رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَ احْلُلْ عُقْدَةً
مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي
بحث در مسئلۀ 14 بود که مرحوم سید فرموده بودند اگر تیمم کرد و
وارد نماز شد اما در وسط نماز آب پیدا شد، فرموده بودند اگر در رکعت اول است، نماز
را بشکند و اما اگر به رکوع رفته است و مثلاً رکعت او تمام شده، با همان تیمم نماز
بخواند و نمازش صحیح است. گفتم در مسئله دو دسته روایت داریم. روایتها از نظر سند
صحیحه است و یا در آن روایتها صحیحه هست و مطلقا میفرماید اگر تیمم کرد و وارد
نماز شد و آب پیدا شد، نماز صحیح است. اطلاق روایتها میگوید چه در رکعت اول و چه
در رکعت دوم و سوم و چهارم. این یک دسته از روایتها بود. یک دسته از روایتها هم که
صحیحه است و یا در میانش صحیحه هست و میفرماید اگر در رکعت اول بود نماز باطل
است. آب آمد و تیمم باطل شد و اما اگر در رکعت دوم و سوم و تا آخر نماز یعنی بعد
رکوع رکعت اول بود، نماز صحیح است.
دیروز عرض کردم که قاعده اقتضاء میکند که حمل مطلق بر مقیّد
کنیم. بلکه اینجا حمل ظاهر بر نصّ بکنیم برای اینکه آن روایتهای تفصیل که سندش خوب
است و دلالتش خوب است میفرماید اگر در رکعت اول است، نماز باطل است و اگر در رکعت
دوم آب پیدا شد، نماز صحیح است. آن روایتها مطلق است و میفرماید اگر تیمم کرد و
وارد نماز شد و در نماز آب پیدا کرد، این نماز صحیح است. اطلاقش اینست که در رکعت
اول باشد یا دوم و یا سوم باشد یا چهارم. قاعدۀ اصول ما حمل مطلق بر مقیّد است و
مرحوم سید در عروه و بعضی از بزرگان از محشین بر عروه، همین را فرمودند. حمل مطلق
بر مقیّد کردند و آن روایاتی که تفصیل داده که اگر در رکعت اول است نماز باطل است
و اگر در رکعت دوم و سوم است، نماز صحیح است، این روایتها را گرفتند و طبق این
روایتها فتوا دادند. که دیروز میگفتم مرحوم سید بدون دغدغه یعنی احتیاط هم نکردند
و از قاعدۀ حمل مطلق بر مقیّد، روایتها را جمع کردند. اما چیزی که جلوی انسان را
میگیرد، دیروز گفتم که مشهور در میان قدماء این حرف را قبول ندارند. من جمله
مشهور در میان محشین بر عروه، این حمل مطلق بر مقیّد را قبول ندارند.بلکه اینها
این روایات تفصیل را حمل بر استحباب کردند. به آن روایاتی عمل کردند که میگوید
مطلقا نماز صحیح است. چه در رکعت اول و چه در رکعت دوم و سوم، این روایتها میگفت
اگر با تیمم وارد نماز شدی، این نماز صحیح است. آب آمد و تیمم باطل شد مربوط به
اینجا نیست و مربوط به قبل نماز است. مشهور به این روایتها عمل کردند. بنابراین
مشهور در میان اصحاب من جمله مشهور در میان محشین بر عروه، خلاف مرحوم سیّد گفتند
و این را گفتند که چه در رکعت اول و چه دوم و سوم و چهارم، همین مقدار که با تیمم
وارد نماز شد، اگر آب پیدا شد، این نماز صحیح است و آن قاعدهای که میگوید آب آمد
و تیمم باطل شد، مربوط به اینجا نیست. حال روایتها را چه کنیم؟ گفتند مستحب است و
مستحبش را میفرمایند که خوب است نماز را تمام کنیم و دوباره نماز بخوانیم. آن حمل
مطلق بر مقیّد را که معلوم است مشهور قبول دارند و بعضی از محشین بر عروه از آن
اصولیهای بالا هستند، حال چرا اینها مطلق بر مقیّد نکردند و چرا تصرف در هیئت
کردند و گفتند آن روایاتی که میگوید اگر در رکعت اول است، نماز را بشکن، این مستحب
است. بعد میگویند اگر بهتر از این مستحب میخواهی، نماز را تمام کن و دوباره نماز
را بخوان. چرا این کار را کردند؟ اینها به خاطر دو روایت است که دیروز روایتها را
خواندم و ما نتوانستیم علت را معنا کنیم. اینها به این دو روایت تمسّک کردند و نه
به روایتها بلکه به عموم علت؛ و گفتند عموم علت در این دو روایت به ما میگوید که
مطلقا نماز درست است، چه در رکعت اول و چه دوم و سوم. پس آن روایاتی که تفصیل است،
با این عموم علت میجنگد و حمل مطلق بر مقیّد هم نه، بلکه حمل بر استحباب.
