جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر


 
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ دوازدهم: انسان، حامل امانت الهی
  • پيام تسلیت در پى شهادت حجت‌الاسلام والمسلمين سيدحسن نصرالله
  • پیام در پی جنایات اخیر رژیم صهیونیستی در لبنان
  • پيام تسلیت در پی حادثۀ اندوهبار معدن طبس
  • پيام تسلیت به مناسبت ارتحال حضرت آيت‌الله محفوظى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام خطاب به حضرت آیت‌الله العظمى شبيرى زنجانى«دامت‌بركاته‌الشّريف»
  • پیام به نشست نکوداشت علّامۀ مجلسی«قدّس‌سرّه‌الشّریف»
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ یازدهم: هدف از خلقت انسان(5)
  • پیام در پی شهادت جناب آقای اسماعيل هنيّه«رحمة‌الله‌علیه»

  • -->

    عنوان درس: وظيفۀ حائض در صورت پيدا کردن آب، بعد از تيمّم بدل از غسل و وضو؟
    موضوع درس:
    شماره درس: 501
    تاريخ درس: ۱۳۹۰/۸/۲

    متن درس:

    رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي‏

     

    مسئله 21: المجنب المتیمم بدل الغسل إذا وجد ماء بقدر کفایة الوضوء فقط لا یبطل تیممه ، وأما الحائض  ونحوها ممن یتیمم تیممین إذا وجد بقدر الوضوء بطل تیممه الذی هو بدل عنه ، وإذا وجد ما یکفی للغسل ولم یمکن صرفه فی الوضوء بطل تیممه الذی هو بدل عن الغسل وبقی تیممه الذی هو بدل عن الوضوء من حیث إنه حینئذ یتعین صرف ذلک الماء فی الغسل فلیس مأموراً بالوضوء ، وإذا وجد ما یکفی لأحدهما وأمکن صرفه فی کل منهما بطل کلا التیممین ، ویحتمل عدم بطلان ما هو بدل عن الوضوء من حیث إنه حینئذ یتعین صرف ذلک الماء فی الغسل فلیس مأموراً بالوضوء لکن الأقوى بطلانهما.

    در مسئلۀ 21 فرمودند: المجنب المتیمم بدل الغسل إذا وجد ماء بقدر کفایة الوضوء فقط لا یَبطُل تیممه،

    یک کسی تیمم کرده بدل از غسل جنابت و حالا مقداری آب پیدا کرده است برای وضو گرفتن. معلوم است آن تیمم بدل از غسلش درست است. برای وضو هم اصلاً لازم نیست که وضو بگیرد. بنابراین آن آب باشد یا نباشد، اصلاً وضو، سالب به انتفاع موضوع است. مسئله معلوم است.  

    وأما الحائض و نحوها ممن یتیمّم تیممین،

    یک زن حائضی آب ندارد و تیمم کرده برای نماز و وضو هم گرفته برای نماز.

     إذا وجد بقدر الوضوء بطل تیممّه الذی هو بدل عنه،

    برای وضو آب پیدا کرده و برای غسلش که نمی­تواند غسل کند، آن تیمم باقی است. اما می­تواند وضو بگیرد و آن تیمم باطل است و باید وضو بگیرد.

    وإذا وجد ما یکفی للغسل

    اما یک وقت به اندازۀ غسل آب دارد و برای وضو آب ندارد؛

    ولم یمکن صرفه فی الوضوء بطل تیممه الذی هو بدل عن الغسل

    باید با آن آب غسل کند و تیمم بدل از وضو هم که گرفته و دیگر لازم نیست که تیمم کند و آب هم برای وضو ندارد.

     و بقی تیممه الذی هو بدل عن الوضوء من حیث إنه حینئذ یتعیّن صرف ذلک الماء فی الغسل فلیس مأموراً بالوضوء،

    تا اینجا هم روی فرمایش ایشان معلوم است.

    وإذا وجد ما یکفی لأحدهما،

    این مسئلۀ 21 را برای این گفتند. مقداری آب دارد یا باید غسل کند و یا باید وضو بگیرد.

