جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر


 
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ دوازدهم: انسان، حامل امانت الهی
  • پيام تسلیت در پى شهادت حجت‌الاسلام والمسلمين سيدحسن نصرالله
  • پیام در پی جنایات اخیر رژیم صهیونیستی در لبنان
  • پيام تسلیت در پی حادثۀ اندوهبار معدن طبس
  • پيام تسلیت به مناسبت ارتحال حضرت آيت‌الله محفوظى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام خطاب به حضرت آیت‌الله العظمى شبيرى زنجانى«دامت‌بركاته‌الشّريف»
  • پیام به نشست نکوداشت علّامۀ مجلسی«قدّس‌سرّه‌الشّریف»
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ یازدهم: هدف از خلقت انسان(5)
  • پیام در پی شهادت جناب آقای اسماعيل هنيّه«رحمة‌الله‌علیه»

  • -->

    عنوان درس: غسل ارتماسی
    موضوع درس:
    شماره درس: 248
    تاريخ درس: ۱۳۸۹/۱/۲۸

    متن درس:

    اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.

    در باب غسل ارتماسی فرموده‌اند که می‌شود خارج از آب باشد و خودش را بیندازد در آب، می‌تواند داخل در آب باشد همه بدن و به عنوان غسل ارتماسی از آب بیاید بیرون، سرش را از آب بیرون کند و بیاید بیرون ولو این‌که همه بدن هم از آب بیرون نیاید، می‌تواند نصف بدن یا بیشتر در آب باشد به عنوان غسل ارتماسی برود زیر آب و فرموده‌اند همه این‌ها جایز است، لذا اقسام مختلفه‌ای پیدا می‌کند، آن‌که بلا اشکال است که در جلسه قبل می‌گفتم آن وقت‌ها خزینه‌ها برای همین غسل ارتماسی یا برای تعدد در آب سکو درست می‌کردند و می‌رفت روی سکو همه بدن از آب خارج بود خودش را می‌انداخت در آب به عنوان غسل ارتماسی، این قسمی که بلا اشکال است.

    قسم دیگری که من‌جمله اشکال دارد این‌که نصف بدن در آب باشد مثل این‌که در خزینه است به عنوان غسل ارتماسی می‌رود در آب، یا قسم سوم این‌که در آب است همه بدن در آب است به عنوان غسل ارتماسی یک دفعه همه بدن را از آب بیرون می‌آورد، و قسم آخر این‌که همه بدن در آب است به عنوان غسل ارتماسی نصف بدن را از آب بیرون می‌آورد یعنی سر و گردن و سینه‌ها را از آب بیرون می‌‌آورد. مرحوم سید در عروه تبعا با صاحب جواهر و دیگران فرموده‌اند همه این‌ها جایز است دلیل هم آورده‌اند این‌که این روایاتی که به ما می‌گفت که غمس در آب فرو رفتن در آب این فرو رفتن خصوصیت ندارد. آن‌که خصوصیت دارد این است که همه بدن را آب بگیرد و این چند قسمی که گفتیم همه بدن را آب می‌گیرد از بالا خودش را بیندازد در آب همه بدن را آب می‌گیرد، نصف بدن مثل در خزینه در آب باشدبه عنوان غسل ارتماسی برود زیر آب همه بدن را آب می‌گیرد، به عنوان غسل ارتماسی همه بدن حتی سر در آب است به عنوان غسل ارتماسی از آب بیرون می‌آید و آن‌که ما می‌خواهیم تسلط آب است نه غمس فرو رفتن، یک دفعه فرورفتن، این هم دلیلشان است که مرحوم صاحب جواهر این دلیل را آورده‌اند دیگران هم متابعت کرده‌اند من‌جمله سید در عروه، اگر بپسندید این الغاء خصوصیت را و بگویید مراد تسلط آب است نه غمس در روایت‌ها همه غمس داشتیم که روایت این‌جور بود که فرو رود در آب فرو رفتنی، این فرو رود در آب را بگوییم این خصوصیت ندارد انغماس خصوصیت ندارد آن‌که می‌خواهیم تسلط یک دفعه تسلط آب است بر انسان و این می‌گیرد آن جا که زیر آب است و از آب بیرون می‌آید و حتی بعضی از بزرگان دیگر گفته‌اند