جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر


 
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ دوازدهم: انسان، حامل امانت الهی
  • پيام تسلیت در پى شهادت حجت‌الاسلام والمسلمين سيدحسن نصرالله
  • پیام در پی جنایات اخیر رژیم صهیونیستی در لبنان
  • پيام تسلیت در پی حادثۀ اندوهبار معدن طبس
  • پيام تسلیت به مناسبت ارتحال حضرت آيت‌الله محفوظى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام خطاب به حضرت آیت‌الله العظمى شبيرى زنجانى«دامت‌بركاته‌الشّريف»
  • پیام به نشست نکوداشت علّامۀ مجلسی«قدّس‌سرّه‌الشّریف»
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ یازدهم: هدف از خلقت انسان(5)
  • پیام در پی شهادت جناب آقای اسماعيل هنيّه«رحمة‌الله‌علیه»

  • -->

    عنوان درس: مقاربت با زن حائض
    موضوع درس:
    شماره درس: 290
    تاريخ درس: ۱۳۸۹/۴/۲۶

    متن درس:

    اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.

    بحث در باره این مسئله بود که نزدیکی کردن مرد با زن حائض حرام است، قدر متیقنش هم نزدیکی کردن از جلو، حالا آیا خانم هم باید تمکین نکند یا نه اگر مرد گناه می‌کند و می‌خواهد این کار را بکند برزن واجب نیست که ممانعت کند آیا چنین است یا نه؟ گفتم که مشهور در میان فقهاء فرموده‌اند که کار مرد حرام است کار زن حرام است یعنی تمکین کردن خانم هم حرام است، تمسک کرده بودند به روایت محمد بن مسلم روایت 1 از باب 16 از ابواب عدد جلد 15 وسائل عن ابی جعفر علیه السلام سئلته عن الرجل یطلق زوجته متی تبین منه قال حین یطلع الدم من الحیضه الثالثه اگر دوتا پاکی ببیند دو دفعه حیض بشود دیگر وقتی وارد حیض سوم شد این عده‌اش تمام است این دیگر تملک نفسها قلت فلها ان تتزوج فی تلک الحاله؟ قال نعم، می‌تواند ازدواج بکند در حال حیض؟ گفت مانعی ندارد ولکن لاتمکن من نفسها حتی تطهر من‌الدم اما تمکن نکند تا این‌که پاک بشود خب تمکین نکردنش هم دو جور است یک دفعه به آن آقایی که تازه با این ازدواج کرده می‌گوید من حائضم آن هم مسلمان است کار حرام نمی‌کند از او دوری می‌کند.

    یک قسمتش هم این‌که تمکین نمی‌کند آن می‌خواهد این کار را بکند اما حضرت فرمودند که نه این کار را نباید بکند لذا در جلسه قبل می‌گفتم دلالت روایت خوب است اما مرسله است و نمی‌شود به آن تمسک کرد.

    مرحوم صاحب جواهر فرموده‌اند جبر سند به عمل اصحاب ایرادی که در جلسه قبل گفتم این‌که اگر فقط همین دلیل بود خب بله خوب بود جبر سند به عمل اصحاب، دیگر خواه ناخواه آن ارسال روایت جبران می‌شود اما دلیل منحصر به این نیست یک روایت دیگر هم هست و علاوه بر این دلیل عقلی هم در مسئله هست.

    روایت دیگر روایاتی است که راجع به مذمت ولد الحیض که در روایات داریم ولد زنا و ولد حیض این‌ها رستگار نمی‌شوند.

    روایات باب 25 از ابواب حیض روایت 5 قال الصدوق فی الفقیه قال الصادق علیه السلام لا یبغضنا الا من خبث ولادته او حملت به امه فی حیضها ما را دشمن ندارد مگر کسی ولد الزنا باشد یا این‌که ولد حیض باشد،

    تقریب روایت این است که خب اگر این خانم تمکین بکند آبستن بشود این خبث ولادته پی این‌که خبث ولادته مثل ولد الزناست یعنی همین جور که تمکین بکند در زنا حرام است تمکین بکند در حال حیض هم حرام است، دلالتش خوب است و روایات سندهایش هم خوب است من‌جمله این جا از جازمات صدوق است قال الصدوق فی الفقیه قال الصادق علیه السلام لا یبغضنا الا من خبث ولادته اوحملت به امه فی حیضها سند خوب است دلالت هم خوب است براین‌که این خانمی که حائض است حق ندارد آبستن بشود حق ندارد تمکین بکند این‌که کسی با او مقاربت بکند چنانچه حق ندارد تمکین کند که نامحرمی با او زناکند،

