اعوذ بالله من الشیطان الرجیم.
بسم الله الرحمن الرحیم.
رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا
قولی.
مسئله 13 فرمودهاند که اذا یبس عضو
من اعضاء الحی و خرج منه الروح بالمره و مسه فمادام متصلا ببدنه لا یوجب الغسل و
کذا اذا قطع عضو منه و اتصل ببدنه بجلده مثلا نعم بعد الانفصال اذا مسه وجب الغسل بشرط ان یکون مشتملا علی العظم.
ظاهراً چیز تازهای نیست اینکه سابقا
فرمودند که قطعه مبانه از بدن اگر استخوان مشتمل بر گوشت باشد غسل دارد، که ما
گفتیم دلیل ندارد و آن ادلهای که تمسک به آن کرده بودند میگفتیم ناتمام است اما
شهرتی در مسئله بود اگر کسی دلخوش به آن شهرت باشد باید بگوید لذا آنجا میگفتیم
که استخوان مشتمل بر گوشت، گوشت فقط، استخوان فقط، استخوان مشتمل بر گوشت مشهور
بود که اگر کسی به آن گذاشت غسل دارد، گوشت فقط مشهور بود غسل ندارد، استخوان فقط
مورد اشکال بود که مرحوم سید و محشین بر عروه احتیاط واجب میکردند.
حالا بحث امروز ما همان است الا اینکه
این قطعه مبانه گاهی مثل ناف بچه میبیند این متصل به بدن انسان است حالا روح
داشته باشد یا نداشته باشد اتصالش اتصال مثل ناف ببیند، بند ناف ببیند که اتصال
حسابی است یا نه اتصال مثلا به قول ایشان به پوست است اینها آیا مثل همان حکم
استخوان مشتمل بر گوشت است یا نه؟
خب مادامی که متصل به بدن است میفرمایند
غسل ندارد و اگر منفصل شد غسل دارد.
بعضی اوقات مورد شک میشود که چه فرقی
میکند این قطعه مبانه مثلا دست یک کسی این به پوست متصل به بدن است اما خون در آن
جاری نیست به قول ایشان، اصلاً خشک شده، حالا بگوییم که تا این متصل است غسل ندارد
وقتی این پوست بریده شد غسل دارد مشکل است انسان بگوید اما علی کل حال مرحوم سید
فرمودهاند و قیاس هم اگر بخواهیم بکنیم قیاس به آن بند ناف که تا متصل است غسل
ندارد وقتی منفصل شد آیا غسل دارد یا نه؟ همان اختلافی بود که در جلسه قبل عرض
کردم که آیا این گوشت فقط است؟ استخوان مشتمل بر گوشت است؟ یا هیچ کدام؟ و در بدن
انسان یک چیزهایی هست که نه میشود بگوید استخوان است، نه میشود بگوییم استخوان
مشتمل بر گوشت است، نه میشود بگوییم گوشت فقط است مثل پره گوش مثل همین ناف بچه،
مثل آلت رجولیت اینها نه استخوان مشتمل بر گوشت است نه گوشت فقط است نه استخوان
فقط لذا در جلسه قبل مانده بودیم که این چیست؟ چه باید در بارهاش بگوییم؟ لذا
بالاخره رسیدیم به این جا که نمیدانیم آیا مس این غسل دارد یا نه؟ برائت میگوید
نه، حالا ما نحن فیه هم همین طور است بفرمایید که استخوان مشتمل بر گوشت است مثل
دست انسان این دست خشکیده، دیگر خون در آن جاری نیست و مثل دست بریده است که منفصل
از انسان بشود فقط فرقش این است که به پوست بند به بدن است حالا به پوست بند به
بدن است بگوییم اگر این پوست بریده شد این غسل دارد اما تا این پوست بریده نشده
غسل ندارد چه فرقی میکند؟ اگر خون در آن جاری باشد باید بگوییم از بدن انسان است
یعنی جزء بدن است اما فرض مرحوم سید این است که جزء بدن نیست خشک شده خون در آن
جریان ندارد اما حالا به یک پوستی بند است لذا این آیا قطعه مبانه نیست اگر خون در
آن جاری باشد خب این جزء بدن انسان است اما فرض این است که یک عضوی است که مرده
است، عضو مرده، مثل آن قطعه مبانه مرده است فرقش این است که آن به یک پوستی بند
است اما آن به پوست بند نیست تفاوتی با هم ندارد حالا بگوییم که همین که متصل است
این عضو مبان نیست، مشکل است انسان بگوید یا بگویید هر دو غسل ندارد که ما میگوییم
یا بگویید هر دو غسل دارد اما یکی غسل دارد یکی ندارد برای خاطر همینکه به پوست
بند است در بدن انسان اما مرده است اگر احتیاط میخواهید بکنید حرفی است اما اگر
بخواهید مثل مرحوم سید فتوی بدهید که مرحوم سید در هر دو صورتش فتوی دادهاند اذا
یبس عضو من اعضاء الحی و خرج منه الروح بالمره یعنی مرده است و مسه فما دام متصلاً
ببدنه لا یوجب الغسل چرا؟ این آیا جزءبدن است؟ نه، برای اینکه فرض این است که
مرده است دیگر جزء بدن نیست بله متصل به بدن است و کذ اذاا قطع عضو منه واتصل
ببدنه بجلده ومثلا وجب الغسل بعد الانفصال اذا مسه وجب الغسل بشرط ان یکون مشتملا
علی العظم.