    وإذا وجد ما یکفی لأحدهما و أمکن صرفه فی کل منهما بطل کِلا التیمّمین،

    هر دو تیمم باطل است. لذا باید آن آب را صرف غسل یا صرف وضو بکند. که معمولاً باید صرف غسل کند و غسل می­کند و آن تیمم برای وضو هم باطل شده و تیمم می­کند و نماز می­خوند.

    ویُحتمل عدم بطلان ما هو بدل عن الوضوء

    احتمالش هست که بگوییم غسل کند و تیممی که برای وضو گرفته، باطل نشده است. بنابراین غسل می­کند و با آن تیمم بدل از وضو که قبلاً گرفته است، نماز می­خواند. چرا؟

    من حیث إنه حینئذ یتعیّن صرف ذلک الماء فی الغسل فلیس مأموراً بالوضوء

    برای اینکه غسل مقدم بر وضوست و وقتی مقدم بر وضوست، حتماً باید آن آب را صرف غسل کند و نه صرف وضو، پس در حقیقت اصلاً تمکّن از وضوگرفتن ندارد. می­گویند این احتمال هست.

    فلیس مأموراً بالوضوء لکن الأقوى بطلانهما.

    لکن این حرف درست نیست. بنابراین این تیمم بدل از غسل و تیمم بدل از وضو، هر دو باطل است.

    این خلاصۀ فرمایش ایشان است.

    معمولاً هم که در مسئلۀ 23 این حرفها را ندارند و می­گویند که یقیناً باید غسل کند و با همان تیمم که برای وضوست، می­تواند نماز بخواند. یعنی یک تهافت حسابی در مسئلۀ 21 و 23 پیدا می­شود. حال روی این فکر کنید و ببینید که این تهافت در کلام و آن هم در پیش هم، چون یک وقت مثلاً در کتاب صلاة یک چیزی گفتند و در کتاب طهارت برگشتند و گفتند و در صلاة برگشتند و گفتند. اما در اینجا در مسئلۀ 21 و در مسئلۀ 23 یک تهافت حسابی هست.

    مسئلۀ 23: المُحدث بالأكبر غير الجنابة إذا وجد ماء لا يكفي إلا لواحد من الوضوء أو الغسل قدم الغسل و تيمم بدلاً عن الوضوء، وإن لم يكف إلا للوضوء فقط توضأ و تيمم بدل الغسل.

    حسابی می­فرمایند که اینجا باید صرف در غسل بکند، بنابراین آن تیممی که کرده باطل نیست. در مسئلۀ 21 می­گویند که تیمم باطل است و در اینجا می­فرمایند باطل نیست. المُحدث بالأكبر غير الجنابة إذا وجد ماء لا يكفي إلا لواحد من الوضوء أو الغسل قدم الغسل. وقتی غسل مقدم شد، یعنی دوران امر بین غسل و وضو، غسل مقدّم است. بنابراین برای وضو اصلاً آب ندارد. آنگاه وقتی آب برای غسلش دارد و غسل می­کند و آب برای وضو ندارد و تیمم می­کند و آن تیمم قبلی اگر باشد، صحیح است و احتیاج به تیمم دیگر ندارد. لذا این تهافت را چطور می­شود رفع کرد.

