اعوذ بالله من
الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا
قولی.
بحث این بود که اگر
کسی در کشتی بمیرد و نشود او را به خشکی رساند باید در همان کشتی او را غسل داد و
کفن کرد و در مخزنی مثل کیسهای مشکی دلهای او را گذاشت و او را انداخت در دریا و
یا اینکه یک چیز سنگینی به پای
او بعد از غسل و بعد از کفن او را انداخت
در دریا، هر دو را روایت داشتیم لذا فقهاء علی سبیل التخییر فرمودهاند که هر کدام
را انجام بدهد اشکال ندارد.
مرحوم سید احتیاط
کردهاند که صورت اول باشد که من عرض کردم احتیاط نه، افضل آری البته افضل هم باز
ذوق فقهی استحسان و الا قاعده اقتضا میکند تخییر را، چیزی که باقی ماند اینکه
اگر کسی در دریا نیست روی خشکی است اما نمیشود او را دفن کرد اما میشود او را در
دریا انداخت مرحوم صاحب جواهر و دیگران منجمله مرحوم سید در عروه فرمودهاند یکی
از این دو وجه را در بارهاش عمل بکنند که دیروز من عرض کردم که نمیدانم چرا
فقهاء یک کلام دیگری هم نفرموده اند و بگویند حالا که نمیشود دفنش کرد او را
مستورش کنند در جایی مثل اینکه مثلا در وسط دیوار او را پنهانش کنند یا در تابوتی
که بویش بیرون نیاید و درندهها هم کاری با او نداشته باشند محفوظش کنند این مسلم
مقدم بر این است که در دریا بیندازند اما فقهاء نفرمودهاند مرحوم سید در عروه هم
نفرمودهاند و ایشان فرمودهاند که همچنین اگر نشد او را دفنش بکنیم و میشود توی
دریا بیندازیم توی دریا بیندازیم برای این فرمایششان یک روایت دارند که روایت را
میگویند ضعیف السند است و مثلا مثل مرحوم آقای خویی که اهمیت به این چیزها میدهند
عمل به روایت نمیکنند جبر سند به عمل اصحاب را به آن اهمیت نمیدهند به روایت عمل
نمیکنند اما صاحب جواهر رضوان الله تعالی علیه فرموده روایت ضعیف السند است جبر
سند به عمل اصحاب برای اینکه مسئله اول صاحب جواهر ادعای اجماع میکنند بعد روایت
را میاورند میگویند روایت ضعیف السند است جبر سند به عمل اصحاب، الا اینکه
روایت از آن روایاتی است که مرحوم ابن ولید و مرحوم صدوق و مرحوم ابن نوح آن را
توثیقش کردهاند.
روایت را دیروز
خواندیم من نوشتهام مصححه سلیمان بن خالد اما آنها میگویند ضعیفه سلیمان بن
خالد، در روایت ابی مستحل است میگویند ابی مستحل مهمل است مرحوم صاحب جواهر میفرماید
این ابی مستحل معلوم نیست کیست توی رجال، لذا روایت ضعیف السند است اما از همین
ابی مستحل هم صفوان بن یحیی هم ابن ابی عمیر خیلی روایت نقل میکنند علاوه بر آن
که گفتم این دو نفر هم هم صفوان بن یحیی هم ابن ابی عمیر روایت نقل میکنند لذا
مرحوم فیض کاشانی در این موارد میفرماید که بسند صحیح این سند صحیح یعنی قبول میکند
صفوان بن یحیی از هر که روایت نقل میکند سندش صحیح است لذا میگوید که عن ابن ابی
عمیر بسند صحیح، بنابراین این روایت از نظر سند مثل سایر روایات صحیحه است و اشکال
ندارد.
