حیض می­کنم. به این می­گویند اشتباه در تطبیق. لذا مرحوم سیّد چندین مرتبه فرمودند هرکجا اشتباه در تطبیق است، مثل اشتباه لفظی است و هرکجا اشتباه در تطبیق نیست و اصلاً در ذهنش نیست، به این می­گویند علم اجمالی. یعنی اصلاً در ذهنش نیست که باید غسل جنابت بکند و خیال می­کرده که باید غسل حیض کند. به این می­گویند اشتباه در تقیید. که بعضی اوقات عرض کردم که هفت هشت ده مرتبه مرحوم سیّد این حرف را فرمودند و می­گویند اشتباه در تطبیق طوری نیست و اشتباه در تقیید، اشکال دارد. ما یک حرف داریم، اینکه اگر شما غسل را از عناوین قصدیه قرار دهید، حرف مرحوم سید، حرفی است و اما اگر همان حرف قبل یعنی از عناوین قصدیه نباشد و اینکه غسل وَقَع أما هو علیه، باشد؛ آنگاه می­خواهد اشتباه در تطبیق باشد یا اشتباه در تقیید باشد، باید غسل درست باشد. مثلاً اگر کسی بگوید که غسل رفع حدَث می­کند و این هر نیّتی که بکند، رفع حدَثش می­شود. برای اینکه این أما هو علیه، واقع و نفس الأمر این مُحدث است و الان هم که غسل کرد، این غسل وَقَع فی محلّ است. این هر نیّتی که بکند. می­خواهد نیّت غسل حیض کند همین است و نیّت غسل نفاس کند هم همین است. هر قصدی که بکند از عناوین قصدیه نیست و این وقَعَ فی محلّه است. لذا اگر کسی این حرف را بزند که گفتم سابقاً بعضی از بزرگان همین را فرمودند که غسل رفع حَدَث می­کند، حال این نیّت بکند یا نکند، غسل رفع حدَث می­کند ولو اینکه چند تا حدَث به ضمه­اش باشد. اگر کسی اینطور حرف بزند که بعضی از بزرگان گفتند، این اشتباه در تطبیق و اشتباه در تقیید و اینها، سالبه به انتفاع موضوع می­شود. و اما اگر بگویند از عناوین قصدیه است که سابقاً گفتیم که غسل از عناوین قصدیده است و غسل جنابت غیر از غسل حیض است. هردو که مثل هم است، پس تمایز به چه می­شود؟ تمایز به نیّت. مثل همۀ عناوین قصدیه. غسل یعنی شستن سر و گردن و شستن طرف راست و طرف چپ. غسل حیض همین است و غسل جمعه و نفاس و غیره هم همین است. حال این مافی الضمه را با نیّت تمییز می­دهیم. نیّت جنابت بکند، این می­شود غسل جنابت و اگر نیّت حیض کند، می­شود غسل حیض و اگر نیّت غسل جمعه کند، این می­شود غسل جمعه و می­شود از عناوین قصدیه. حال که از عناوین قصدیه شد، پس باید این غسل با نیّت متحقق در خارج شود. بدون نیّت اصلاً غسل متحقق در خارج نمی­شود. آنگاه این حرفهای مرحوم سیّد یعنی اشتباه در تطبیق و اشتباه در تقیید و امثال اینها، جا باز می­کند. مثل نماز ظهر و عصر که از نظر خارج هیچ تفاوت با هم ندارد. پس این ظهریت و عصریت به چه چیز تحقق پیدا می­کند؟ با نیّت. اگر نیّت ظهر کند، می­شود نماز ظهر و اگر نیّت عصر کند، نماز عصر می­شود. حال درواقع چه چیز به ضمه­اش است؟ مثلاً اگر کسی نیّت ظهر کند، ولو نماز ظهرش را هم خوانده، اما دیگر نمی­تواند نماز عصر واقع شود برای اینکه این نماز متوقف بر قصد شما بود که بگویید نماز ظهر به جا می­آورم، قربةً الی الله و یا نماز عصر به جا می­آورم. حتی من اینجا یک جمله نوشتم که، بل لیس مقام حینئذٍ من باب هذا الماء بل من باب اتیان شیءٍ فعوض شیء آخر. اصلاً اشتباه در تطبیق و اشتباه در تقیید و اینها را نزنیم و اینست که این غسل حیض به ضمه­اش بوده و خیال کرده غسل جنابت است و نیّت جنابت کرده و اصلاً در ذهنش غسل حیض نبوده است. این غسل باطل است برای اینکه غسل حیض نیّت می­خواسته و غسل جنابتی هم که این نیّت کرده و به ضمه­اش نبوده است. ما وقع لم یقصد و ما قصد لم یقع، پس باطل است. لذا من اینجا نوشتم که اصلاً به مرحوم سیّد (رضوان الله تعالی علیه) می­گوییم که غسل از عناوین قصدیه است و قضیۀ اشتباه در تطبیق و اشتباه در تقیید و اینها را هم نزنید و در مسئله بگویید که این نیتی که کرده ما وَقَعَ لم یقصُد، پس غسل باطل است. ما قصد لم یَقَع، آن غسلی را هم که نیّت کرده، اصلاً به ضمه­اش نبوده است. این هم مسئلۀ 26 بود.