    اما بهتر از این دو آن قاعده عقلی است و آن اعانت علی الاثم، اعانت علی الاثم منقسم می‌شود به سه قسم یک قسمت اعانت علی الاثم این‌که آن معدات خیلی دور است مثلا نان می‌پزد می‌داند این آقا که این نان را می‌گیرد می‌خورد می‌رود گناه می‌کند یا خانمش می‌داند این غذا که این می‌خورد قوت پیدا می‌کند می‌رود دزدی می‌کند خب این اعانت علی الاثم هست اما بخواهیم بگوییم حرام است نه برای این‌که اصلاً عرف این‌ها را اعانت علی الاثم نمی‌داند که به آن می‌گویند معدات بعیده یا علل بعیده،

    قسم دوم یک مقدار نزدیک می‌شود مثل این‌که به زنش می‌گوید برو چاقو را بیاور من سر این را ببرم، توی سینه‌اش بزنم آن هم می‌رود چاقو را می‌آورد می‌دهد به این این هم می‌زند توی سینه کسی یا کسی را می‌کشد این نه آن بعید است نه این قریب قریب، یک حال توسطی، این هم گفته‌اند اعانت علی الاثمش حرام نیست یا ضمان ندارد برای این‌که نسبت فعل را به این نمی‌شود داد و در اعانت علی الاثم در وقتی می‌شود که راستی نسبت فعل را نسبت گناه را به این بدهیم و در مثل این جا نسبت گناه را به این نمی‌شود داد پس اگر آدم کشی کرد دیه را یا قصاص را باید آن بکشد، دیه نصف نمی‌شود راجع به قصاص هم این‌که بخواهیم بگوییم نکشند او را برای این‌که دو نفر بودند این هم نه، قصاص آری دیه تام هم مال آن قاتل است بالاخره اگر بخواهیم از راه اعانت علی الاثم بیاییم جلو این‌که رفته چاقو را آورده داده به این، که خودش هم می‌توانسته برود چاقو را بیاورد این بخواهیم بگوییم اعان علی الاثم، نمی‌شود، بله از راه دیگر اگر می‌توانید حرامش بکنید والا از راه اعانت علی الاثم گفته‌اند نه، مرحوم شیخ انصاری از مرحوم مقدس اردبیلی نقل می‌کنند قبول هم می‌کنند مثل این‌که عصا را می‌دهد به آن آن می‌زند توی سر او مرحوم مقدس گفته‌اند این اعانت علی الاثم نیست برای این‌که اعانت علی الاثم آن جا باید باشد که دخالت باشد و در این جا چون دخالت نیست عرفا اعانت علی الاثم صادق نیست، این هم قسم دوم.

    قسم سوم آن جا که دخالت باشد مثل این‌که دستهایش را می‌گیرد او کور می‌کند یا العیاذبالله او می‌کشدش خب این دخالت در فعل دارد و چون دخالت در فعل دارد اعان علی اثم صادق است.

    صورت اول هیچ اشکالی نیست که اعانت علی الاثم نیست صورت سوم هیچ اشکالی نیست که اعانت علی الاثم هست.

    اما این صورت دوم اختلاف است بعضی‌ها گفته‌اند اعانت علی الاثم است و این عرفاً شریک این کار است اما در باب قصاص و دیات آن وقتی که مباحثه می‌کردیم مشهور در میان فقهاء بود که قصاص و دیات در این گونه موارد مال فاعل است نه مال آن کسی که معین بر کارش است لذا مثلا اگر عصا را داد به این، زد توی سرش و آن سکته مغزی کرد ومرد مشهور در میان فقهاء کالاجماع گفته‌اند که ولی دم می‌تواند این را قصاص بکند و این نمی‌تواند بگوید من رفیق هم داشتم، چنانچه اگر هم دیه باشد گفته‌اند دیه را همه را این باید بدهد این تقریباً تسلم در باب قصاص و دیات است حالا اگر شارع مقدس هم اورا تعزیرش بکند گفته‌اند خیلی خوب حالا برای این‌ کار بی‌جایش است و اما این اعانت علی الاثم باشد به معنا دخالت در فعل باشد دخالت در فعل نیست پس از باب اعانت علی الاثم نمی‌توانیم جلو بیاییم، از باب چیز دیگری بیاییم جلو که این کارش حرام است و باید کتک بخورد لذا این قسم دوم مسئله مختلف فیهاست دیگر شما هستید که ذهنتان قبول بکند اگر بفرمایید همین مثالی که زدم به خانمش می‌گوید برو چاقو را بیاور من بزنم او هم می‌رود چاقو را می‌آورد یا این‌که عصا دست آن است می‌گوید عصا را بده به من، می‌دهد، چاقو دستش است می‌گوید چاقورا بده به من، می‌دهد، آن هم می‌زند توی سینه او او را می‌کشد آیا این دخالت هست یا نه؟ نه، اعانت علی الاثم هست یا نه؟ مشهور در باب قصاص و دیات گفته‌اند نه اما بعضی هم مرحوم شیخ انصاری خودشان نه، از شهرت نقل می‌کنند که اعانت علی الاثم هست،