اما از نظر دلالت یک
مقدار مشکل دارد سئلنی ابو عبدالله علیه السلام فقال ما دعاکم الی موضع الذی وضعتم
فیه عمی زید؟ چه چیز موجب شد که عمویم حضرت زید را آن جا دفن کردید؟ که حضرت زید
را پهلوی فرات دفن کردند شبانه آب انداختند روی قبر که معلوم نشود، نفوذیها خبر
دادند و قبر مطهر را نبش کردند و بدن مطهر را به دار زدند سالیان دراز این بدن
مطهر روی دار بود، حضرت فرمودند چرا این کار را کردید ما دعاکم الی موضع الذی
وضعتم فیه عمی؟ و او جواب داد که خب ما در تقیه بودیم اگر ما بدن را رها میکردیم
میامدند بدن را میسوزاندند مثله میکردند، آن وقت حضرت فرمودند که بین آن جا که
دفن کردید و بین فرات چقدر راه بود؟ کم الی الفرات من الموضع الذی وضعتموه؟
قلتقذفه حجر به اندازه یک قلوه سنگی که پرتابش بکنند فقال سبحانالله افلا کنتم
اقرتموه حدیدا و قذفتموه فی الفرات؟ و کان افضل، از کلمه سبحانالله معلوم میشود
افضل افعل التفضیل نیست صفت مشبهه است یعنی باید توی دریا انداخته باشید به همان
جوری که در آن روایت بودیک چیزی به پای مطهر حضرت زید و او را انداخته باشید در
دریا در فرات، این کار را باید کرده باشید.
حالا فقهاء من جمله
مرحوم سید در عروه میفرماید که اگر نشود دفن بکنند میت را، توی دریا بیندازند
دیگر آن صورت اول را هم این روایت ندارد دیگر فقهاء از آن روایت استفاده کرده اند
اینکه اگر کسی را بخواهند توی دریا بیندازند یکی از دوکار یا در یک مخزنی میگذارند
و در آن را میبندند محکم مستحکم و یا اینکه یک چیزی به پای او که سنگین بشود میاندازند
در دریا، این را حضرت در این روایت نفرموده اما فقهاء از آن روایت استفاده کردهاند
و گفتهاند اگر نمیشود دفن بکنید توی دریا بیندازید به یکی از این دو جور.
چیزی که در روایت
است این است که خب این کاری که اینها کرده بودند این درست نبوده؟ درست بوده؟ یعنی
اینها ترس داشتند که بدن حضرت زید را مثله کنند بدن را دفن کردند خب دیگر خیلی بهجا
بوده دیگر و بدن را که دفن کردند برای اینکه احتمال ندهد دشمن قبر کجاست متصل به فراتش
کردند آب انداختند رو ی قبر، این کار درست نبوده که حضرت فرمودند مسئله بلد نبودید
این را باید توی دریا انداخته باشید، مشکل است حضرت بگوید که بگوید کار اینها بیجا
بوده حق این حضرت زید این بوده که توی دریا بیندازند اگر این را بگویید حرف من که
گفتم آن دفن کردنش مقدم است حرف من از کار میافتد و آن این است که اگر میترسند
مثله بشود میت نبش بشود نمیشود دفنش بکنیم باید او را توی دریا بیندازند لذا این
سبحانالله که معنا کردم اگر راستی بگویید که حضرت تعجب کردند چرا مسئله بلد
نیستید؟ چرا این کار را کردید؟ آن وقت کان افضل را هم صفت مشبهه بگیرند خوب در میآید