که به عنوان غسل ارتماسی زیر آب خودش را تکان بدهد، این هم غسل ارتماسی است، دلیل خاصی یعنی روایتی در مسئله نداریم اما قول خیلی مشهور است لذا اگر شما الغائ خصوصیت کردید این قولی که الان گفتم که غیر مشهور است این قول را هم می‌گیرد تسلط آب می‌خواهیم این در آب است سر و گردن در آب است همه در آب است یک حرکتی به خودش می‌دهد با نیت غسل ارتماسی خب همین‌طور که خارج از آب است به عنوان غسل ارتماسی خودش را می‌اندازد در آب تسلط آب بر ان می‌شود این‌جا هم وقتی که توی آب است به عنوان غسل ارتماسی به قصد غسل ارتماسی یک تکانی به خودش می‌دهد این مثل آن جا که بیفتد در آب و آب مسلط بر سر او بشود، دیگر بنابراین اگر الغاء خصوصیت بکنید همه این اقسام جایز است اگر الغای خصوصیت نکنید منحصر می‌شود چنانچه مرحوم صاحب جواهر در نجاه العباد و محشین بر نجاه العباد که آن وقت‌ها مردم مسئله‌دان این‌ها غسل ارتماسی اگر می‌خواستند بکنند می‌رفتند روی سکو خودشان را می‌انداختند در آب، این قدر متیقن نه، این دلالت روایت است، دلالت روایت که دو سه تا روایت خواندیم قضیه غمس بود انغماس بود یعنی فرو رفتن توی آب و این فرو رفتن توی آب اگر نصف بدن بیرون باشد همه بدن فرو در آب نرفته، نصف رفته نصف نرفته یا اگر در آب باشد بیاید بیرون این انغماس نیست این از آب خارج شدن است، بنابراین شما هستید و الغای خصوصیت اگر توانستید الغاء خصوصیت بکنید غسل ارتماسی چیست؟ غسل ارتماسی آن است که انسان نیت غسل بکند آب مسلط بشود بر سر او حالا گاهی می‌افتد توی آب، گاهی یک دفعه از آب بیرون می‌آید بیرون، گاهی توی آب است اما یک حرکتی به عنوان غسل به خودش می‌دهد چنانچه در غسل ترتیبی خب مسلم جایز است دیگر توی آب است به قصد سر و گردن یک تکانی می‌دهد ، طرف دست راست، طرف دست چپ و همان قصد محقق موضوع میشود و غسل ترتیبی بجا آورده می‌شود، این مسئله اول اگر بخواهیم احتیاط بکنیم همان است که مسئله گوها مسئله دان‌ها در زمان قدیم بوده و اگر نخواهید احتیاط بکنید باید این الغای خصوصیت یقینی باشد بتوانید از انغماس بگویید مراد ای تسلط مسئله بعدی مسئله آسانی است راجع به این است که در آب بیفتد لازم نیست این‌که از سر مثلاً در آب بیفتد، از تنه در آب بیفتد، اگر معلقانه از سر برود توی آب و همه آب آن را بگیرد تدریجاً یا این‌که از پهلو بیفتد توی آب و همه آب بعد او را بگیرد و یا این‌که یک دفعه سر و پا و بدن بیفتد توی آب یک دفعه، دفعه عرفی همه بدن را آب بگیرد خب معلوم است این دیگر همه‌اش انغماس است حالا از بدن برود به آخر به سر برسد، از سر برود، از پا برود، از پهلو برود یک دفعه باشد این لفظ انغماس فرو رفتن در آب صادق است و دیگر لازم نیست این‌که مثلا از پا برود در آب یک دفعه، یا از سر برود در آب یک دفعه، خب این مسئله دیگر واضح است یعنی این مسئله چیزی ندارد معلوم است که از هر طرف بدن یا همه بدن برود در آب کفایت می‌کند. مسئله‌ای که خیلی مهم است صاحب جواهر خیلی به آن اهمیت داده این است که آیا غسل ارتماسی تدریجی است یا دفعی؟ کیفیت غسل ارتماسی چه جور است؟ اگر تدریجی گفتیم این است که کم‌کم که می‌رود پایین این نیت غسل می‌کند وقتی همه بدن در آب رفت دیگر نیت جزء جزء کرده است و همه بدن در آب رفته به آن می‌گویند تدریجی، مثلاً از پا شروع می‌کند برود توی آب، بعد بدن، بعد سر و این هی نیت غسل می‌کند نیت جزء جزء غسل می‌کند.