خب این خلاصه حرف است چیزی ندارد این
جاها این یک استظهارهایی است که بعضی میتوانند استظهار بکنند نفیا یا اثباتاً مثل
مرحوم سید دیگر احتیاط هم نکردهاند استظهار کردهاند این جزء بدن است پس غسل
ندارد در حالی که مرده است اما جزء بدن است غسل ندارد مثل ما استظهار میکنیم اینکه
تفاوتی بین متصل و منفصل ندارد دائر مدار این است که این روح داشته باشد یا نه،
یعنی میته باشد یا نه، میت باشد یا نه، خب میت است وقتی میت است فرق بین انفصال و
عدم انفصال نیست، بعضی هم که این جازمیّت را نمیتوانند داشته باشند دیگر خواه
ناخواه احتیاط میکنند احتیاط واجب یا احتیاط مستحب اینکه غسل دارد ووقتی که
منفصل شد دیگر غسل دارد اما اینکه تا متصل باشد احتیاط این است که مثل منفصل
باشد.
مسئله 14، خب این مسئله خیلی به درد
میخورد و مسئله مشکلی هم هست میفرمایند که مس المیت ینتقض الوضوء فیجب الوضوع مع
غسله، غسل مس میت موجب حدث است همینطور که خواب وضو را باطل میکند حدث اصغر این
هم وضو را باطل میکند اگر غسل هم داشته باشد غسلش باطل میشود، میشود بی وضو،
حالا باید غسل بکند وقتی غسل مس میت کرد اگر کسی مثل ما بگوید که هر غسلی کفایت از
وضو میکند این جا هم کفایت میکند اگر مثل مرحوم سید باشند که میفرمایند هیچ
غسلی به غیر از غسل جنابت کافی از وضو نیست فرمودند این جا فیجب الوضو مع غسله.
حرف در این است که این غسل مس میت آیا
چه جوری است؟ به چه دلیل، بگوییم که این موجب حدث است؟
یک کسی بگوید که غسل مس میت مثل غسل
جمعه می بیند همین طور که آن مستحب نفسی است این هم واجب نفسی است، اما مشهور میگوید نه واجب نفسی
نیست بلکه واجب غیری است و وقتی واجب غیری شد اگر بدون آن غسل نماز بخواند نمازش
باطل است پس باید آن غسل را بکند و موجب حدث هم شده باید وضو بگیرد نمازش درست است
اما هر دو اشکال دارد ما بخواهیم بگوییم که این موجب حدث است به چه دلیل؟ یعنی
چرا مس میت وضو را باطل میکند؟ خودشان
وقتی که در باب وضو در باب غسل میخواهند بشمارند چه چیزی وضو را باطل میکند غسل
مس میت را نشمردهاند یعنی هیچ فقیهی تا حال نگفته که از جمله چیزهایی که وضو را
باطل میکند غسل را باطل میکند غسل مس میت است آن جا نگفتهاند اما این جا مشهور
است، مرحوم سید هم گفتهاند مس المیت ینتقض الوضوء به چه دلیل؟ دلیل ندارند، این
از جهت اینکه منتقض میکند یعنی غسل را باطل میکند مثلاً مثل جنابت است مثل حیض
است یا در صورت حدث اصغر مثل خواب است مثل بول است همینطور که آنها غسل را باطل
میکنند وضو را باطل میکنند این هم دست بگذارد به میت وضویش باطل میشود مثل اینکه
خواب رفته یا دست بگذارد به میت مثل این است که جنب شده، همین طور که جنب شده
باید غسل بکند تا بتواند نماز بخواند این هم همین طور است باید غسل بکند تا بتواند
نماز بخواند واجب شرطی نه واجب نفسی، به چه دلیل؟ اگر دلیل نباشد باید بگوییم واجب
نفسی است مثل غسل جمعه که مستحب نفسی است این هم واجب نفسی است، تا غسل نکند حالا
با همان غسل نکرده وضو میگیرد نماز میخواند چرا نمازش باطل باشد؟ و بخواهیم
بگوییم مثل غسل جنابت است دلیل میخواهد، بله شهرت توی مسئله هست و اما برای اینکه
واجب غیری است نه واجب نفسی دلیل ندارد، اینکه ناقض وضو ناقض غسل است آن هم دلیل
ندارد لذا دلیلی برای مسئله پیدا نکردیم حالا شما بگردید ببینید آیا یک دلیل میشود
پیدا کرد که مس میت مثل جنابت است یا مثلا مس میت مثل خواب است همین طور که خواب
وضو را باطل میکند این هم باطل میکند، این جا هم مرحوم سید هم در محشین هم
دیگران صاحب جواهر و اینها گفتهاند این جمله مرحوم سید را مس المیت ینتقض الوضو
فیجب الوضو مع غسله اما حالا به چه دلیل؟ یک کسی بگوید مس میت موجب غسل است و اما
این یک واجب نفسی است همین طور که غسل جمعه یک مستحب نفسی است این هم یک واجب
نفسی، اگر به جا بیاورد آن واجب را به جا آورده اگر به جا نیاورد آن واجب را ترک
کرده اما اگر وضو داشته باشد وضویش باطل، نه، یا اگر با این نماز بخواند نمازش
صحیح است.