    حالا در مانحن فیه که این خانم تمکین کرده این صورت سوم است نه اول ودوم یعنی مثل آن جاست دست یک کسی را یک کسی بگیرد دیگری چشم او را کور بکند این جا هم همین است آن کسی که می‌خواهد نزدیکی بکند این تمکین می‌کند آن هم نزدیکی می‌کند دیگر همان قسم اول است نه  قسم دوم و سوم. بنابراین این اعانت براثم است اعانت بر اثم حرام است.

    فتخلخص مما ذکرناه این‌که تمکین کردن خانم از مرد لاابالی اگر بتواند تمکین نکند باید تمکین نکند برای خاطر روایت محمد بن مسلم، اگر بگویند روایت مرسله است، برای روایات 25 از ابواب حیض، و اگر هم اشکال بکنید دیگر قانون اعانت بر اثم، اگر هم هر سه را قبول بکنید می‌گوییم سه تا دلیل داریم براین‌که تمکین کردن خانم از مرد لاابالی که می‌خواهد در حال حیض با او نزدیکی بکند این تمکین جایز نیست، مگر نتواند، وقتی نتواند دیگر رفع ما اضطروا الیه می‌آید این هم مسئله،

    مسئله دیگری که مرحوم سید عنوان فرموده‌اند این‌که اگر یک زنی حائض است اما خون حیض از راه غیر متعارف بیرون می‌آید مثل این‌که مثلا گاهی پولش غایطش از راه غیر متعارف بیرون می‌آید از راه لوله بیرون می‌آید خب هستند که عمل کرده و مبطون است این مرتب غایطش می‌آید اما از راه لوله در یک مخزن یا بولش مثلا سلس‌البول داشته یا مریض بوده مثانه‌اش را عمل کرده‌ الان بول می‌آید از راه غیر متعارف سابقاً مسئله‌اش را گفتیم راجع به سلس‌البول و مبطون حالا این جا این زن حائض از راه غیر متعارف این حیض شده خب در حالی که حیض شده این تروک حائض را به جا بیاورد تا این اندازه هم مسلم است اما حالا شوهر با این می‌تواند نزدیکی کند یا نه؟ خب بعضی گفته‌اند نه چرا؟ گفته‌اند اطلاقات، اطلاقات که می‌گوید با زن حائض نزدیکی نمی‌شود کرد یا این دو سه تا دلیلی که آوردیم زن حائض نمی‌تواند تمکین بکند این هم زن حائض است مقاربت با او نمی‌شود تمکین هم برای این جایز نیست، مرحوم سید در عروه این را قبول کرده‌اند که اطلاقات می‌گوید که این اگر بخواهد دخول بکند از جلو ولو این‌که پاک هم هست جایز نیست برای این‌که زن حائض است و زن حائض حق ندارد کسی با او نزدیکی کند شوهرش با او نزدیکی کند یا این تمکین کند.

