اعوذ بالله من
الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا
قولی.
دو سه تا مسئله
مشکلی هست به این معنا که مرحوم سید رضوان الله تعالی علیه روی آن فتوی دادهاند و
پیدا کردن مدرک برای این فتواها کار مشکلی است.
در مسئله دوم میفرماید
لایجوز اللطم و الخدش و جز الشعر بل والصراخ الخارج عن حد الاعتدال علی الاحوط و
کذا لایجوز شق الثوب علی غیر الاب و الاخ و الاحوط ترکه فیها ایضا.
در مصیبت لطمه به
صورت بزند، مو بکند و آه خارج از اعتدال بکشد و امثال این ها جایز نیست اما
نتوانستند فتوی بدهند فرمودهاند علی الاحوط، اما راجع به پاره کردن پیراهن فتوی
دادهاند فرموده اند جایز نیست مگر برای پدر یا برادر بعد هم راجع به همین پدر و
برادر هم فرمودهاند که احوط این است که ترک بشود.
در جلسه قبل میگفتم
که اگر ما باشیم و قطع نظر از روایات باید بگوییم که اینها همه همه جایز است و
وجهی برای حرمت نمیتوانیم پیدا کنیم جز یک روایات ضعیفی که تعارض دارد لذا همین
که رسم در میان مردم همیشه بوده خب گریه و زاریها در مصائب میکردند، در جلسه قبل
میگفتم که در تاریخ شیعه سنی در روایات نوشته شده که بعد از جنگ احد چون که هفتاد
کشته این مدینه داده بود همه خانهها عزادار بودند و صدای گریه و ضجه و ناله از
این خانهها بیرون میآمده، نه پیامبر اکرم نهی نکردند بلکه امضا کردند امر کردند
خانه حضرت حمزه هم مثل دیگران صدای آه و ناله از این خانه بیرون بیاید. مرحوم صاحب
وسائل در باب 44 از ابواب دفن دو دسته روایت نقل میکند البته روایتها معمولاً
ضعیف السند است اما حالا صحیح السند، این دو دسته با هم متعارض است ، یک قسمت میفرماید
همان که حرف مرحوم سید لایجوز اللطم و الخدش و جز الشعر و ویل و صراخ خارج از حد
اعتدال، یک دسته از روایات هم میگوید که جایز است، خب اگر ما باشیم و روایتها
حمل ظاهر بر نص میگوید جایز است و آن روایتها را حمل بر کراهت، برای اینکه
معلوم است نباشد بهتر است اما این مطلقا نباشد این را هم خود مرحوم سید قبول
نداشتند که نباشد برای اینکه خود مرحوم سید فرمودهاند که گریه کردن در مصائب
جایز است بلکه بعضی اوقات یک رجحان هم دارد همینطور که عرض کردم پیامبر اکرم
دیدند خانه حضرت حمزه گریه در آن نیست دستور دادند گریه در خانه باشد صدای خانه
بیرون هم بیاید لذا حمل بر کراهتش هم کار مشکلی است انصافا بعد از آنکه پیامبر
اکرم دستور میدهند در مقابل پیامبر اکرم، نه، در مقابل ائمه طاهرین این حرفها
بوده لذا حمل بر کراهتش هم کار مشکلی است لذا مرحوم سید غیر از پیراهن پاره کردن
را مثل اینکه نتوانستند روی آن فتوی بدهند احتیاط کردند و یجوز اللطم و الخدش و
جز الشعربل و الصراخ الخارج عن حد الاعتدال علی الاحوط و این احتیاط هم ظاهرش
احتیاط واجب است دیگر و مرحوم سید هم مثل اینکه توی آن گیر کردهاند اما حالا آن
شأن مرحوم سید چرا توی آن گیر کردهاند؟ این احتیاط واجب یعنی چه؟ ما روایت
ظاهرالدلاله داریم بر جوازش، چرا باید احتیاط واجب باشد؟ احتیاط مستحبش یک وجهی میشود
برایش پیدا کرد دو دسته روایت داریم یک دسته روایت میگوید جایز است یک دسته میگوید
جایز نیست حالا یک احتیاط مستحبی بکنیم اگر مثلا مرحوم سید فرموده بودند لایجوز
اللطم والخدش و جزالشعر و الصراخ الخارج عن حد الاعتدال نه علی الاحوط، یکره، به
جای یجوز فرموده بودند یکره بگوییم جمع بین روایات کردهاند حمل ظاهر بر نص کردهاند
و حمل ظاهر بر نص یک دسته میگوید جایز است یک دسته میگوید جایز نیست خب جوازش را
که نمیشود از بین برد بنابراین این لایجوز را حمل بر کراهت بکنیم خوب بود اما حمل
بر کراهت نکردهاند بلکه با علی الاحوط حمل بر حرمت کردهاند لذا نمیدانیم چه
بکنیم؟ از یک طرف قاعده اقتضا میکند اینها همه جایز باشد و خب معلوم است من نمیدانم
هم این معلوم است خوب است نباشد این را هم نمیدانم، حالا بگویید خوب است نباشد
اما اینکه حرام است باشد با روایتها با سیره درست نمیآید لذا به شما گفتم روز
چهارشنبه تقاضا دارم فکر کنید بررسی کنید ببینید این جاها چه باید گفت.