دیروز دو تا روایت را خواندم و حالا عموم علتش را بخوانم. در یکی
از روایتها که روایت 3 از باب 21 از ابواب تیمم بود. حضرت فرمودند نمازش درست است.
فانّ التیمّم أحدالطهورین. گفتند عموم علت به ما میگوید این وقتی وارد نماز شد،
طاهر است. فانّ التیمّم أحدالطهورین، این طاهر وارد نماز شده، بنابراین رکعت اول و
دوم و سوم و چهارم ندارد و در رکعت اول هم فانّ التیمّم أحدالطهورین است. پس آن
روایاتی که میگوید در رکعت اول نماز باطل است، حمل بر استحباب میکنیم. این یک
دلیلشان است. یک دلیل دیگر هم باز روایت 1 از باب 21 اینست که یُمضی فی
صلاته،لمکان انّه دخلها و هو علی طُهر بتیمّم ، با تیمم وارد نماز شدند و آب پیدا
شد. این هم به منزلۀ علت است. فرمودند نماز درست است برای اینکه با تیمم وارد نماز
شدید و این تیمم کار وضو را میکند. همینطور که اگر وضو داشتی و آب آمد، نماز درست
است حالا هم که تیمم داری و آب آمد، نماز درست است. یُمضی فی صلاته،لمکان انّه
دخلها و هو علی طُهر بتیمّم. که در حقیقت مشهور به این کلمۀ علی طهرٍ و یا فانّ
التیمّم أحد الطهورین، گیر افتادند و گفتند که این طاهر است بنابراین رکعت اول و
دوم و سوم و چهارم ندارد پس بنابراین آن روایاتی که میگوید در رکعت اول نماز باطل
است، اینطور نیست و نماز باطل نیست و حمل بر استحباب میکنیم. این خلاصۀ حرف است.
دیروز اگر یادتان باشد، میگفتم این دو علت که معنایش را هم نمیفهمیم که چطور
است، آیا میتواند در مقابل آن روایات تفصیل که میگوید اگر در رکعت اول است نماز
باطل است، ما بگوییم نماز باطل است یعنی مستحب است. میدهیم به دست عرف و روایت
تفصیل را بر این دو علت حاکم میکند. این روایت میگوید این طاهر است و آن روایت
میگوید در رکعت اول طاهر نیست. چرا این کار را نکنیم، یعنی اگر هم کسی شبهۀ دیروز
ما را نکند که ما اصلاً از اینها علت نمیفهمیم و علت یعنی چه، برای اینکه این
أحدالطهورین، حرف در اینست که آیا این طهور است یا نه؛ حضرت بگویند طهور است برای
اینکه تیمم طهور است. یک دفعه حضرت میفرمایند طاهر است و ما هم میگوییم طاهر است
برای اینکه آقا فرمودند. اما یک دفعه آقا میفرمایند طاهر است برای اینکه فانّ
التیمّم أحد الطهورین. من نمیدانم آیا تیمم در رکعت اول أحد الطهورین است یا نه،
و من نمیدانم این روایت علی طهرٍ بتیمّم، این تیمم آیا الان که آب آمده صحیح است
یا نه. آقا فرمودند، ما هم میگوییم چَشم. امام علیهالسلام فرموده فضولی موقوف. اما
امام علیهالسلام میخواهد به ما بگوید که اجتهاد کن. اگر همین یُمضی فی صلاته،
بود، تمام بود. آقا فرمودند یُمضی فی صلاته و آب آمد و تیمم باطل شد، اینجاها
نیست. یا آقا اگر فرموده بودند که یُمضی فی صلاته و اما نفرموده بودند که لمکان
انّه دخلها و هو علی طُهر بتیمّم. کسانی مثل زراره و امثال اینها که با آقا حرف میزدند
یعنی مباحثه میکردند و از آقا چیزی میخواستند. یکی به امام علیهالسلام بگوید من
میدانم، آیا اینکه آب آمده تیمم را باطل کرده یا نه و یا اینکه شما میفرمایید با
تیمم داخل در نماز شده و این طاهر است، این یعنی چه؟
لذا دیروز میگفتم و اینکه تکرار کردم به خاطر اینست که ما باید
از شماها استفاده کنیم. از فکر جوان استفاده کنیم، گرچه فکر جوانی که سرتاپا غم و
غصه و نگرانی و متموّل در این دنیاست، فکر جوان نیست اما علی کل حالٍ از فکر شماها
جوانها باید استفاده کرد و دیروز میگفتم من نمیتوانم این دو علت را معنا کنم.