    حال اصل مسئلۀ 21 که فرمودند؛ روی مبنای ما که ما می­گوییم هر غسلی کافی از وضوست، بنابراین مسئله سالبه به انتفاع موضوع می­شود و مثل همان فرع اول می­شود که فرمودند المجنب المتیمم بدل الغسل إذا وجد ماء بقدر کفایة الوضوء فقط لا یَبطُل تیممه، و این هم لایبطُل تیممّه است و اصلاً مسئله سالبه به انتفاع موضوع است. مثل همان غسل جنابت است. روی مبنای ما که ما می­گوییم هر غسلی وضو دارد. در اینجا هم آب دارد برای غسل یا وضو و مسلّم باید غسلش را به جا بیاورد و وقتی غسل را به جا آورد، کافی از وضوست و آنگاه مسئله سالبه به انتفاع موضوع است. این از روی مبنای ماست. هرکجا گفتیم غسل کافیست، گفتیم غیر از غسل استحاضه و اما غسل استحاضه معلوم نیست که غسل باشد و امثال اینها. حال الان آنچه مرحوم سید در اینجا می­گویند یعنی وأما الحائض و این بحث ماست و روی مبنای ما مسئله سالبه به انتفاع موضوع است. یعنی مثل آن فصل اول است. غسل استحاضه اصلاً بحث ما نیست. آن مسلّم است که اگر آب داشته باشد یا نداشته باشد، آن غسل استحاضه وضو می­خواهد. در این که اشکالی نیست و بحث ما نیست. بحث اینست که حالا همین حائض را که مرحوم سیّد مثال زدند، اگر زن حائض غسل کند، مرحوم سیّد می­گویند باید وضو هم بگیرد و ما می­گوییم نباید وضو بگیرد. برای اینکه ما می­گوییم هر غسلی ولو غسل جمعه کافی از وضوست. پس در مسئلۀ اینجا روی مبنای ما، مثل المجنب المتیمم و الحائض با هم هیچ تفاوتی نکرد. و اما مرحوم سیّد روی مبنای خودشان جلو آمدند که می­گویند هر غسلی وضو می­خواهد الّا غسل جنابت. لذا روی فرمایش مرحوم سیّد و روی مبنایشان، این درست است. حال برسیم به مسئلۀ آخر، که یک مقدار آب دارد که یا باید صرف وضو کند یا صرف غسل کند. آیا غسل مقدّم است یا وضو و یا تفاوت ندارد؟

    مرحوم سیّد در آن مسئلۀ 23 می­فرماید که غسل مقدّم است. دلیل بر تقدّمش نداریم الاّ مثلاً ذوق فقهی بگوید که دَوَران امر بین غسل و وضو، غسل مقدم است. اما از شما تقاضا دارم که مطالعه­ای کنید و ببینید که آیا می­توانیم یک دلیل بیاوریم که دَوَران امر بین غسل و وضو، غسل مقدّم است. حَدث اکبر و حَدَث اصغر از این جهت که تیمم می­کند، حدث از بین می­رود، تفاوت نمی­کند. حال دَوَران امر بین اینکه حدث اکبر را از بین ببرد یا حدَث اصغر را و بگوییم مقدم است که حدَث اکبر را از بین ببرد، دلیل ندارد. لذا مرحوم سید هم با یُحتمل اینجا می­فهمانند که دلیل ندارد. مثلاً بعضی گفتند که در آنجا که غسل کافی از وضوست، آن روایتها که صحیح السند هم هست می­گوید انغاء من الوضوء. از آن روایت انغاء استفاده کنیم که انصافاً این هم نمی­شود. اما مشهور در میان فقهاست، اذا دارالأمر بین وضو و غسل، غسل مقدم است. آن مسئلۀ 23 که ایشان روی آن فتوا داده است. آنگاه اگر غسل مقدّم باشد، مسئلۀ اینجا درست در نمی­آید. مسئلۀ اینجا اینست که می­فرمایند: وإذا وجد ما یکفی لأحدهما و أمکن صرفه فی کل منهما بَطَلَ کِلا التیمّمین، برای اینکه این درحقیقت آب برای وضو ندارد و باید این آب را صرف غسل کند و وقتی باید صرف غسل کند، اصلاً برای وضو تمکّن ندارد و وقتی تمکّن نداشت، تیممش باطل نیست. غسل حیض را می­کند و برای وضویش هم تیمم کرده و دیگر لازم نیست که تیمم کند و این بَطَلَ کِلا التیمّمین، درست در نمی­آید. باید بگویند، روی قاعدۀ مشهور که می­گویند اذا دارالأمر بین غسل و وضو، غسل مقدّم است که مرحوم سیّد هم در مسئلۀ 23 می­فرمایند غسل مقدّم است. بنابراین روی اینکه غسل مقدّم باشد این بَطَلَ کِلا التیمّمین، درست نیست. آنگاه خود مرحوم سیّد اینجا می­گویند که: ویُحتمل عدم بطلان ما هو بدل عن الوضوء من حیث إنه حینئذ یتعیّن صرف ذلک الماء فی الغسل فلیس مأموراً بالوضوء، پس بنابراین باید بگوییم که با آن آب غسلش را می­کند و تیممش هم صحیح است. ولی دوباره می­گویند لکن الأقوى بطلانهما. یعنی غسل مقدّم بر وضو نیست و وقتی غسل مقدم بر وضو نشد، این یک آب دارد و هر دو تیمم باطل شد. می­تواند صرف غسل کند یا می­تواند صرف وضو کند. حسابی تهافت در کلام است. وقتی باید این کار را بکند، امکان شرعی ندارد. حال اگر معصیت کند و ترتّب و امثال اینها، باز این را هم مشهور نمی­گوید و روی ترتّبی که ایشان می­گویند، مشهور نمی­گویند و مشهور می­گویند که وضو باطل است. ولی علی کل حالٍ این شرعاً تمکّن از وضوگرفتن ندارد برای اینکه باید این آب را صرف وضو کند. وقتی تمکّن نداشت، ان لم تجدوا ماء فتیممّوا صعیدا، می­گوید باید تیمم کند و این قبلاً تیمم کرده و حالا که تیمم کرده، آیا می­خواهید تیمم او را باطل کنید و بگویید آب آمد و تیمم باطل شد، اینجا آب نیامده که تیمم باطل شود و آب آمده و تیمم غسل را باطل کرد. آب آمد و تیمم باطل شد برای اینکه امکان برای غسل کردن را دارد.