اما مسئله مشکلتر
از این پیراهن پاره کردن که ایشان فتوی میدهد به حرمت، آن وقت برای خاطر آیه
شریفه که میفرماید که حضرت موسی پیراهن پاره کردند برای حضرت هارون یا روایت
معتنا به مرحوم صدوق جزما در همان باب 44 مرحوم صدوق جزما و دوسه روایت دیگر هم
باسند ضعیف میگوید که امام عسکری سلامالله علیه پیراهن کردند هم در مصیبت
برادرشان هم در مصیبت پدر بزرگوارشان حتی کشف الغمه هم آن جا یک روایت نقل میکند
که یک آدم احمقی که این احمق در لفظ امام عسکری علیه السلام است یک ادم احمقی گفت
توقع نداشتم از شما پیراهن پاره کنی، حضرت فرمودند احمق مگرقرآن نخواندهای که
حضرت موسی برای حضرت هارون پیراهن پاره کرد، حالا آن روایتها بگویید ضعیف السند
اما اینکه امام عسکری سلامالله علیه برای پدرشان برای برادرشان پیراهن پاره
کردند خب این روایت معتنابه است چنانچه در باره مهدی روحی فداه وقتی بیرون آمدند برای
نماز به جنازه پدر، دیدند که
پیراهن مبارکشان را پاره کردهاند.
مرحوم سید مثل اینکه
نتوانستند مطلقا فتوای به حرمت بدهند فرمودند الا برای پدر و برادر، آن وقت این
الا بگوییم این روایت خصوصیت دارد، خیلی مشکل است انسان بگوید حتی مثلا مرحوم سید
میفرمایند که پدر اگر پیراهن پاره کند برای فرزند این حرام است اما فرزند برای
پدر طوری نیست مشکل است انسان از نظر فقهی بگوید که این روایت خصوصیت دارد یا مثلا
برای برادر طوری نیست اما برای خواهر حرام است یا مثلا زن برای شوهر این باید
مهمتر از همه باشد نمیشود، شوهر برای زن نمیشود کفاره هم برایش درست کردهاند
لذا مرحوم صاحب جواهر هم مثل من توی آن ماندهاند مرحوم صاحب جواهر میفرماید این
فعل امام عسکری علیه السلام دلالت بر استحباب هم میکند و این خصوصیت هم که مرحوم
سید میدهند مرحوم صاحب جواهر این خصوصیت را نمیدهند لذا اگر داعی عقلایی باشد
اینها طوری نیست.