اگر شما بتوانید معنا کنید، آنگاه باز قول مشهور جلو میآید و میگوییم تعارض بین
آن تفصیل و این علت است. چرا شما میگویید علت مقدم بر تفصیل است، بلکه ما میگوییم
تفصیل مقدم بر علت است. فتلخص ممّا ذکرناه، اینکه حرف مرحوم سیّد و همچنین صاحب
جواهر و امثال صاحب جواهر که این صاحب جواهر بر همین تفصیل، ادعای اجماع هم میکنند
که اگر در رکعت اول باشد، نماز باطل است و اگر در رکعت دوم و سوم و چهارم باشد،
نماز صحیح است. لذا اجماع میکنند. البته بعد هم آن کسانی که مخالفند را صاحب
جواهر نقل میکنند. باز تقاضا از شما تقاضا دارم، چون مشهور از محشین بر عروه
هستند و روی اینها خیلی باید حساب کنیم و این محشین بر عروه افراد بالایی هستند و
اینها گفتند که رکعت اول و دوم و سوم و چهارم ندارد، اگر آب نبود و با تیمم وارد
نماز شد و اتفاقا در وسط نماز آب پیدا شد، گفتند نماز صحیح است، چه رکعت اول باشد
و چه دوم و چه سوم و چهارم. و درحالی که این روایتها که ما خواندیم همه در دستشان
بوده و وقتی میخواستند حاشیه بر عروه بنویسند، حسابی روی این تدبر کردند و این
حرف مرحوم سیّد که قائل به تفصیل است، حاشیه زدند و رد کردند و به عبارت دیگر
دیروز میگفتم که اینها حمل مطلق بر مقیّد نکردند بلکه تصرف در هیئت کردند و آن
اوامر یا نواهی را حمل بر استحباب کردند. بعد یک جملۀ دیگر دارند که خیلی خوب است.
مرحوم سید میفرمایند که این را که گفتیم لافرقَ بینَ الفریضة والنافلة و شمولُ
الرّوایات للنوافل ایضا لیس بمشکل لاأقل من تنقیح المناط. یعنی این حرفی که زدیم
در نماز مستحبی هم میآید. مثلاً آب نداشت و وارد نافلۀ صبح شد و در وسط نماز آب
پیدا شد. مرحوم سید میگویند اگر در رکعت اول است، این نافله باطل است و آب آمد و
تیمم باطل شد و اگر در رکعت دوم است، این نافله صحیح است به خاطر این روایاتی که
فرمود دَخَلَ فی الصلاة و هو علی طهرٍ.
بعضی از محشین ایراد کردند که روایات ما راجع به نماز واجب است و
اگر ما بخواهیم ببریم در نماز مستحب، قیاس است و نمیتوانیم تنقیح مناط کنیم.
بنابراین اگر کسی قائل به فساد باشد مطلقاً باید بگوید اگر نماز نافله است، چه در
رکعت اول و چه رکعت دوم نماز باطل است و اگر نماز صبح است در رکعت اول باطل و در
رکعت دوم صحیح است. دیگر چیزی نداریم و تنقیح مناط داریم. اگر بتوانید تنقیح مناط
کنید و بگویید فرقی بین نماز واجب و نماز مستجب نیست. این نمازی که در این روایتها
آمده یا اطلاق است، چه واجب و چه مستحب و یا اگر اطلاق نباشد و ظهور در نمازهای
واجب داشته باشد، تنقیح مناط میکنیم و القای خصوصیت میکنیم و میگوییم مطلق نماز
اینطور است که در رکعت اول اگر آب پیدا شد، نماز باطل است و در رکعت دوم اگر آب
پیدا شد، نماز صحیح است. اگر شما بتوانید القای خصوصیت کنید که ظاهراً در اینجاها
میشود القای خصوصیت کرد، یعنی نفس اطمینان دارد و قیاس نیست اما ممکن است در میان
شماها و چنانچه در میان محشین بر عروه هم هست و بفرمایید که من نمیفهمم و آنچه
هست مربوط به نماز واجب است و رفتن به نماز مستحب قیاس است و قیاس در اسلام نیست. دائرمدار
همان القای خصوصیت است. اگر بتوانید القای خصوصیت کنید که مرحوم سید و همچنین
مشهور در محشین بر عروه این کار را کردند و اما اگر شک کنید که آیا میشود یا نه،
آنگاه القای خصوصیت در آنجاست که یقینی باشد. تنقیح المناط، قطعا. الالقاء
الخصوصیة قطعیة.