    بنابراین در این مسئلۀ 23 یک حرف داریم که روی مبنای ما، غسل حیض کافیست از وضوگرفتن. وقتی اینطور باشد، المجنب المتیمم بدل الغسل إذا وجد ماء بقدر کفایة الوضوء فقط لا یَبطُل تیممه، و همچنین حائض، در همۀ اینها تا آخر که بیاییم، جُنُب و حائض تفاوتی ندارد در اینکه وقتی غسلش  را کرد کافی از وضوست. اما روی مبنای مرحوم سیّد و مشهور که می­گویند فقط غسل جُنُب کافی از وضوست و در مابقی اغسال همه و همه باید وضو بگیرد. فرمایش ایشان تا آخر درست در می­آید که آخر اینست که یک مقدار آب دارد که یا باید صرف غسل کند و یا صرف وضو کند. اگر صرف غسل کند، نمی­تواند وضو بگیرد و اگر صرف وضو کند، نمی­تواند غسل کند. حال این آب آمد و تیمم راجع به هر دو باطل شد. اینکه مرحوم سید در اینجا می­گویند بَطَلَ کِلا التیمّمین، چرا؟ به خاطر اینکه هم تمکّن برای غسل دارد و هم تمکّن برای وضو دارد. بنابراین آب آمد و تیمم باطل شد. اما اگر کسی بگوید که اگر دَوَران امر شود بین غسل و وضو، آنگاه غسل مقدّم است که مشهور اینست و مشهور در میان فقهاء اینست. گفتم دلیل نداریم و تقاضا دارم روی این فکر کنید و ببینید که می­توانید یک دلیل پیدا کنید که غسل مقدّم است. من آن وقتها می­گفتم که ذوق فقهی اقتضاء می­کند که غسل مقدّم باشد. دوَران امر بین غسل و وضو، همانطور که امام علیه­السلام فرمودند انغاء من الوضوء، این ذوق فقهی و امام علیه­السلام می­خواستند ذوق فقهی این را تحریک کنند که گفتند انغاء من الوضوء. دلیل نداریم. اگر بتوانید یک دلیل پیدا کنید، خیلی خوب است. قدری روی این فکر کنید و ببینید که یک دلیل شرعی در اینکه اذا دارالأمر بین غسل و تیمّم، غسل مقدّم است. مرحوم سیّد اینجا نمی­گویند و می­گویند هر دو تیمم باطل است. در مسئلۀ 23 می­گویند که غسل مقدّم است و تیمم هم که برای وضو گرفته، طوری نیست. این اذا دارالأمر بین اینکه غسل مقدّم است یا تیمم، یک تهافت در کلام مرحوم سیّد است. اینجا می­گویند غسل مقدّم بر تیمم نیست و در مسئلۀ 23 می­گویند غسل مقدم بر تیمم است. یک کسی اصلاً روی مسئلۀ 23 و این مسئلۀ 21 یک چیز دیگر بگوید که مشهور در میان اصحاب و صاحب جواهر و امثال اینها این مسئله را فرمودند که یک مقدار آب دارد و نمی­داند غسل کند یا وضو بگیرد، بَطَلَ تیممّین. اینکه مشهور است و همه گفتند. یک کسی در مقابل اینها بگوید این یک آب دارد و یا صرف این بکند یا صرف آن و چرا می­گویید تمکّن هم برای وضو دارد و هم برای غسل. یعنی یک مقدار آب دارد یا باید صرف غسل کند یا صرف وضو و آقایان می­گویند تمکّن دارد که هم وضو بگیرد و هم غسل کند. چرا. این یا باید غسل کند و یا وضو بگیرد. یک کسی باید ریشه را بزند. البته خلاف شهرت است اما بگوید اینکه شما می­گویید اذادارالأمر بین الغسل والتیمّم، غسل مقدم است یا اینکه هیچکدام مقدّم نیست. ما می­گوییم اذا دارالأمر بین غسل و تیمّم، این تمکّن بر هر دو ندارد و تمکّن بر یکی دارد یا غسل یا تیمّم و اینکه شما بخواهید بگویید هر دو باطل است، چرا؟

