اعوذ بالله من
الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا
قولی.
در مسئله 12 از
ابواب دفن فرمودهاند لایجوز دفن المسلم فی المکان المغضوب و کذا فی الارضی
الموقوفه لغیر الدفن فلا یجوز الدفن فی المساجد و المدارس و نحو هما کما لا یجوز
الدفن فی قبر الغیر قبل اندراس میته.
مسئله اول خب معلوم
است جایی غصب باشد میت را آن جا دفن کنند معلوم است باید نبش قبر کنند و میت را
جای دیگر دفن کنند چنانچه اگر در زمین غصبی نیست اما در مسجد است میخواهند میت را
در مسجد دفن بکنند مدرس مدرسهای است بعد از مردن بخواهند میت را در مدرسه دفن
بکنند، این هم معلوم است برای اینکه این زمین یا باید از مباحات اولیه باشد یا
وقف برای تدفین باشد نظیر قبرستانها و اما مدرسه برای طلبههاست حالا بخواهند تصرف
در آن بکنند همان تصرف در غصب است و اینکه بعضی گفته اند این زمین مالک ندارد پس
غصب نیست یا مسجد مالک ندارد پس غصب نیست این حرف عجیبی است انصافا، برای اینکه
همان مسجد را هم اسمش را میگذاریم خانه خدا مدرسه خانه طلبه ها و بالاخره معد
برای دفن نیست از مباحات اولیه هم که نیست بالاخره زمین از مباحات اولیه بوده اما
گرفتهاند مسجدش کردهاند گرفتهاند مدرسهاش کردهاند حتی متولیش را هم بخواهند
آن جا دفن بکنند آن هم معلوم است نمیشود، بله اگر آن متولی یا آن کسی که مسجد را
ساخته یک جایی را تعیین کند قبل از اینکه مدرسه بشود قبل از اینکه صیغه وقف
برایش خوانده بشود بگوید این جا قبر من، آن را میشود درستش کرد و اما متولی هم
بعد از آنکه مسجد را ساخت حالا بخواهد وصیت کند نمیشود بخواهند دیگران آن را توی مدرسه، توی مسجد دفن
بکنند نمیشود، نشدنش هم دیگر یک مصداقی از مصادیق غصب است و به عبارت دیگر مخالف
با وقف است وقتی مخالف با وقف شد تصرف در آن حرام است، تا این جاها حرف نیست و
ظاهرا مسئله را هر کسی متعرض شده ادعای اجماع هم روی آن کرده است.
اما مسئله عمده در
این جا آن جمله مرحوم سید است که میفرمایند لا یجوز الدفن فی قبر الغیر قبل
اندراس میته بخواهند یک مرده را در یک قبری که مرده در آن است بخواهند مرده روی
مرده، میفرمایند لا یجوز مگر اینکه دیگر میتی توی کار نباشد که مشهور میگویند
مثلا 30 سال، دیگر وقتی که قبر را بشکافند هیچ علامتی نباشد، در این مسئله صدر و
ذیلش هر دو حرف هست مرده را در قبر دیگری بخواهند بگذارند اگر شما قائل بشوید به
اینکه این مرده مالک این قبر میشود چنانچه مرحوم سید یک جایی این احتمال را
دادند که میت میشود مالک، خب وقتی میت مالک باشد دیگر بر میگردد به آن مسئله اول
اینکه تصرف در این قبر تصرف در مال غیر است و لا یجوز ان یتصرف فی مال الغیر الا
باذنه اگر کسی این حرف را بزند که بعید هم نیست انسان بزند و مردم هم میگویند
صاحب قبر، میت را مالک این قبر میدانند حالا مثلا خودش خریده یا برایش خریدهاند
حالا در مشارف مشرفه باشد یا در قبرستان باشد یا در یک جای معینی خب این میشود
مالک اگر هم ملک را برای میت درست نکردید که درست کردنش سزاوار است خب اگر یک قبری
را خود میت بخرد یا ورثه برایش بخرند در وقتی که این میت را دفنش کردند مالک این