    اما یک مسئله دیگر هم هست و آن این‌که ما اطلاق در مسئله نداریم برای این‌که روایت‌ها همه مربوط به آن جاست که زن حائض این احکام را دارد و اما در بیان خصوصیات هم باشد این احکام را دارد ولو این‌که فرج او پاک باشد دیگر این اطلاق را نمی‌توانیم بگیریم یعنی در مقام بیان خصوصیات نیست وقتی در مقام بیان خصوصیات نیست قدر متیقن از روایات آن جاست که این نزدیکی بخواهد بکند در حالی که در داخل این خون باشد و اما اگر داخل پاک باشد می‌دانیم حائض است اما نمی‌دانیم داخل پاک است آیا با این می‌شود مقاربت کرد یا نه؟ بر او لازم است تمکین نکند یا نه؟ ظاهراً رفع مالا یعلمون می‌تواند برای ما کار بکند، بالاخره ما آن‌که می‌دانیم این است که باید در جلوی این خون باشد خون بیرون بیاید همه روایات راجع به این است که خون بیرون بیاید آیا مثلا  این خون علامت دارد؟ علامت ندارد؟ وضعش چیست؟ همه همه قدر متیقنش این است که فرج او آلوده باشد اما اگر حیض است و فرج او آلوده نیست خون از پهلویش با لوله می‌آید آیا می‌شود با این مقاربت کرد یا نه؟ دلیل نداریم، رفع مالا یعلمون می‌گوید طوری نیست، در این جا می‌دانیم اصلاً پاک است ما می‌گفتیم که نقاء بین الدمین حیض است اما مشهور من‌جمله مرحوم سید می‌گفتند نقاء بین الدمین پاک است و باید برود غسل بکند نمازش را بخواند توی مسجد هم می‌تواند برود احتیاط هم نمی‌کردند مرحوم سید گاهی احتیاط می‌کردند ولی معمولاً نه، علی کل حال یک دلیل قانع کننده‌ای بیاوریم براین‌که اگر مرد بخواهد نزدیکی با این زن بکند که حائض است اما خون از غیر متعارف می‌آید حرام است ظاهراً دلیل نداریم فقط اطلاقات است و در این گونه موارد هم ما اطلاق قبول نداریم لذا تبعا لشیخ انصاری ما اصلاً می‌گوییم در قرآن اگر عامی نباشد مطلق باشد چون در مقام تشریع حکم است اطلاق‌گیری از آیات قرآن نمی‌شود کرد این جا هم همین است همه روایات در مقام بیان تشریع حکم است نه در مقام بیان خصوصیات، مهمله است مجمله است وقتی چنین باشد باید دلیل بیاوریم به خصوصه که حرام است با این خانم نزدیکی کردن و دلیلی برای این مطلب نداریم.

    بله بعضی تقریب کرده‌اند گفته‌اند که خب اگر این جور است بگویید این محدث هم نیست، بول می‌کند از راه غیر متعارف، یا مبطون است از راه غیر متعارف آن ادله‌ای که می‌گوید بول نجس است آن جا را می‌گوید که از راه متعارف بیرون بیاید پس از راه غیر متعارف بیرون بیاید بگوییم پاک است یا مبطون از راه متعارف اگر از راه غیر متعارف بیاید بگوییم پاک است خب احدی نگفته، مسلم است بول است مسلم است غایط است نجس است.

    ایرادش این است که بله آن خون از غیر متعارف که ما نمی‌گوییم پاک است، خون نجس است، بول نجس است غایط نجس است از هر راهی می‌خواهد بیاید، بول است یصدق انه بول یصدق انه دم یصدق انه غایط این بحث ما نیست، بحث ما این است که محل آیا پاک است یا نه؟ خب می‌گوییم پاک است، محل فرج که خون ندارد آیا نزدیکی با آن می‌شود کرد یا نه؟ این بحث است لذا این قیاس هم که بعضی از بزرگان کرده‌اند وجهی ندارد اگر بتوانید اثبات بکنید اطلاقات را که مرحوم صاحب جواهر و این‌ها گفته‌اند خیلی خوب و الا اگر نتوانید اثبات بکنید اطلاقات را رفع مالا یعلمون می‌گوید که نزدیکی کردن با این خانم اشکال ندارد.

    مسئله دیگر این‌که در جای دیگر هم گفته شده من‌جمله این جا این خانم اگر بگوید من حائض هستم قولش قبول می‌شود اگر هم بگوید پاک هستم آن هم قبول می‌شود اگر بگوید در عده هستم قولش قبول می‌شود اگر بگوید عده‌ام تمام است قولش قبول می‌شود آن وقت اسمش را گذاشته‌اند دیگر فرقی بین زن و مرد هم نه، چیزی که لا یعلم الا من قبله گفته‌اند قولش بدون دلیل بدون بینه و برهان قولش قبول است.