    بنابراین مختار می­شود که هرکدام را گرفت، در آن یکی تیمّم باطل نیست. مثلاً اگر وضو گرفت، تیمم غسلش باطل نیست و اگر غسل کرد، تیممّش باطل نیست. برای اینکه تمکّن روی أحدهما می­آید. یک کسی اینطور بگوید. اما یک حرف دیگر هست که سابقاً گفتیم و اگر روایتها جلوی ما را نگیرد، حرف من حرف خوبی است و مخیّر می­شود. کسی نگفته و شما روی این فکر کنید.

    روایتها این بود که تیمم کرد و به آبی رسید و گفت حالا وضو نمی­گیریم و به منزل که رسیدیم آنجا آب هست و وضو می­گیریم. وقتی به منزل رسید، آب نبود. حضرت فرمودند چون آب دید و تمکّن داشت، پس تیممش باطل است. این طبق آن روایتها که از حضرت سؤال کرد، تیمم کرده بود برای نماز برای اینکه آب نداشت و حالا آب پیدا شد، اما گفت حالا که آب پیدا شده در منزل هم آب هست و وضونگرفته با آن تیمم به منزل دوم رسید و در منزل دوم آب نبود. آیا آن تیمّمی که گرفته بود صحیح است یا نه؟ حضرت فرمودند نه، برای اینکه تمکّن داشت از وضوگرفتن و وضو نگرفت. بگوییم آن روایتها اینجا هم هست. اذا دارالأمر بین غسل و وضو، تمکّن از هر دو دارد پس تیمم هر دو باطل است. اگر کسی آن روایتها را بیاورد، آنگاه این آب دارد برای أحدهما و هر دو باطل می­شود، درست در می­آید. و الاّ قطع نظر از آن روایتها، عرفاً اگر آب داشت یا برای وضو و یا برای غسل، می­گوییم هر دو باطل نیست و أحدهما باطل است. دَوَران انتخاب خودش است. وقتی انتخاب می­کند و مثلاً غسل می­کند، آن وضو صحیح است و دیگر نمی­تواند وضو بگیرد و یا وقتی وضو بگیرد، دیگر نمی­تواند غسل کند. اما این بَطَلَ کِلا التیمّمین، برای اینکه امکان برای هر دو دارد، بگوییم امکان برای هر دو ندارد. البته همۀ اینها خلاف مشهور است و حرف دارد و باید روی اینها فکر کنید. حال تقاضایی که از شما دارم که روی آن فکر کنید، اینکه این مسئلۀ 23 و مسئلۀ 21، چه تفاوت می­کند که مرحوم سیّد به آن توجه هم دارند برای اینکه اینجا می­فرمایند: ویُحتمل عدم بطلان ما هو بدل عن الوضوء من حیث إنه حینئذ یتعیّن صرف ذلک الماء فی الغسل فلیس مأموراً بالوضوء. توجه به این دارند که اذا دارالأمر بین غسل و تیمم، غسل مقدم است. فلیس مأموراً بالوضوء بل هو مأمور بالغسل، اما قبول نمی­کنیم؛ لکن الأقوى بطلانهما.در مسئلۀ 23 هم می­فرمایند: المُحدث بالأكبر غير الجنابة إذا وجد ماء لا يكفي إلا لواحد من الوضوء أو الغسل قدم الغسل و تيمم بدلاً عن الوضوء، وإن لم يكف إلا للوضوء فقط توضأ و تيمّم بدل الغسل.