قبر کیست؟ ورثه که به ارث ایشان میرسد یا اگر هم خودشان بخرند و میتشان را آنجا
دفن کنند این ورثه مالک یا هر که خریده میشود مالک ولو از مباحات اولیه باشداین
میشود مالک بنابراین باز هم این قبر مالک پیدا کرد و ما بگوییم قبر مالک ندارد
نمیشود گفت، لذا اگر نخریده باشند خب خود این میت مالک است اگر خریده باشند یا
خود مالک اگر برای میت خریده یا ورثه این مالک است دیگر و الان مثلا قبرستانها
همین در اصفهان خب قبر را میفروشند خیلی به قیمت گنده هم میفروشند اگر یک کسی
بگوید که دیگر ظاهراً وجه هم ندارد بگوید که این مالک نیست ذی حق است حق الاختصاص
است خب بالاخره باز هم مالک است حالا مالک حق است، حق دار روی این قبر است حالا
کسی بخواهد تصرف در این قبر بکند جایز نیست، بالاخره از مباحات اولیه اگر باشد که
همین است که گفتم، اگر از مباحات اولیه هم نباشد مثلا دولت قبرستان را در یک بیابانی
حیازت کرد برای مرده خاک کردن یا مثلا در دهات این جوری است که آن وقتها در
اصفهان هم در تخت فولاد همین بوده دیگر که یک زمینی را قرار دادند برای اینکه
مرده خاک بکنند حالا الان این مردهای که در این جا دفن میکنند این مرده ذی حق
است یا نه؟ حالا بگویید که مالک نمیشود
اما ذی حق میشود یا نه؟دیگر این قبر حق این میت است وقتی حق این میت شد دیگر تصرف
در این قبر کردن لا یجوز برای اینکه یا ملک است یا حق است پس کس دیگری را بخواهند
توی این قبر بگذارند نمی شود.
این حق نظیر جا
گرفتن توی مسجد که نیست این حق ملکی است راستی این مالک است آن کسانی که میگویند
مالک است میگویند مالک است حالا بعد از آنکه این نابود بشود به چه دلیل میگویید
این ملکش نابود شود؟ ملک که نابود نمیشود، لذا اگر کسی ملک حساب بکند برای خودش
برای ورثه یا حق قائل بشود برای این میت یا برای ورثه بخواهند کس دیگری را در این
قبر بگذارند جایز نیست حتی مثلا اگر مرمتی کرده باشند بخواهند خراب بکنند خب جایز
نیست بخواهند مرمت زایدی بکنند جایز نیست همه اینها برای این است که شما اگر ملک
قائل شدید یا حق قائل بشوید دیگر لا یجوز لاحد ان یتصرف فی مال الغیر الا باذنه
حتی اینکه الان مشهور شده دو جداره و سه جداره و سه تا میت را توی یک قبر میگذارند
از اول مثلا اگر بگویند این زمین را واگذار میکنیم به تو میت را دفن بکنی اما سه
قبره است و آن این را این جوری بخرد این خوب است این میشود آن زیر میشود مال اول
و آن طبقه دوم مال دوم و طبقه سوم هم مال سوم، چه در مشاهد مشرفه باشد چه در جاهای
دیگر که حالا پیدا شده منجمله در اصفهان اما اگر بخواهند تازه پیدا بکنند مثلا در
مشاهد مشرفه جا کم دارند حالا قبرها را میآیند دست نمیزنند به قبر اما روی قبرها
را میپوشانند قبر روی قبر درست میکنند، به چه دلیل؟ یا در جاهای دیگر در قبرستانها
ما بگوییم این میت هیچ کاره صاحبان قبر هم هیچ کاره و آن متصدی هر چه میخواهد
بکند ولو نبش قبر هم نباشد یا ولو نبش قبر هم باشد اینها همه صاف نیست همینطور
که مرحوم سید هم صاف ندانستند دیگر، فرمودهاند که کما لا یجوز الدفن فی قبر
الغیر، این لا یجوز الدفن فی قبر الغیر را میگویند خود سید و محشین اراده کردهاند