    خب همین‌جورها هم هست همه جا قاعده ید دلیلش است قاعده سوق دلیلش است قاعده اصاله الصحه فی فعل الغیر دلیلش است، قاعده ید دیگر همین است شما یک گوشتی یک مرغی دست یک مسلمان می‌بینید ذبح شده این مسلمان می‌گوید ذبحش کرده‌ام این مسلمان می‌گوید آب کشید‌ه‌ام خب برای شما هم طاهر است هم مذکی، دلیلش چیست؟ قاعده ید و حتی اگر کسی هم بگوید تجسس در موضوعات لازم است مسلم است تجسس تفحص در این گونه چیزها لازم نیست، چرا؟ همه‌اش بنای عقلاء، دلیل خاصی نمی‌خواهیم اقامه بکنیم بنای عقلاء این است قاعده ید اصاله الصحه فی فعل الغیر و همچنین قاعده سوق این‌ها همه همه اماره هم هست اصل هم نیست لذا لوازمش هم حجت است و شما مثلا می‌روید بازار هر چه می‌خواهید از هر کسی می‌خرید اصلاً به ذهنتان هم نمی‌آید که آیا دزدی است یا نه؟ آیا پاک است یا نه؟ آیا مذکی است یا نه؟ اصلاً به ذهنتان نمی‌آید مگر این‌که شما را به حال وسوسه بیندازند بگویند این‌ها ذبح شرعی نیست شما وسوسه کنید بعد هم بروید وسوسه‌تان را به دیگری بگویید، خب معلوم است غلط است و وسوسه شما غلط است و گفتن او غلط است و اصاله الصحه فی فعل الغیر اصاله السوق اصاله الید همه این‌ها اماره است  ومقدم بر همه چیز، این آقا می‌گوید این گوشتی که دارد می‌فروشد یعنی گوشت گوسفند ذبح شده و پاک شما هم می‌خرید درست است، این از آن جاست که لا یعلم الا من قبله، لا یعلم الا من قبله قول آن آقا که صاحب ید است پذیرفته می‌شود دلیلش هم قاعده ید است قاعده ید هم بنای عقلاست که شارع مقدس آن را امضا کرده و حتی شارع مقدس فرموده اگر ما بخواهیم خدشه در این چیزها بکنیم لما کان للمسلمین سوق، ظاهراً تا این جا مطلب صاف است لذا این خانم اگر بگوید من از حیض پاک شده‌ام یا حیض دارم یا در عده‌ام از عده پاک شده‌ام و امثال این‌ها چون‌که لا یعلم الا من قبله این دیگر قولش حجت است، بله فقط یک جا آن هم مربوط به این خانم حائض نیست آن هم عام است الا این‌که متهم باشد یعنی به دست بیاوریم لاابالی در این گفتارش، البته عدالت نمی‌خواهیم اما لاابالی‌گری هم در کارش این باید باشد لذا اگر بدانیم این لاابالی در گفتارش است مثلا العیاذبالله زنی دارد توی خانه پاکی ونجسی سرش نمی‌شود این شوهر می‌بیبند که این فرقی بین بول و آب و این‌ها نمی‌گذارد لاابالی است هرچه هم به او شوهرش می‌گوید فایده‌ای ندارد حالا این لباس نجس را آب بکشد و بگوید آب کشیدم بخواهد این بگوید درست است این جا دیگر نه، این هم باز بر‌می‌گردد به یک معنای عقلایی و این‌که عقلا مثلا خبر واحد را عدالت در آن نمی‌خواهند لاابالی‌گری هم می‌گویند باید نباشد بین بین اسمش را گذاشته‌اند خبر ثقه، خبر ثقه حجت است معنایش این است این خبری که دارد می‌دهد اگر موثوق به باشد ولو خودش عادل نباشد ولو فاسق باشد قولش حجت است این جا هم همین است این خانم باید مورد اطمینان باشد اما اگر متهم باشد لاابالی باشد قولش حجت نیست لذا این خانم هم بگوید من حائض نیستم چون‌که می‌بینیم لاابالی است یک خانمی است که این‌ها سرش نمی‌شود اصلاً در حال حیض هم تمکین می‌کند اهمیت هم نمی‌دهد این جورها باشد معلوم است قولش پذیرفته نمی‌شود.

    وصلی الله علی محمد و آل محمد

    چاپ دانلود فايل صوتي
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365