روایت را نوشتهام و
من جازمات الصدوق روایت 4 از باب 84 ابواب دفن لما قبض علی بن محمد العسکری علیه
السلام رئی الحسن بن علی علیه السلام و قد خرج من الدار و قد شق قمیصه من خلف و
قدام پیراهن را این جوری پاره پاره کرده بودند حالا ما بگوییم این خصوصیت دارد اگر
راستی بخواهیم خصوصیت درست کنیم بگوییم که این مختص به امام عسکری علیه السلام
بوده از امام عسکری (ع) نمیشود رفت به غیر امام علیه السلام این خوب است آدم یک
چنین خصوصیتی درست بکند اما بگوید که برای پدر طوری نیست برای اینکه امام عسکری
علیه السلام پیراهنشان را پاره کردند اما به عکسش نمیشود برای اینکه دیگر روایت
نداریم اگر خصوصیت بخواهم درست بکنم خوب است انسان بگوید که این فعل امام عسکری
علیه السلام بوده یا آن قضیه حضرت موسی علیه السلام هم فعل حضرت موسی بوده فعل
اطلاق ندارد و ما نمیتوانیم جای دیگر برویم آن وقت میشود مطلقا جایز نیست کما
اینکه بعضیها هم گفتهاند شق ثوب مطلقا جایز نیست برای اینکه اسراف است حالا
روی اسرافش حرف میزنم اما یک کسی مثل مرحوم سید و کذا لا یجوز شق الثوب علی غیر
الاب والاخ و الاحوط ترکه فیهما ایضا در این دوتا هم نه، در حالی که در این دوتا
روایت داریم گفتم من جازمات الصدوق سه چهار تا روایت است سه چهار تا روایت ضعیف
السند است اما این روایت که من نوشتهام این صحیح السند است این از جازمات صدوق
است دیگر، روی هم نیست، قال، یعنی اصلاً به طور مطلق فرمودهاند که و لما قبض
بنابراین اگر یک کسی بگوید که این خصوصیت ندارد اگر داعی عقلایی روی آن باشد مطلقا
جایز است پدر برای پسر، پسر برای پدر، برای برادر، برای خواهر مخصوصا زن برای شوهر
شوهر برای زن و بالاخره برای مطلق خویشان حتی مرحوم سید در آن مسئله قبلی گفتند
برای رفیق کافرش گریه بکند طوری نیست چون رفیقش است، مرجع تقلیدش مرده داد فریاد
وای به من، بیچاره شدم در ضمن هم پیراهنش را پاره پاره کند خب این یک امر عقلایی
است و همه هم میپسندند و رفیق خوبش از دنیا رفته، رفیق خوب از هر پدر و مادری مهمتر
است اگر انسان رفیق خوب داشته باشد به قول مرحوم محقق همدانی نصف عمرش را برای اینکه
رفیق پیدا کند مرحوم قاضی گفته بودند نه بگو همه عمرش را صرف کند یک روز یک رفیق
پیدا کند حالا این رفیق مرده، حالا گریه زاری ویل، عزای عمومی بعد هم پیراهنش را
پاره کند، دلیل بر حرمت هم نداریم این روایتها هم این جور است که گفتم لذا دلیل که
نداشته باشیم میشود جایز، بعضی ها گفته اند این اسراف است یک
دفعه مثلا یک
پیراهن کهنهای دارد این پیراهن کهنه را لجش میگیرد میسوزاند پاره پارهاش
میکند خب این تبذیر است حرام است، یک دفعه این پیراهن کهنه را دستش زخم شده میخواهد
پانسمان کند پیراهن را پاره میکند پانسمان میکند، یک دفعه هم پیراهن را میبندد
به دست این اسراف است، اما یک دفعه به اندازه احتیاج میبندد به دست این دیگر
اسراف نیست نه تبذیر است نه اسراف است داعی عقلایی داشته این پیراهن را پاره کند
برای اینکه پانسمان دستش کند حالا این هم این جور است یک پیراهن کهنهای پوشیده
این پیراهن کهنه را در عزای یکی از بزرگان جرجر میکند همهاش را پاره میکند این
اسراف است؟ اسراف یعنی پر مصرف کردن، تبذیر یعنی بیجا مصرف کردن، این نباید هم
این آقا بگوید اسراف است باید اگر بخواهد بگوید تبذیر است ولی نه اسراف است نه
تبذیر است داعی عقلاء روی آن است هیچ اشکال ندارد، نمیدانم کیست؟ دیدم که میگوید