اینکه مرده را پیدا کنند آن وقت لا یجوز لذا توی دلیلشان ماندهاند گفتهاند نبش
قبر است چون نبش قبر است جایز نیست اما حالا این خیلی کم پیدا میشود که مرده را
روی مرده بگذارند این خیلی کم است هیچ وقت نبوده، یک داعی عقلایی پیدا بشود، آن
وقت شما بگویید جایز نیست برای اینکه نبش قبر است آن هم جواب بدهد آقا نبش قبر
اگر داعی عقلایی روی آن باشد طوری نیست، اما آنکه همیشه مشهور بوده حالا مشهورتر
است نبش قبر نه، مرده روی مرده، قبر روی قبر این جایز است یا نه؟ لذا ما میگوییم
جایز نیست و این لا یجوز الدفن فی قبر الغیر فرد مشهورش همین است که قبر روی قبر،
نه اینکه مرده روی مرده، یعنی نبش قبر کنند مرده را پیدا کنند استخوانهایش پیدا
بشود یک مرده بگذارند توی آن قبر خب اینکه معلوم است نبش قبر است و داعی عقلایی
هم روی آن باشد باز هم این حرفها که گفتم یا ملک است یا حق است جایز نیست اما یک
قدری برویم بالاتر بگوییم که دو طبقه سه طبقه درست کردن هم جایز نیست مگر از اول
سه طبقه یعنی یک زمین مباحی را بگیرند از اول سه طبقه بکنند که وقتی یک طبقه را
فروختند طبقه زیر، طبقه بالا دیگر حقی برایشان پیدا نشود این جا جایز است یا جایز
نیست؟ میگوییم جایز است چرا جایز است؟ برای اینکه تصرف در مال غیر نکردهاند از
اول سه طبقه ساخته حالا هم فروخته یکی از آن سه طبقهها را مثل اینکه انبوه سازی
میکند 5، 6طبقه میسازد یکی از آن طبقهها را میفروشد آن وقت اگر این باشد آن
حرفی که استدلال برای مسئله مرحوم سید گفتند نبش قبر است جایز نیست دیگر این حرفها
هم نمیاید دیگر نبش قبر نیست و جایز است ولی اگر قبر را فروخته باشند اولا بدون
طبقه بندی حالا بخواهند طبقه بندی بکنند باید بگوییم لایجوز مگر کسی بگوید که میت
که در این قبرش گذاشتهاند مالک نمیشود حق هم پیدا نمیکند ورثه هم حق پیدا نمیکنند
مالک نمیشوند و این ظاهراً خلاف عرف است دیگر عرف این میت را مالک این قبر میداند
و ما بگوییم نه مالک است، بالاتر اصلاً حق هم به این زمین پیدا نمیکند این ظاهراً
خلاف عرف است و عرف برای این میت این جا ملکیت یا لااقل حق میبیند، این مسئله تا
این جا که این فرمایش مرحوم سید که فرمودند لایجوز اگر هم مرادشان همان طبقه اول
باشد مرادشان طبقه دوم و سوم نباشد اما باز هم اگر کسی مالک بداند اگر کسی حقدار
بداند باید بگوییم لایجوز مگر اینکه یک طبقه خریده باشد سه طبقه باشد یک طبقه
خریده باشد.
تمسک کردهاند برای
این کلمه لایجوز دو تا دلیل مرحوم صاحب جواهر و دیگران دوتا دلیل میآورند این حرفهای
من نمیدانم چرا زده نشده؟ دوتا دلیل میآورند یکی میگویند نبش قبر است یکی هم میگویند
روایتی که معمولاً صاحب جواهر و دیگران هر دو دلیل را رد میکنند میگویند اما نبش
قبر اگر داعی عقلایی روی آن باشد که طوری نیست یک داعی عقلایی پیدا شده این خانم
را حجله ببرند پهلوی شوهرش دفن بکنند، اگر داعی عقلایی باشد دیگر نبش قبر دلیل
نداریم جز اجماع اجماع قدر متیقن است این جاها را نمیگیرد، این دلیل اولشان که
مثل مرحوم سید فرمودند لا یجوز، مرحوم محقق در شرایع میگویند لایجوز مرحوم صاحب
جواهر هم این دو تا دلیل را میآورند این دو تا دلیل را رد میکنند.