    اذا دارالأمر بین غسل و تیمم، غسل مقدّم است. و این دلیل ندارد اما شهرت بسزا دارد. حال در آنجا می­فرمایند بَطَلَ کِلا التیمّمین، و در اینجا می­فرمایند بَطَلَ آن تیمم بدل از غسل. خیلی تهافت در این هست.

    بالاخره الان ایشان می­فرمایند اذا دارالأمر بین غسل و تیمم، غسل مقدّم است. قاعدۀ کلی در مسئلۀ 23 می­فرمایند اذا دارالأمر بین الغسل و تیمم، غسل مقدّم است. در اینجا هم اذا دارالأمر بین غسل و تیمم، باید غسل کند و تمکّن از وضو ندارد، پس تیمم اولش صحیح است.

    حال حتماً روی این مسئلۀ 21 فکر کنید، شاید بتوانیم از شما استفاده کنیم.

    مسئلۀ 22: اذا وجد جماعة متیممون ماء مباحاً لا یکفی إلا لأحدهم بطل تیممهم  أجمع، این خیلی با آن مسئلۀ 21 تفاوتی ندارد و یک آب هست اما دو نفر یا سه نفرند و هر سه می­خواهند وضو بگیرند. تیمم کردند، حال آیا آب که آمده تیمم همه باطل شد؟ مرحوم سیّد می­گویند تیمم همه باطل شد. برای اینکه کلّ واحد اینها می­توانند از این آب استفاده کنند، پس آب آمد و تیمم باطل شد. این مسئله را با آن مسئلۀ 21 مثل هم می­بیند. اذا دارالأمر را در آنجا می­گفتیم بین غسل و تیمم، هر دو باطل است و تیمم بدل از غسل و بدل از وضو باطل است. در اینجا بردند روی دو نفر. مثلاً یعنی دو نفرند و می­خواهند وضو بگیرند و یک قوری آب بیشتر ندارند. اگر اینها تیمم کرده باشند، آیا حالا که این قوری آب پیدا شده، تیمم هر دو باطل شده یا تیمم أحدهما؟ می­گویند تیمم هر دو باطل است.

    بله یک وقت مثلاً طوری باشد که متعیّن شود. مثلاً آقا رفت و به زور حیازت کرد و نگذاشت نوبت به دیگری برسد. اینها بحث ما نیست. آنجا که امکان وضو گرفتن برای أحدهما باشد، می­فرمایند تیمم جمیع باطل است. لذا اگر کسی حرف مرا بزند که در آنجا گفتیم اینکه می­گویید امکان هر دو را دارد نه، بلکه امکان أحدهما دارد. کسی در مانحن فیه هم اینطور بگوید که امکان برای هر دو نیست و چه موقع امکان برای هر دو می­شود؟ وقتی انتخاب کند. آنوقت او انتخاب نکرده و تیمم او صحیح است و تیمّم این باطل است و باید با این قوری آب وضو بگیرد. اگر کسی این حرف مرا بزند و نگوید که منافات با آن روایتها دارد، آنگاه می­شود تیمّم أحدهما باطل است و هرکدام انتخاب کنند، تیمم او باطل می­شود و کسی که انتخاب نکرده ولو تعارف کرده، تیممش صحیح است. آیا می­شود این را گفت یا نه؟ اگر منافات با آن روایتها نداشته باشد، عرفاً حرف خوبی است، الاّ اینکه شما بگویید با آن روایتها منافات دارد و صرف امکان، حضرت فرمودند تیمّم باطل است. 

    قدری روی این فکر کنید تا فردا. ان شاء الله

     

    و صلّی الله علی محمد و آل محمّد

    چاپ دانلود فايل صوتي
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365