همین که فقهاء فرمودهاند و صاحب جواهر و منجمله مرحوم عروه فرموده و کذلک اگر
نشود او را دفن بکنید یعنی این نمیشده دفن بکنیم یعنی محل ترس بوده نمیشده دفن
بکنیم به معنا میترسیدند دیگر لذا آب انداختند روی قبر مطهر برای اینکه میترسیدند
این را مثله بکنند این را نبش قبر بکنند بعد بسوزاند مثله کنند و امثال اینها،
این همان عین فرمایش مرحوم صاحب جواهر و دیگران است که میفرمایند اگر نشود دفن
بکنید باید توی دریا بیندازید یعنی نوبت به دفن نمیرسد نوبت به آن حرفی که من زدم
که توی وسط پی بگذارند یک جا مخفی کنند نوبت نمیرسد لذا این سبحانالله که حضرت
سؤال کردند بین فرات و بین این جا که دفن کردید چقدر فاصله بود؟ راوی گفت ده بیست
متر، حضرت از این تعجب کردند فرمودند سبحان الله میشد توی دریا بیندازید
نینداختید چرا توی دریا نینداختید؟ فقهاء
این جور معنا کردهاند و کان افضل را هم حضرت مشبهه گرفتهاند خب درست در میآید
اما از آن طرف هم انسان بخواهد راستی روی این حرف فتوی بدهد بگوید کار اینها بیخودی
بوده برای اینکه اینها دفن کردند از ترس، آب انداختند روی قبر برای اینکه مخفی
بماند حضرت فرمودند کار شما بیجا بوده پس چکار باید بکنید در این مواقع؟ مثل بدنی
که توی کشتی باشد میتی که توی کشتی است چه جور باید در دریا انداخت؟ این را هم
باید شما در دریا انداخته باشید مسئله بلد نبودید نینداختید. حالا راستی میشود
گفت؟ بگوییم کار اینها بیجا بوده یا اینکه حرف دیروز من میشود این میت را یک
جا مخفی کنند حالا در تابوتی در یک دله و در دله را ببندند و بگذارند توی پستو، نه
بگذارند توی پستو، حسابی نمایان برای اینکه دیگر معلوم نمیشود که مرده توی این
دله است بگوییم اینها جایز نیست اگر میشود توی دریا بیندازید انسان هرچه فکرش را
میکند نمیتواند روی این فتوی بدهد، بله شهرت فتوی داده دیگر مرحوم سید هم با
کمال صراحت میفرمایند و کذلک ان لم یمکن الدفن و هو فی البر در دریا نیست در کشتی
است باید همین جور که گفتیم باید توی دریا انداخته بشود به یکی از دو جوری که
گفتیم فیجری حکم التخییر، این خلاصه حرف است دیگر اگر راستی ما باشیم و بگوییم
تعبد است و فضولی موقوف و اینها چیست و اینها استحسان است و امام علیه السلام
فرمودند که اگر نشود دفن بکنید دیگر باید توی دریا بیندازید اگر هم حرف من درست
باشد بگوییم نه ولو ظاهر روایت این است اما برمیگردد بالاخره به اینکه اگر میت
را نمی شود دفنش کرد از ترس و میشود او را مخفی کرد دفنش کرد توی وسط دیوار حتما
باید دفنش کنیم در وسط دیوار آن وقت اگر نشد و هیچ چارهای نیست و دریا هست آن وقت
توی دریا بیندازیم، عرض من این است دیگر شما هستید که یا اول یا دوم را انتخاب
بکنید.