دلیل دوم یک روایت
است روایت البته یک روایت است مرحوم صاحب وسائل دو سه تا روایتش کرده حالا روایت 1
از باب 43 از ابواب دفن روایت امیرالمؤمنین سلام الله علیه فرموده من جدد قبراً او
مثل مثالا فقد خرج عن الدین تقریب گفتهاند
من جدد قبرا یعنی همین یک مرده توی یک قبر دیگر بگذارند من جدد قبرا، گفتم مرحوم
صاحب وسائل سه چهار تا روایتش کرده اما این روایت همین روایت 1 از باب 43 آن دوم و
سوم و چهارم به همین روایت محمد بن سنان برمیگردد، مثل اینکه مشهور شده من جدد
قبرا همین معنایش است یعنی میتی را توی یک قبر بگذارند گفتند این جدد قبرا یک قبر
جدید پیدا شده، آن وقت برای اینکه روایت را از کار بیندازند گفتهاند روایت ضعیف
السند است ضعف سند برای چه؟ برای محمد بن سنان، این محمد بن سنان توی رجال یک
اختلافی روی آن است چوب غلوش را هم میخورد و الا نمیشود محمد بن سنان را رد کرد،
می گویند غالی است میگویند یک حرفهایی در باره ائمه طاهرین علیهم السلام میزده
که این حرفها را نباید بزند لذا مثل مرحوم نجاشی فرموده که این غالی است این کذب
است این ضعیف است.
اما همین مرحوم
نجاشی و دیگران نقل میکنند اقا امام جواد علیه السلام این را توثیقش کرده محمد بن
سنان از اصحاب حضرت رضا سلام الله علیه بوده البته روایت از امام باقر علیه السلام
و امام صادق علیه السلام و موسی بن جعفر علیه السلام زیاد روایت نقل میکند شاید
1000 روایت ابن محمد بن سنان در کتب اربعه دارد مخصوصا در کافی آن لفظی که اقا
امام جواد علیه السلام فرمودند فرمودهاند رضیالله عنه برضایی عنه و ما خالفنی و
ابی قط توثیقش خیلی بالاست انصافا، و ما خالفنی و ابن قط، لذا بسیاری از بزرگان
همین جمله را گرفته اند و گفتهاند این موثق است.
فرمودهاند من وکلاء
الرضا علیه السلام والجواد علیه السلام.
بالاتر از این مرحوم
علامه در خلاصه فرمودهاند که انه من اصحاب السر و این دیگر خیلی بالاست بعد هم
فرموده و هو کثیر الروایه ازید من الف از همه اینها بگذریم غالب اصحاب اجماع از
او روایت نقل میکنند مثل صفوان و ابن محبوب و احمد بن محمد بن عیسی و حالا این
اصحاب اجماع نیست از کسانی است که لایروی الا عن ثقه، ولی بالاتر از اینها که
مرحوم آقای خویی که این قدر اصرار در تضعیفش دارد قبول دارد اینها را اینکه این
ابن قولویه و علی بن ابراهیم در تفسیرش آمده و مرحوم آقای خویی قبول دارد که علی
بن ابراهیم روایاتی که در تفسیر علی بن ابراهیم است همه همه موثق است ابن قولویه
در کامل الزیارات خیلی از او روایت نقل میکند و همین مرحوم آقای خویی میگوید که
هر روایتی در این کامل الزیارات است این صحیح السند است خیلی ابن محمد بن سنان را
اهل رجال به او اهمیت دادهاند، فقط این جمله کذاب از مرحوم نجاشی است که غیر از
این چارهای هم نداریم که معنا بکنیم کذاب یعنی انه غال، غلو، حالا این منافات با
آن روایاتش ندارد حالا غالی هم باشد یک حرفهایی هم در باره اهل بیت گفته باشد که