اطلاقات اسراف و تبذیر به ما میگوید که این پیراهن را پاره کردن حرام است خب
معلوم است حرف درستی نیست اگر اسراف بخواهیم باید این جور بگوییم که مثلا پیراهن
را از جلو پاره کردن بس است این هم جلو و هم عقب هر دو را پاره میکند این میشود
اسراف، تبذیر آن است بیخودی هدر بکند همین جور نشسته پیراهن را پاره پاره کند این
میشود تبذیر اما یک دفعه داعی عقلایی روی آن است و وقتی داعی عقلایی روی آن شد نه
اسراف است نه تبذیر مثل همان پیراهن کهنهاش را پانسمان دستش بکند، بنابراین
اطلاقات اسراف و تبذیر میگوید حرام است نه، نه اطلاقی داریم نه اسرافی است نه
تبذیری است داعی عقلایی روی آن است و دیگر نمیشود که بگوییم که حضرت موسی چنین
کردند، نه، امام عسکری سلامالله علیه برای برادرشان که امام هم نبوده، برادر
بزرگتر ایشان مردند ایشان در تشییع جنازه پیراهن پاره کردند و این خصوصیت هم که ایشان
میفرمایند که غیر از اب و اخ این برای خاطر همین روایت است میبینید در روایت هست
لذا مثل اینکه در ذهن مبارک مرحوم سید بوده این اسراف است گفته خب امام عسکری
علیه السلام کردند دیگر راجع به پدر راجع به برادر نمیگوییم، مابقی را اطلاقات
اسراف و تبذیر میگوییم حرام است و معلوم است این به مقام شامخ مرحوم سید نمیخورد
که ما بگوییم که اسراف است اما چون امام عسکری علیه السلام در پدر کردند طوری
نیست اطلاقات اسراف اگر راستی باشد که
قابل تخصیص نیست اسراف و تبذیر که قابل تخصیص نیست، البته مرحوم صاحب جواهر احتمال
دادهاند اما احتمال را ما فتوی میدهیم خیلی حرف خوبی است که ما بگوییم آقا آن
جاها که داعی عقلایی هست روضه خواندن و توی روضه به سر زدن، دیگران به سینه زدن و
بالاخره خودشان را سیاه میاه کردن و صدایشان از خانه بیرون رفتن و توی تشییع جنازه
پاره پاره کردن پیراهنها و اینها اگر داعی عقلایی روی آن باشد هیچ اشکالی ندارد کراهتش
هم مشکل است عرض میکنم صاحب جواهر احتمال استحباب داده راجع به پاره کردن پیراهن
دیگر چه رسد راجع به ویل و گریه و سر و صدا و امثال اینها.
مثلا یک روایتی هست
این روایت را مرحوم صاحب وسائل نمیدانم چرا در این 84 نیاورده؟ در باب کفارات آن
جا روایت را نقل میکند آن وقت راجع به فاطمیات در عزای حسین علیه السلام خب آن
روایت میگوید که اینها جایز است در عزای حسین علیه السلام انسان این کارها را
بکند که فاطمیات کردند یعنی وقتی که ذوالجناح آمد بنا بر زیارت ناحیه این روایت هم
از همان باب زیارت ناحیه است اینها به سر زدند موئ کندند و لطمه به خودشان زدند
آن وقت آن روایت میگوید یجوز ذلک کما اینکه فاطمیات این جور کردند در عزای حسین
علیه السلام، آن وقت مثل صاحب جواهر روایت خالد بن سوید را چون روایت ضعیف السند
است روایت را قبول ندارند ایشان میفرمایند که راجع به اهل بیت علیهم السلام برو
کنار راجع به دیگران حرف بزن و اما راجع به اهل بیت علیهم السلام طوری نیست.
حالا اینها بالاخره
رسید به اینجا که میخواستیم از شما استفاده بکنیم که من عقیده دارم اینها هیچ
کدامش اشکال ندارد حتی کراهتش هم اثبات کردنش مشکل است نه احتیاط وجوب میخواهد نه
احتیاط استحباب میخواهد یک سیره عقلاست روایات هم با هم جور نمیاید روایات هم
طرد میشود اگر یک کسی بخواهد روایت را حمل بر کراهت بکنیم آن جاها که داعی عقلایی
روی آن نباشد خب این مسئله تا این جا.