مسئله 3 این هم
مسئله مشکلی است مرحوم سید میفرماید اذا ماتت کافره کتابیه او غیر کتابیه و مات
فی بطنها ولد من مسلم بنکاح او شبهه او ملک یمین، ولد الزنا را نگفتهاند نمیدانم
چرا؟ یک بچه توی دل یک زن کافره است و این زن کافره میفرمایند که فرق هم نمیکند
کتابی باشد یا غیر کتابی، غیر کتابی آن جاها خوب است که ما بگوییم که غیر کتابی را
میشود صیغه کرد و الا اگر بگویید غیر کتابی را نمیشود صیغه کرد دیگر میشود
ولدالزنا دیگر، لذا این غیر کتابیه را ظاهراً مرحوم سید نفرموده بودند خیلی خوب
بود برای اینکه آن وقتها که مشهور بود الان هم روی آن فتوی هست زن کتابیه را میشود
صیغه کرد اما زن مشرکه، زن دهریه این را نمیشود صیغه کرد لذا اگر فرموده بودند
اذا ماتت کافره کتابیه و مات فی بطنها ولد من مسلم بنکاح او شبهه او ملک یمین او
زنا، نمیدانم چرا این او زنا را نگفتهاند؟ برای اینکه ولد الزنا اگر از مسلمان
باشد تمام احکام اسلام به این بچه بار است یعنی العیاذ بالله اگر یک مردی با یک
زنی زنا کرد و بچهای از اینها متولد شد این بچه بچه مسلمان است تمام احکام اسلام
بر این بچه بار است فقط این را هم نمیدانم چرا؟ ارث نمیبرد از این پدر و مادر
ارث نمیبرد و الا این پدر و مادر پدر و مادرش هستند به تمام معنا یعنی این مادر
به این محرم است نمی تواند این مادر را بگیرد اگر دختر باشد به پدر محرم است این
بچه واجب النفقه این پدر و مادر است این پدر و مادر واجب النفقه این بچه هستند
وقتی بزرگ بشود تمام احکام بار است به غیر ارث و این هم یک تعبد است عرفیت ندارد
عقلاء اینها را قبول ندارند و مخصوصا اگر شما بگویید تمام احکام بار است الا ارث
تعجب میکنند عقلاء اما مسئله مسلم است و یک تعبد هم هست تعبدی هم هست که نمیشود
جوابش را داد لذا هی مرتب هم سؤال میکنند مخصوصا زمان ما که زمان شبهه و زمان
سؤال شده سؤال میکنند این بچه چه کرده که خدا محروم از ارثش کرده؟ اگر تقصیر
داشته باشد پدر و مادر تقصیر دارد توی کله پدر و مادر باید بزنند و اما بگویند که
این از پدر و مادر ارث نمیبرد چرا؟ ظاهراً جواب هم ندارد غیر از تعبد برای اینکه
هم روایت داریم هم اجماع داریم و مسلم است ولد الزنا ارث نمی برد اما مابقی احکام
تمام بار بر این است به عبارت دیگر ولد الزنا، ولدالحیض و ولدحلال هیچ تفاوتی با
هم ندارند در این که احکام بار بر هر سه تاست احکام اولاد، احکام اولاد بار بر این
ولد الزناست.
حالا سؤالی که هست
این جاست که یک جمله مرحوم سید ندارند این باید داشته باشند این را تقاضا دارم روی
آن فکر بکنید و محشین بر عروه هم نفرمودهاند این را روی آن فکر بکنید ببینید چرا؟
یکی غیر کتابیه را چرا مرحوم سید اضافه کرده این جا؟ یکی هم چرا ولدالزنا را
نیاورده؟ من مسلم بنکاح او شبهه او ملک یمین باید بگویند او بزنا، نفرمودهاند.
خب حالا اذا مات
کافره کتابیه تدفن مستد بره للقبله اگر هم در شکم این مادر مرده باشد اگر بچه
نمرده باشد که خب معلوم است حتما باید شکم این زن را پاره کرد و بچه را
درآورد دیگر کافر و غیر کافر هم ندارد اگر
بچه زنده در شکم مادر مرده باشد حتی کافر باید شکم را پاره کرد بچه را در آورد
حالا فرض مرحوم سید این است که این بچه مرده، تدفن مستدبره للقبله به عکس میت را
دفن بکنند یعنی مستدبره للقبله اما به طرف دست چپ به جوری که بچه رو به قبله باشد
برای اینکه گفتیم شرط است اینکه میت را که در قبر میگذارند به طرف دست راست رو
به قبله حالا اگر بخواهیم این بچه این جوری باشد باید زن را به عکس توی قبر گذاشت
تا بچه مستقبل القبله باشد علی وجه یکون الولد فی بطنها مستقبلا
للقبله. تا این جا یک مسئله.