حالا عجب این جاست که راجع به روزهاش
میفرمایند در باب صوم میگویند که اگر کسی مس میت کرد بخواهد نماز بخواند میگویند
که باید غسل مس میت بکند اما اگر روزه است مس میت کرد میگویند طوری نیست اگر هم
شب مس میت کرده حالا واجب باشد غسل کند وارد اذان صبح بشود در غسل جنابتش بله اما
در غسل مس میت گفتهاند لازم نیست، لذا مثلا شب مس میت کرده غسل نمیکند وارد اذان
صبح میشود برای نماز صبحش میرود غسل میکند گفتهاند روزهاش درست است چنانچه
مرحوم سید در مسئله بعدی است مثل اینکه میفرمایند که اگر کسی مس میت کرد حالا
بعد مسئلهاش را میخوانیم اگر کسی مس میت کرد میگوید توی مسجد میتواند برود اگر
زن است میشود با آن نزدیکی کرد و بالاخره احکام جنابت را ندارد احکام حیض را هم
ندارد راجع به نمازش میگویند که این غسل وضورا باطل میکند نماز هم با آن نمی شود
بخوانیم اما راجع به صومش میگویند که روزه را باطل نمیکند و حتی اگر شب عمداً
وارد اذان صبح بشود میگویند طوری نیست.
راستی اگر کسی جرأت داشته باشد بگوییم
که غسل مس میت خود یک واجب نفسی است موجب حدث نیست نه حدث اکبر نه حدث اصغر
بنابراین ناقض وضو ناقض غسل هم نیست لذا با آن میشود نماز خواند با آن میشود
روزه گرفت با آن میشود توی مسجد رفت با آن میشود طواف کرد حتی در خانه خدا رفت و طوافش را هم بکند بعد هم
برود غسل مس میتش را بکند اگر ما باشیم و قاعده، قاعده اقتضا میکند اینکه این
غسل مس میت مثل غسل جنابت نباشد مثل غسل حیض نباشد از نظر منتقض بودنش هم مثل
جنابت نباشد مثل خواب و چیزهایی که وضو را باطل میکند نباشد.
اما مشهور آن که در میان اصحاب است
این است که راجع به نماز و مثل نماز آنچه وضو لازم دارد یا غسل لازم دارد گفتهاند
واجب غیری است یعنی راجع به نماز واجب غیری است راجع به صوم واجب غیری نیست واجب
نفسی است، عجیب است دیگر، لذا همین جا مرحوم سید میفرمایند که این ناقض وضو هست
اما اینکه موجب حدث اکبر باشد نه، لذا میتواند توی مسجد برود، میتواند اگر زن
است مرد با آن نزدیکی بکند و امثال اینها و این تفاوت نمیدانیم از کجا پیدا شده
یک روایتی بعضی به آن تمسک کردهاند ببینیم که این روایت چه اندازه میتواند کار
بکند؟
این جمله که فی کل غسل وضو الا
الجنابه لذا یک روایت دیگر هم هست دو تاست، این جوری است که فی کل غسل وضو الا
الجنابه این معنایش چیست؟ که هر غسلی وضو دارد یعنی باید با آن وضو گرفت الا جنابت
که نمیخواهد، این را سابقا در بارهاش صحبت کردیم و بالاخره روایاتی که به عکسش
میگفت که هر غسلی وضو نمیخواهد حتی مثلا امام علیه السلام میفرمود که آن غسل
ازکی انقی از وضوست بنابراین وضو لازم ندارد اگر کسی غسل حیض کرد غسل مس میت کرد
یا غسل جمعه کرد این بالاتر از این است که وضو بگیرد پس کافی از وضوست لذا آن
روایتهای آن جا این روایت را حمل بر استحباب کردیم و تمسک کردیم به آن روایتها
که میگوید هر غسلی وضو دارد الا جنابت لذا آن روایت مربوط به بحث این جا نیست
مربوط به بحث آن جاست که مفصل در بارهاش صحبت کردیم و ما مدعی شدیم که همه غسلها
وضو نمیخواهد غسل جنابت باشد یا غسل مس میت باشد یا غسل دیگری، لذا روایت در
مسئله نداریم در خصوص این مس میت که مس میت این موجب میشود مثل خواب است وضو را
باطل میکند دلیل برایش نداریم، از آن طرف هم اینکه این غسل مس میت حدثآور است و
تا غسل نکند آن حدث باقی است پس نمیتواند با آن نماز بخواند آن هم دلیل برایش
نداریم.