اما مسئلهای که آدم
را گیر انداخته حسابی مسئله بعد مرحوم سید است، مسئله 4 و مسئله 5 با هم میفرماید
فی جز المرأه شعرها فی المصیبه کفاره شهررمضان و فی نتفه کفاره الیمین و کذا خدشها
وجهها، کفارهها که ایشان درست کردهاند یک روایتی هست روایت نوشتهام جلد 15
وسائل باب 31 از کفارات روایت1 این روایت ضعیف السند است برای اینکه خالد بن سدیر
است و این خالد بن سدیر بزرگان میگویند اصلا روایت ندارد مگر یک روایت این هم در
تهذیب، این هم همین روایت و مهمل هم هست مرحوم نجاشی هم وقتی به خالد بن سدیر میرسد
میفرماید که خالد بن سدیر له روایه، لذا روایت ضعیف السند است و این روایت ضعیف
السند همینکه مرحوم سید روی آن فتوی دادهاند توی این روایت آمده یعنی مرحوم سید
عمل کرده به این روایت خالد بن سدیر و نمیدانیم چه جوری درستش بکنیم حالا یک دفعه
مثلا یک روایت ضعیف السند است بگوییم که مرحوم سید از یک جایی سندش را پیدا کرده
است و برای اینکه مرحوم سید که نمیتوانیم بگوییم بی سند حرف میزند و بالاخره
اما یک دفعه یک روایت است که اصلا معرض عنها عندالاصحاب است اگر یک خانم موهایش را
بکند علاوه بر اینکه حرام است حرمتش را که نتوانست مرحوم سید بگوید که ما گفتیم
جایز است مرحوم سید گفتند علی الاحوط، حالا علاوه بر اینکه حرام است باید 60 تا
روزه بگیرد خب معلوم است این دروغ است.
فی جزالمرأه شعرها
فی المصیبه کفاره شهررمضان و فی نتفه کفاره الیمین فرق بین جز و نتف این است که جز
مو میکند نتف از ریشه میکند این باید کفارهاش بیشتر باشد در این روایت کمتر
آمده کفاره الیمین سه روز روزه یا 10 مسکین اطعام آن وقت در مو کندن 60 نفر اطعام
در نتفش 10 مسکین، کفاره یمین یا 10 مسکین طعام بدهد یا سه روز روزه بگیرد یا یک
بنده آزاد بکند آن وقت و کذا فی خدشها وجهها اگر صورتش را خراش داد باید سه روز
روزه بگیرد یا 10 روز باید اطعام مسکین بکند، آن وقت توی مسئله پنجم هم همین است
میفرمایند که شق الثوب کفاره الیمین فی موت الزوج فی شق الرجل ثوبه فی موت زوجته
او ولده کفاره الیمین اگر پیراهن پاره کند باید سه روز روزه بگیرد آن وقت کی عمل
به این روایت کرده؟ چه جور مرحوم سید روی این فتوی داده؟ چه جور بگوییم اگر مویش
را بکند مثل این است که روزهاش را عمداً بخورد، خب یک روایت هست ضعیف السند است
معرض عنها عندالاصحاب است دیگر هم هیچ چیز پیدا نکردیم گشتیم هم خیلی و هیچ چیز
نشد پیدا بکنیم دیگر و چه جور شده مرحوم سید به این روایت فتوی داده؟ روایت ضعیف
السند معرض عنها عندالاصحاب، این دیگر از آن مسئله قبلی خیلی مسئله مشکلتر و
ملتزم شدن به این مسئله خیلی مشکل است انصافا، این شوهرش مرده حالا بی تاب پیراهنش
را پاره کرد یا موی سرش را کند دست انداخت به موهای سرش یادش آمد شوهرش این موها
را نوازش میکرده حالا این موها را کند آن هم حالا دسته جمعیش که نه، بگوییم تو سه
روز روزه باید بگیری، حالا آن زن و شوهرش به کنار اما این فی جزالمرأه شعرها فی
المصیبه کفاره شهررمضان آن وقت نمیدانم راجع به مردش نیست؟ حالا اگر ریشش را کند
مثل اینکه مرحوم سید نگفتهاند یک کسی در مصیبت مثلا مرجع تقلیدش این ریشهایش را
هی دست انداخت و هی کند چند تا موهم کنده شد حالا بگوییم تو باید 60 روز روزه
بگیری، باید اقلاً به ما فهمانده باشند مرحوم سید روی چه قاعدهای این جمله را
فرمودهاند؟ ما که پیدا نکردیم حالا شما بگردید پیدا کنید از شما استفاده کنیم ان شاءالله
اگر نه مسئله فردا راجع به نبش قبر است 5، 6 تا مسئله مرحوم سید دارند مطالعه کنید
تا فردا
ان شاءالله.
و صلی الله علی محمد و آل محمد