مسئلۀ 15: لا يلحق بالصلاة غيرها إذا وجد الماء في أثنائها، بل
تبطلُ مطلقاً و إن كان قبل الجزء الأخير منها، فلو وجد في أثناء الطواف و لو في
الشوط الأخير بَطَلَ، وكذا لو وجد في أثناء صلاة الميّت بمقدار غسله بعد أن يمّم
لفقد الماء، فيجب الغسل و إعادة الصلاة، بل و كذا (2) لو وجد قبل تمام الدفن.
معمولاً هم مشهور در میان محشین بر عروه، قبول دارند. این مسئلۀ
ما مربوط به نماز است و روایتهای ما هم مربوط به نماز است و اما ما بخواهیم در غیر
از نماز ببریم، نمیشود. مثل اینکه مثلاً آب نبود و میّت را تیمم دادند و حالا
وارد نماز شده و آب پیدا شده. و یا آب نبود و تیمم کرد و وارد طواف شد و دیگر شوط
اول و دوم ندارد و آن شوط آخر هم اگر آب پیدا کرد، آب آمد و تیمم باطل شد و این
طواف باطل است. لذا راجع به هرچه هست، این حرف را میزنیم. حتی راجع به نماز میّت
که یک دفعه میخواهیم بگوییم که نماز باطل است یا نه، که در رکعت اول و دوم تفاوت
میکند اما در اینجا مسئلۀ نماز میّت نیست بلکه مسئلۀ غسل میّت است که آب نبوده و
میّت را تیمم دادند و یک قاعدۀ کلی، این تیمّم هست تا آنجا که میّت را دفن کنند. و
اما اگر این میّت را نماز خوانده و یا نخوانده و یا کفن نکرده یا کفن کرده و یا در
قبر گذاشته یا نگذاشته، اگر آب پیدا شد، معلوم است که باید برگردد و این میّت را
غسل دهند و بعد دفنش کنند و آن روایتها اگر بخواهد اینجا بیاید، معلوم است که این
روایتها در اینجا نمیآید برای اینکه قاعده اینست که آب آمد و تیمم باطل شد.
روایات صحیح السند و ظاهرالدلاله هست که همینطور که اگر کسی خوابش برد، تیممش باطل
میشود، اگر آب هم آمد تیمم باطل میشود. خَرَج از این قاعده نماز است و مابقی
چیزها هرچه باشد، آن قاعدهای که آب آمد و تیمم باطل شد، برای ما کار میکند.
سابقاً این را صحبت کردیم که در باب میّت ترتیب هست یعنی باید
اول غسلش دهند و بعد غسل نماز بخوانند و حالا اگر فهمیدند که غسل باطل است آیا
نماز باطل است یا نه؟ سابقاً مشهور گفته بودند نه، غسل که باطل است غسلش دهند و آن
نمازی که خواندند نماز صحیح خواندند و نماز درست است. مانحن فیه هم همین است. اگر
کسی القای خصوصیت کند که آب آمد و تیمم باطل شد و این را بیاورد راجع به نماز میّت
در رکعت دوم. این را غسل بدهند و حالا که غسلش دادند آیا باز نماز برای او بخوانند
یا نه؟ دائرمدار اینست که اگر ترتیب را شرط دانستید، بله باید نمازش را هم بخوانند
و اگر ترتیب را شرط ندانستید نمازش صحیح است. اگر کسی گفت مطلق نماز را میگیرد که
فرمودند که با القای خصوصیت نماز را میگیرد چه نماز واجب و چه مستحب و چه نماز
یومیه و چه غیریومیه.