    مرحوم صاحب جواهر این را نسبت به مشهور می‌دهد می‌فرمایند مشهور این جوری است، مرحوم سید در عروه این را قبول می‌کند می‌فرماید تدریجی اما می‌فرمایند یک جور دیگر هم می‌شود که دفعی باشد و آن این است که زیر آب بیاید بیرون می‌شود دفعی، یا زیر آب در آب نیت بکند می‌شود دفعی یعنی فوراً آن غسل انجام داده می‌شود دیگر نمی‌خواهد نیت جزء جزء بکند همان یک دفعه نیت می‌کند غسل ارتماسی، زیر آب است دیگر، یک دفعه نیت می‌کند غسل ارتماسی را، حالا یا از آب بیرون می‌آید یا اصلاً از آب بیرون نیاید، اما اشکال که در مسئله هست این است که اصلاً نه این است نه آن، این دفعی است دفعی است به چه معنا؟ به معنا این‌که این نیت غسل باید بکند غسل یک امر بسیط است غسل که تدریجی نیست مثل نماز است، در همه عبادات انسان نیت که می‌کند نیت آن عنوان را می‌کند نه نیت جزء جزء را مثلاً به قول عوام می‌گوید 4 رکعت نماز ظهر به جا می‌آورم قربه الی الله، این می‌شود نیت نماز، حالا این نیت نماز دیگر تدریجاً چون مرکب است متحقق می‌‌شودآن نیت بسیط کرده آن بسیط آن عنوان به تدریج متحقق در خارج می‌شود و آن غسل نیست آن اجزای غسل است آن نماز نیست آن اجزای نماز است از همین جهت اگر نیت جزء جزء نکند طوری نیست، یعنی اول نیت نماز کرد بعد شروع کرد بسم الله الرحمن الرحیم حمد و سوره دارد می‌خواند نیت نماز نکند حتی نیت جزء هم فراموش کند نیت آن استدامه حکمیه باشد کفایت می‌کند دیگر و اگر از او بپرسند چکار داری می‌کنی؟ بگوید نماز دارم می‌خوانم، فراموش کرده به طور کلی از ضمیر آگاه به ضمیر نا آگاه رفته اما به قول مرحوم سید در جاهای دیگر می‌فرمایند اگر از او بپرسند چکار می‌کنی؟ می‌گوید نماز می‌خوانم لذا نیت نماز روی جزء جزء لازم نیست نیت نماز روی جزء جزء آن هم لازم نیست، چه لازم است؟ آن‌که یاد ما داده‌اند نیت عنوان، عنوان یک عنوان بسیطی است می‌گوید که نماز می‌خوانم قربه الی الله این نیت است این عنوان بسیط است این عنوان بسیط در خارج کی متحقق می‌شود جزء جزء را بیاورد اوله التکبیر آخره التسلیم دیگر روی آن جزء جزء بخواهیم بگوییم نیت نماز بکن هیچ کس نگفته، بخواهیم بگوییم نیت جزء جزء بکن آن هم می‌شود اما لازم نیست یعنی استدامه حکمیه کفایت می‌کند لذا مثلاً حمد و سوره به عنوان نماز حمد و سوره نماز رکوع نماز سجده نماز این‌ها این اجزاء آیا نیت بالفعل می‌خواهد؟ نه، ولو فراموش هم کرده باشد اما آن ذُکرش آن از ضمیر آگاه به ضمیر ناآگاه می‌رود آن ضمیر ناآگاه برایش دارد کارمی‌کند به قول مرحوم سید اگر بپرسند چکار می‌کنی؟ می‌گوید نماز می‌خوانم. آنها غسل نیست، آن اجزاء متحقق است محقق برای غسل است، غسل چیست؟ این‌که می‌گوید غسل می‌کنم قربه الی الله و این غسل می‌کنم قربه الی الله یک امر بسیط است یک امر دفعی هم هست نه دفعی به این معنائی که مرحوم سید یا دیگران می‌گویند، نه، قصد عنوان می‌کند تدریجی آن عنوان پیدا می‌شود، غسل نه تدریجی به این معنا که آقایان می‌گویند نه دفعی به این معنا که آقایان می‌گویند آقایان می‌فرمایند تدریجی است برای این‌که جزء جزء را که دارد توی آب می‌رود این نیت غسل بکند خب این نیست دیگر، دفعی است مرحوم سید می‌گویند زیر آب نیت غسل بکند و آن اجزاء و شرایط همان غسل است و غسل متحقق می‌شود. بنابراین همه عبادات نیت می‌رود روی عنوان بسیط اصلاً این فرمایش مرحوم صاحب جواهر این‌جا که گفتم اگر مطالعه کرده باشید معرکه آراست اقوال مختلفه‌ای صاحب جواهر نقل می‌کند بالاخره تدریجی را قبول می‌کند، مرحوم سید هم در عروه همین تدریجی را قبول می‌کند اما می‌گوید که دفعی هم می‌شود به معنا این‌که در آب یک تکانی به خودش بدهد یا از آب یک دفعه می‌آید بیرون، به این بزرگوارها عرض می‌کنیم آقا نه آن است که شما می‌گویید نه آن، برای این‌که نیت عبادت، آن عبادت یک امر بسیطی است اصلاً کاری به اجزاء ندارد آن اجزاء محقق است، متحقق می‌شود آن عنوان به واسطه این اجزاء، این غسل نیست محقق غسل است غسل چیست؟ یک امر بسیط، حالا یا غسل ارتماسی یا غسل ترتیبی، در همان غسل ترتیبی هم وقتی که نیت می‌کند نیت غسل می‌کند اما سر و گردن به جا می‌آورد طرف راست طرف چپ آن نیت متحقق می‌شود لذا این‌که ما بخواهیم بگوییم سر و گردن غسل است خب سر و گردن که غسل نیست از غسل است بخواهیم بگوییم که آن نیت تدریجی در غسل ارتماسی این‌که دارد می‌رود توی آب جزء جزء آن غسل است جزء جزء آن غسل نیست متحقق غسل است لذا هی مرتب که می‌رود پایین این نیت که گفته غسل ارتماسی به جا می‌آورم قربه الی الله این هی متحقق می‌شود تا آخر لذا نصف بدن را اگر بشوید آن متحقق نمی‌شود همه بدن را که شست آن عنوان متحقق می‌شود لذا اصلاً این جوری که من عرض می‌کنم مسئله می‌شود سالبه به انتفاء موضوع، این داد و فریادها و این قلت قلت‌هایی که مرحوم صاحب جواهر در دو سه صفحه کرده‌اند روی عرض من اصلاً موضوع ندارد. آنها این جور می‌گویند، می‌گویند که وقتی که دارد می‌رود توی آب هی غسل متحقق می‌شود غسل متحقق می‌شود تا آخر که آن جزء آخر را می‌آورد آن وقت این غسل متحقق شده، این نیست، غسل یک امر بسیطی است یک اجزاء دارد آن اجزاء محقق آن غسل است آن غسل را نیتش را کرده و گفته غسل ارتماسی قربه الی الله آن نیت است حالا که این نیت روی این امر بسیط آمده مثل نماز هم همین است روزه هم همین است این باید از اول طلوع فجر باشد تا مغرب اگر در وسط چیزی خورد این روزه متحقق نشده وقتی‌که مثلاً افطار کرد موقع مغرب آن وقت آن عنوانی که این نیت کرده یک عنوان ذهنی است دیگر آن عنوان ذهنی می‌آید توی خارج یعنی آن اجزاء آن امساک این را متحقق در خارج می‌کند به عبارت دیگر اصلاً اگر بخواهیم مثال بزنیم از نظر منطق مثل کلی منطقی می‌بیند و کلی طبیعی، آن‌که نیت می‌کند در خارج نیست آن که متحقق در خارج می‌شود نیت نیست آن نیت آمده روی روزه روی نماز روی غسل روی وضو، این‌ها وجود خارجی ندارند وقتی که نیت می‌کند و حالا کلی منطقی که می‌تواند در خارج بیاید یعنی روزه من حیث هوهو، غسل من حیث هوهواین را نیت می‌کند، این یک امر خارجی نیست این یک امر ذهنی است یعنی نیت آمده روی یک امر ذهنی و آن امر ذهنی را متحقق کن در خارج اگر بخواهیم بخواهیم متحقق کنیم در خارج چه جوری باید متحقق بکنیم؟ اجزاء را به جا بیاوریم متحقق در خارج می‌شود کلی طبیعی آمده در خارج، می‌گویند که این غسل کرد لذا عرض من نه فرمایش صاحب جواهر است نه فرمایش صاحب عروه و این‌ها که این‌ها فرض کرده‌اند همه را برده‌اند در خارج و غسل را یک امر خارجی یعنی اغتسال را یک امر خارجی قرار داده‌اند لذا صاحب جواهر می‌فرماید جزءجزء هی نیت می‌کند تا آخر کار غسل کرده می‌شود یعنی مثلاً یک دقیقه که دارد در آب فرو می‌رود یک ثانیه که دارد توی آب فرو می‌رود نیت جزء جزء هفت هشت ده تا نیت می‌کند تا بعد غسل متحقق بشود و یا مثلاً دفعی که مرحوم سید می‌گوید، می‌گویند که آن تکان دادن خودش را در آب، یا از آب بیرون آمدن این غسل است در حالی که این غسل مأمور به نیست و خب مسلم پیش همه است پیش شماهاست که اوامر و نواهی متعلق به طبیعت من حیث هی‌هی، مرحوم آخوند وقتی که این بحث را در کفایه می‌کنند و می‌گویند که اوامر و نواهی متعلق به طبیعت من حیث هی‌هی است به قول استاد بزرگوار ما حضرت امام از یک چیز ترسیده‌اند و آن این است که طبیعت من حیث هی‌هی لیس الا هی لا محبوبه و لا مبغوضه پس نمی‌تواند مورد امر بشود لذا مرحوم آخوند بالاخره رسیده‌اند به این جا گفتند که اوجد الغسل اگر گفت غسل یعنی اوجد الغسل اگر گفت صل یعنی اوجد الصلوه این اوجد الصلوه یعنی صلاه یک چیزی است در ذهن یا در عالم اعتبار که اسمش را می‌گذاریم کلی منطقی آن کلی منطقی آن مکلف به است آن مأمور به است آن وقت من حیث هی هی لیس الا هی را هم که ما قبول نداریم اما حالا روی حرف مرحوم آخوند معنایش این جور می‌شود آن طبیعت را در خارج متحقق بکن، خب این نیت را روی چه چیزی باید بیاوریم؟ روی امر ذهنی، لذا این نیت می‌کند نیت غسل را حالا که نیت غسل را کرد خب این غسل باید متحقق در خارج بشود چه جوری متحقق در خارج بشود؟ جزء جزء بیاید متحقق در خارج بشود، آن‌که نیت می‌کند آن غسل است مثل اوامر و نواهی که متعلق به طبیعت هستند این‌که نیت می‌کند آن امر طبیعی است آن‌که موجود در خارج می‌شود متحقق آن است یعنی آن کلی آن غسل می‌آید در خارج به واسطه اجزاء، در غسل ترتیبی همین‌طور است در غسل ارتماسی هم همین طور است لذا آن جزء جزء که در خارج می‌آید این‌ها غسل نیست این‌ها محقق غسل است یعنی آن طبیعت که این نیت کرده غسل به جا می‌آورم قربه الی الله این غسل را که نیت یک امر خارجی که نیست، نیت یک امر اعتباری است دیگر یک امر واقعی و نفس الامری آن نیت غسل، غسل چیست؟ می‌گوید متحقق در خارج بکن اول سر و گردن بعد طرف راست بعد طرف چپ، نماز بخوان این هم می‌گوید نماز می‌خوانم قربه الی الله نماز چیست؟ اوله التکبیر آخره التسلیم وقتی گفت السلام علیکم و رحمه الله و برکاته آن نیت آن نماز متحقق می‌شود در خارج بنابراین اجزاء و شرایط آن مرکبی که ما در نظر داریم اصلاً آن مرکب نیست مثل این‌که تخیل شده، مرکب گاهی متحقق است گاهی نه خود مرکب مأموربه است، در همه عبادات آن خارج نمی‌تواند مأموربه بشود بلکه آن‌که مأموربه است آن مافی الضمیر است آن چیزی است که می‌گوید نماز می‌خوانم قربه الی الله این قربه الی الله یا این نیت این قصد روی چه آمده؟ روی غسل، اما نه غسل خارجی آن وقت آن غسل را می‌خواهد این متحقق در خارج بکند باید اجزاءو شرایطش بیاید تا متحقق در خارج بشود، لذا این اشتباهی که ایشان می‌کنند که بزرگان هم کرده‌اند این نیت استدامه حکمیه معنایش این است که اگر به او بگویند چکار داری می‌کنی؟ می‌گوید نماز می‌خوانم این نماز می‌خوانم یعنی آن کلی که من نیت کرده بودم نماز بخوانم قربه الی الله دارم اجزایش را متحقق در خارج می‌کنم از همین جهت هم استدامه حکمیه را آورده‌اند روی اجزاء، گفته است که متوجه باشد که گفت الله اکبر یعنی جزء نماز، متوجه باشد که حمد و سوره دارد می‌خواند متوجه باشد که به رکوع رفت متوجه باشد که به سجده رفت اما همین‌ها گفته‌اند این متوجه باشد که دارم الله اکبر یا حمد و سوره می‌خوانم گفته‌اند استدامه حکمیه کفایت می‌کند یعنی اگر نیت هم نکند ما فی الضمیر باشد اگر از او بپرسند چکار می‌کنی؟ بگوید نماز می‌خوانم دیگر نیت جزء جزء متوجه باشد گفته‌اند لازم نیست، همان وقتی هم که دارد نماز می‌خواند اگر شما نیت را بیاورید روی اجزاء جزء جزء می‌گوید حمد و سوره می‌خوانم روی این امر روی این برای این‌که امر روی این هم آمده این‌جور است که اول می‌فرماید صل ثم این صل چون یک امر اعتباری است باید بگوید این صلاه چیست می‌گوید که کبر اقرء فاتحه الکتاب این دیگر نماز نیست یا ارکع، اسجد، تشهد، سلم این اوامر اوامر اجزاء و شرایط است و اوامر اجزاء و شرایط الا امر به نماز است یک امر به نماز داریم عنوان بسیط است همان است که مرحوم آخوند در کفایه فرموده‌اند دیگران هم متابعت کرده‌اند الحق ان الاوامر و النواهی یتعلق بالطبیعه من حیث هی هی آن یک امر بسیط است ثم اگر امر اختراعی نباشد می‌روم توی میان مردم و آن عنوانی که گفته پیدا می‌کنم اگر امر اختراعی باشد خود شارع مقدس مثل عبادات باید تعیین کند آن وقت نماز را گفته مثلاً 9 جزء،یک یک هم گفته اسمش را هم می‌گذاریم که اوامر غیریه دیگر این‌ها اوامر اصلیه نیستند این‌طور که الان مرحوم سید و صاحب جواهر می‌خواهند لازمه‌اش این است که این اوامر نفسی باشد خب مسلم اوامر نفسیه نیست، امر غیری است یعنی کبر اقرء فاتحه الکتاب ارکع، اسجد، تشهد، سلم این اجزاء این‌ها همه امر دارد اما اگر کسی نماز نخواند 10 تا کتک که نمی‌خورد کتک می‌آید روی آن‌که چرا نماز نخواندی؟ می‌گوید نماز خواندم می‌گویند نماز بدون رکوع که نماز نبود آن اوامری که روی اجزاء و شرایط است آن اوامر و اجزاء اصلاً وجوب نفسی نیست این‌ها همه وجوب غیری است به عبارت دیگر متحقق آن عنوان است وقتی این‌ها جمع شد در خارج آن عنوان متحقق می‌شود لذا مثلاً اگر کسی رکعت اول نماز را خواند این جور نیست که یک مقدار نماز را خوانده، باشد، نه، حالا علی کل حال آن‌که من دارم عرض می‌کنم به قول حضرت امام بعضی اوقات می‌گفتند که من سپر را به سر می‌گیرم تو شمشیر را به پهلو می‌زنی، حرف‌های شما این جوری است می‌خورد به پهلو، آن حرفی که من دارم روی آن ایراد بکنید و روی آن ایراد این‌که ایراد ندارد دو دوتا چهارتاست در اصول و فقه و همه جا و آن این است که اوامر و نواهی متعلق به طبیعت است لذا عنوان نماز، عنوان روزه عنوان غسل، عنوان وضو اذا قمتم الی الصلوه فاغسلوا وجوهکم و ایدیکم الی المرافق یعنی وضو خب حالا این وضو، وضو را می‌خواهم بیاورم یا غسل را می‌خواهم بیاورم کجا بیاورم؟ در خارج، آن امری که داشتم روی عنوان بود و خارجیت نداشت به قول مرحوم آخوند آن عنوان بسیط را بیاور در خارج ما هم همین را می‌گوییم آن عنوان  غسل که بسیط است بیاور در خارج اگر بخواهد بیاورد در خارج سر و گردن، دست راست، دست چپ، غسل متحقق می‌شود اگر سر و گردن فقط باشد و دیگر غسل نکند غسل متحقق نشده و اصلاً غسل متحقق نشده و خواه ناخواه برای این‌که جزء را آورده همه اجزاء را بیاورد تا آن متحقق بشود همه اجزاء را نیاورد متحقق نمی‌شود، لذا طرف راست را شست و دیگر هیچ کار نکرد حالا غسل متحقق در خارج شده یا نه؟ فردا طرف راست را می‌شوید، غسل متحقق در خارج شده یا نه؟ نه، بعد طرف چپ را می‌شوید تا طرف چپ را شست غسل متحقق در خارج می‌شود و نماز را یک رکعت دو رکعت خواند نماز ظهر متحقق شد یا نه؟ خب نه و رکعت سوم چهارم، تشهد اما سلام  نگفته آیا نماز متحقق در خارج شد یا نه؟ نه، السلام علیکم و رحمه الله و برکاته آن عنوان متحقق شد در خارج یعنی آن کلی طبیعی آن کلی منطقی آمد توی خارج به نام کلی طبیعی یعنی نماز متحقق شد در خارج، پس بنابراین نماز یک عنوان است آن هم بسیط، همه عبادات هم همین است در خارج هم نیست بلکه در ذهن است همه عناوین در عبادات در ذهن هستند یعنی موضوع طبیعت من حیث هی هی است و طبیعت من حیث هی هی که خارجیت ندارد توی ذهن است و احکام یعنی اوامر و نواهی می‌آید روی آن طبیعت‌حالا که آمد روی طبیعت معنایش چیست؟ معنایش این است به قول مرحوم آخوند اوجد الطبیعه وقتی می‌گوید اوجد الطبیعه من هستم که باید این اجزاء را بجا بیاورم وقتی اجزاء را به جا آوردم آن عنوان بسیط به نام کلی طبیعی موجود می‌شود در خارج، باز هم بسیط است، اجزاء و شرایط متحقق آن عنوان بسیط است که آن عنوان بسیط بعد از آوردن اجزاء و شرایط متحقق میشود لذا آن عنوان بسیط غیر اجزاء و شرایط است اجزاء و شرایط غیر آن عنوان بسیط است آن عنوان بسیط در ذهن مقدم بر اجزاء و شرایط است، در خارج متاخر از اجزاء و شرایط است، این‌ها یک چیزهایی است که مسلم در اصول است باید خیلی شما رو باشد و مسلم باشید آن وقت مسئله ما متحقق می‌شود و آن این‌که غسل تدریجی است یا دفعی؟ می‌گوییم هیچ کدام، غسل یک عنوان بسیط است نه تدریجی است نه دفعی لذا مرحوم سید که می‌گویند دفعی درست نیست، مرحوم صاحب جواهر که می‌گویند تدریجی درست نیست بلکه غسل یک عنوان بسیط است که قبل از آن‌که اجزاء و شرایط بیاید موجود است اما در ذهن، بعد از آن‌که اجزاء و شرایط آمد موجود است اما در خارج ، لذا اجزاء و شرایط غیر از غسل است، چه در خارج چه در ذهن.

    وصلی الله علی محمد و آل محمد

    چاپ دانلود فايل صوتي
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365