اما فقهاء همین طور که مرحوم سید این
جا فرمودهاند اولا گفتهاند غسل مس میت وضو را باطل میکند غسل را باطل میکند،
این یک مسئله یک مسئله دیگر هم فرمودهاند غسل مس میت این موجب حدث است، واجب واجب
شرطی است اگر بهجا نیاورد نمازش باطل است و باید این غسل را به جا بیاورد وضو هم
بگیرد تا نمازش درست باشد خب این قول مشهور است، قول مرحوم سید و محشین بر عروه.
ولی از شما میخواهیم به چه دلیل؟
اولاً این غسل وضو را باطل میکند؟ مثل خواب است، گفتم فقهاء نفرمودهاند فقهاء در
باب آن جا که چه چیزی وضورا باطل میکند غسل را باطل میکند گفتهاند 7، 8 تا اما
مس میت را آن جا نشمردهاند این اگر موجب میشود وضو باطل میشود باید آن جا
بگویند از نواقض وضو یکی مس میت است خب آن جا هیچ کس نگفته، اما این جا مرحوم سید
بدون دردسر مس المیت ینتقض الوضو فیجب الوضو مع غسله، غسل را بکند وضویش باطل شده
اگر وضو داشته، وضو هم بگیرد، این یک مسئله.
یک مسئله هم اینکه نمازش باطل است تا
غسل مس میت نکند نمیتواند نماز بخواند یا چیزهایی که مثل نماز است یعنی طواف نمی
تواند بکند اما همینها که اینها این را فرمودهاند در باب صوم فرمودهاند نه،
ناقض نیست و اگر کسی شب مس میت کرده وارد اذان صبح بشود روزهاش درست است اگر در
ماه مبارک رمضان هم مس میت بکند روزهاش باطل نیست این تفاوت مشکل است انصافاً،
چنانچه مرحوم سید این جا فقط راجع به اینکه وضو باطل است فقط راجع به اینکه باید
اگر مس میت کرده غسل کند نماز بخواند اما راجع به مابقی چیزها که بر حدث اکبر حرام
است ایشان میفرماید نه، لذا در مسجد الحرام میتواند برود اما طواف نمیتواند
بکند در مشاهد مشرفه
میتواند برود اشکال
هم ندارد زیارت هم میتواند بخواند
و امثال این چیزها، آن چیزهایی که در حدث اکبر گفتهاند راجع به این مس میت مرحوم
سید همین جا نفرمودهاند، یک دلیل محکمی میخواهیم برای مطلب دلیل نداریم الا کسی
تمسک کند به اجماع تمسک کند به شهرت آن وقت میشود اگر این شهرت، اجماع حجت باشد
میشود یک تعبد، تعبد به این جور که این مس میت اگر کسی مس میت کرد وضو داشت غسل
داشت باطل میشود حالا میخواهد نماز بخواند باید آن غسل را بکند، غسل را نکند
نمازش باطل است باید وضو هم بگیرد بنابراین که هر غسل وضو باید با آن باشد الا غسل
جنابت، یک قدری در این باره فکر کنید، من بررسی کردهام یک قدری بررسی کنید ببینید
آیا یک دلیل محکمی برای مرحوم سید میتوانیم درست کنیم یا نه؟ و ما نتوانستیم و ما
مدعی هستیم که این مس میت وضو را باطل نمیکند و اگر هم غسل نکند با این حال مس
میت وضو بگیرد هم میتواند نماز بخواند هم میتواند روزه بگیرد و اینکه باید غسل
مس میت بکند تا نمازش درست باشد ما میگوییم نه، اگر بتوانید یک دلیل درست بکنید،
ما میگوییم مثل غسل جمعه است واجب نفسی است آقایان میگویند واجب غیری است مثل
جنابت میبیند اگر بتوانید یک دلیل برایش درست بکنید که واجب غیری است نه واجب
نفسی کمک خوبی به من کردهاید.
و صلی الله علی محمد
و آل محمد