مثلاً یک میّتی را تیمم صحیح دادند برای اینکه آب نبوده است و
بعد از تیمم که به جای غسل است، نمازش را خواندند. در رکعت اول نماز آب پیدا شد،
گفتیم این نماز باطل است. اگر در رکعت دوم آب پیدا شد، اگر کسی بگوید راجع به همۀ
نمازها میآید، آنگاه این نماز صحیح است. آب آمده و راجع به این نماز تیمم باطل
نشده. نماز را خواند و حالا که نماز را خواند، آب آمد و باید این را غسل دهند. حال
که او را غسل دادند، آیا باید نمازش را بخوانند یا نه؟ اگر ترتیب را شرط بدانید،
باید نمازش را بخوانند و اگر ترتیب را شرط ندانید، نمازش را که خواندند. فقط غسلش
میدهند و دفنش میکنند.
مسئله 16: إذا کان واجداً للماء و تیمم لعذر آخر من استعماله
فزال عذره فی أثناء الصلاة. گفتیم که تنگی وقت بوده و تیمم کرد برای نماز و در وسط
نماز آب پیدا شد. گفتیم در رکعت اول باطل و در رکعت دوم این تیمم صحیح است و نماز
صحیح است. حال اگر به جای آب عذر بوده است. مثل اینکه مثلاً آب بود اما در اطاق بود و در اطاق بسته بود. حال
این با تیمم وارد نماز شد. ناگهان آن کسی که کلید در دستش بود آمد و در اطاق را
باز کرد. در اینجا عذر از بین رفت و این با عذر وارد نماز شده بود و نه به واسطۀ
نداشتن آب. آیا این عذر که رفع شد، مثل آنجاست که آب آمده باشد یا نه، این تیمم
مطلقا صحیح است، چه در رکعت اول و چه رکعت دوم و چه سوم و چهارم.
مرحوم سیّد نتوانستند روی این فتوا دهند. بلکه مرحوم سیّد میفرمایند
که: هل یلحق بوجدان الماء فی التفصیل
المذکور إشکال، فلا یترک الاحتیاط بالإتمام والإعادة، یعنی روایتها مختص آنجاست که
مربوط به آب باشد که آب آمده و تیمم باطل شده و اما اگر نه، به واسطۀ آب و تیمم
نیست و به واسطۀ عذر است و رفع عذر هم نماز و تیمم را باطل میکند، اینجا هم رفع
عذر شده، آیا این نماز صحیح است یا نه؟
مرحوم سید نتوانسته روی این فتوا دهند و احتیاط واجب کرده و گفته
این نماز را بخواند و بعد دوباره وقتی رفع عذر شد، وضو بگیرد و نماز بخواند. این
ظاهراً حق با مرحوم سیّد هم نه، بلکه یک مقدار بیشتر بروید و آن اینست که ما
بگوییم آب آمد و تیمم باطل شد، بخواهیم بگوییم عذر هم آمد و تیمم باطل شد، روایتها
اینجا را هم میگیرد و اگر یادتان باشد، اصلاً در اصل مسئله من اشکال داشتم و از
شما میخواستم و میگفتم آب آمد و تیمم باطل شد اما اینکه عذر آمد و تیمم باطل شد،
به چه دلیل. ظاهراً دلیل نداشتیم و روایتها هم دلالت نداشت. لذا ما راجع به عذر
نمیگفتیم. و میگفتیم این که عذر آمد و تیمم باطل شد، نیست و از همین جهت هم فتوا
میدادیم و میگفتیم که این عذر داشت و تیمم کرد و نماز خواند و اما عذرش رفع شد
و حالا به آب رسیده است و دوباره آب مفقود شد، آیا این تیمم باطل است یانه؟ میگفتیم
دلیل برای فساد نداریم به غیر از آن روایاتی که میگفت اگر چشمم به آب بیفتد، آب
آمد و تیمم باطل شد و اما رفع عذر شود، روایت نداشتیم و از شما میخواستیم که یک
دلیل بیاورید و بگویید عذر آمد و تیمم باطل شد. علی کل حالٍ اگر بخواهیم مسئله را
همینطور که گفتند فلا یترک الاحتیاط، شما بفرمایید نه، آب آمد و تیمم باطل شد،
راجع به رکعت اول نماز است و اما عذرش برطرف شد، نه، این تیمم کرده و تیمم صحیح
است و نماز چه در رکعت اول و چه دوم صحیح است.
باز مقداری روی این فکر کنید تا فردا. ان شاء الله
و صلّی الله علی محمد و آل محمّد