    مسئلۀ 27 را تا فردا مطالعه کنید که یک مسئلۀ مشکل و مختلفٌ فیهاست. ولو اینکه از نظر واقع کم واقع می­شود اما یک چیزی یادم آمد که به شما بگوییم، این مسائل تیمم، از نظر عملی کم واقع می­شود و همه از مسائل علمی است اما هرکدام که می­خواهید ببینید که مجتهدید یا نه، ببینید که می­توانید این مسائل را بررسی کنید یا نه، اگر بتوانید مجتهدید وگرنه، نه.

    این مسائل اینطور است و انصافاً مسائل مشکلی است و مرحوم سیّد هم که در اینجا متعرض شدند، تبعاً ازمرحوم صاحب جواهر است و مرحوم صاحب جواهر هم که مسائل را متعرض شدند، معمولاً تبعاً از مبسوط شیخ طوسی (رضوان الله تعالی علیه) است. حال چرا شیخ طوسی این مسائل بیخود را متعرض شدند؟ اینکه از درد ناعلاجی به سنّیها مبتلا بودند و سنّیها این ان قلت قلتهای بیخود را داشتند و شیعه را تحقیر و سرزنش می­کردند و شیخ در اول مبسوط می­گویند که ما را سرزنش می­کردند که شما فروعات ندارید و من هم مبسوط را نوشتم تا بفهمانم که ما اصول داریم و از این اصول می­توانیم همۀ فروعات را استخراج کنیم.

    حال مسئله اینست که مثلاً سه نفر در بیابان هستند. یک نفر جُنُب است و یک نفر می­خواهد نماز بخواند و آب ندارد و مُحدث به حدث اصغر است و یک نفر مُرده هم دارند. این آب را صرف چه چیز بکنند؟

    مشهور در میان اصحاب گفتند که آن کسی که جُنُب است غسل کند و میّت را تیمم بدهند و آن آقا هم وضو بگیرد. این مشهور در میان اصحاب شده است. دو سه تا روایت هم بر طبق این هست الاّ اینکه بعضی از این روایتها یا ضعیف السند است و یا آن روایت که صحیح السند است، یک علت دارد و علتش را نمی­توانیم درست کنیم. لذا مرحوم شیخ طوسی در مبسوط گفته نه، تخییر. برای اینکه یک آب است و سه نفر و هرکدام از این سه نفر که حیازت کردند، درست است. اگر به میّت دادند، غسل میّت می­شود و اگر آن کسی که جُنُب است، برداشت که رفع جنابتش می­شود و اگر هم آن کسی که محدث به حدث اصغر است، این آب را برداشت، برای وضویش درست است.

    تقاضا دارم تا فردا روی این مطالعه کنید چون مرحوم صاحب جواهر خیلی در اینجا ان قلت قلت کردند. ان شاء الله.

     

    و صلّی الله علی محمد و آل محمّد

    چاپ دانلود فايل صوتي
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365