غلو باشد اینکه ضرر نمیزند به اینکه این روایت را گفته من جدد قبرا او مثل
مثالا فقد خرج عن الدین، بنابراین این روایت این هم که اصرار میکنم چونکه همینطور
که مرحوم علامه فرمودند این محمد بن سنان بیش از 1000 روایت در کتب اربعه دارد
مخصوصا مرحوم کلینی بنابراین نمیشود محمد بن سنان را بگوییم ضعیف است و روایاتش
بهدرد نمیخورد، روایاتش بهدرد میخورد صحیح السند است باید هم بگوییم صحیح عال
العال است این قدر که تعریف از این محمد بن سنان شده کم افراد است که این قدر
تعریف شده باشند اتفاقا این جملهای که حضرت امام جواد سلام الله علیه فرمودهاند که
رضی الله عنه برضایی عنه و ما خالفنی و ابی ایشان را با صفوان پهلوی هم گذاشته
فرموده رضیالله عنهما برضایی عنهما و ما خالفانی وابی قط یعنی پهلوی صفوان بن
یحیی که از اصحاب اجماع است از آن 6 نفریها هم هست بنابراین روایت از نظر سند
اشکال ندارد اما از نظر دلالت که آقا میفرمایند خود صاحب وسائل هم توی معناش گیر
است که این من جدد قبرا یعنی چه؟ لذا بعضی گفتهاند جدد نیست من حدد قبرا، ولی
ظاهراً من جدد قبرا او مثل مثالا این اشاره به عامه است، عامه میدانید این بقیع
مطهر خب قبور ائمه طاهرین علیهم السلام را خراب کردند گفتند که گنبد و بارگاه باید
نباشد حتی قبر برآمدگی هم باید نداشته باشد قبر باید کهنه حسابی باشد و دست به قبر
نگذارید حالا خاک و خلی هم هست خاک و خلی باشد ظاهراً این روایت این است یک تقیه
است دیگر مخصوصا با آن جمله فقد خرج من الدین این من خرج من الدین خیلی طمطراق
دارد این همان حرف سنیهاست که الان میزنند الان سنیها قبور ائمه طاهرین را که
پایینترها افراد مقدسی در بقیع هست اما همه این قبرها یک مشت خاک و خل، دیدهاید
دیگر، دست به آن نمیگذارند میگویند دست زدن به این قبر شرک است این خرج من الدین
با این قول جور میآید بنابراین ظاهراً روایت را باید حمل بر تقیه بکنیم و مراد من
جدد قبرا یعنی قبر کهنه شده بنایش بکند مثل اینکه خب رسم ماست اینکه نمیگذاریم
قبر پدرمان از بین برود اگر میبینیم مثلا با زمین صاف شده درستش میکنیم سنگ روی قبر میگذاریم اینها که عامه نه، این
سعودی بیخرد، این سعودیها که بهانه درست کردند اگر نترسیده بودند قبر رسول الله
صلی الله علیه و آله را هم خراب کرده بودند آن کور ظاهراً در میان مردم در نماز
جمعه گفت الحمدالله کورم نمیبینم قبر رسول گرامی را ببینم دست من هم که نیست خراب
کنم، این علی الظاهر این روایت تقیه است همان جدد هم هست حدد نیست توی معنایش
ماندهاند سه چهارتا معنا علی الظاهر معنایش هم واضح است سندش واضح است معنایش هم
واضح است الا اینکه باید حمل بر تقیه بشود لذا آن نبش قبر دلیل نیست که صاحب
جواهر میگویند، این روایت هم دلیل نیست لذا مرده توی قبر دیگری گذاشتن نمیشود
برای اینکه این قبر مالک دارد اگر حرف من را قبول نکنید باید بگویید اشکال ندارد.
و صلی الله علی محمد و آل محمد