مسئله بعد مرحوم سید
میفرمایند و الاحوط العمل بذلک فی مطلق الجنین این بچه روح در آن دمیده شده باشد
و مرده باشد یا نه بچه یک آدمک است مثلا سه ماهه بچه مرده مادر هم مرده این کاری
که گفتیم به سر مادر در بیاورند مستدبره للقبله او را دفنش میکنند تا بچه مستقبل
القبله باشد و الاحوط العمل بذلک فی مطلق الجنین ولو لم تلج الروح فیه، بعد از
احوط هم میروند بالاتر میفرماید بل لا یخلو من قوه حالا قبل از آن که روایتش را
بخوانیم ببینیم قاعده چه اقتضا میکند؟ خب قاعده اقتضا میکند که این شکم این مادر
را پاره کنند برای اینکه آن مادر که مسلمان نیست وقتی مسلمان نیست احترام اسلام
را ندارد لذا پاره کردن شکم این طوری نیست چنانچه اگر زنده باشد ولو مسلمان هم
باشد چه جور شکمش را پاره میکنند بچه را در میآورند حالا هم این شکم را پاره میکنند
بچه مرده را در میاورند وقتی بچه مرده را در آوردند میروند توی قبرستان مسلمانها
غسلش میدهند توی قبرستانهای مسلمانها بعد از غسل و کفن دفنش میکنند، قاعده این
را اقتضا میکند اماحضرت فرمودند نه آن زن را که واجب هم نیست دفنش بکنیم واجب
نیست غسلش بدهیم واجب نیست که سابقا مسئلهاش را گفتند واجب نیست دفنش بکنیم
فرمودند دفنش بکنید اما مستدبره القبله دفن بکنید تا بچه مستقبل القبله باشد خب
این با قواعد نمیسازد.
یک مسئله دیگر هم با
قواعد نمیسازد و آن این است که این مرده این کتابیه این اگر توی قبرستان مسلمانها
بخواهند دفنش بکنند نمیشود سابقا گفتیم در قبرستان مسلمان کافر را نمیشود دفن
کرد عکسش هم اگر بخواهند توی قبرستان کافرها این زن را دفن بکنند بچه مسلمان است
این هم نمیشود لذا این فرمایش فقهاء منجمله مرحوم سید این خلاف قاعده را هم دارد
اما این جور که من عرض دیگرم دیگر هیچ خلاف قاعده ندارد شکم مادر را پاره میکنند
بچه را دفن میکنند آن مادر را زیر خاک میکنند برای اینکه بوی گندش جایی را
نگیرد بچه را هم میروند غسلش میدهند کفنش میکنند دفنش میکنند توی قبرستان مسلمانها
اما فقهاء نفرمودهاند و فرمودهاند این زن را باید دفنش کرد خب معمولا هم توی
قبرستان مسلمانها باید دفنش کرد توی قبرستان کافرها که نمیشود توی قبرستان
مسلمانها دفنش بکنید مستدبر القبله باشد برای اینکه آن بچه مستقبل القبله واقع
بشود آن وقت یک خلاف قاعده سوم هم باقی میماند و آن این است که روی قاعدهای که
من عرض کردم باید بچه را از شکم مادر بیرون آورد غسلش داد و کفنش کرد توی قبرستان
مسلمانها دفنش کرد و روایت یا فقهاءکه الان فرمودهاند فرمودهاند این بچه را همین
جوری دفنش کنید توی شکم مادر نه غسل و نه کفن و نه دفن حسابی سه تا خلاف قاعده توی
این فتوی هست البته فتوی از یک روایت گرفته شده روایتش را فردا میخوانیم اما سه
تا خلاف قاعده دارد و ملتزم شدن به این سه تا خلاف قاعده انصافا خیلی مشکل است ان شاءالله
مرد علمی پیدا بشود فردا سه تا اشکال من را جواب بدهد ما از این مرد علم استفاده
کنیم ان شاءالله.
و صلی الله علی محمد و آل محمد