اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم
الله الرحمن الرحیم.
رب اشرح لی صدری و یسرلی امری
واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
مسئله چهارم فرمودهاند در نیت لازم نیست که
تلفظ بشود، بگوید مثلاً وضو میگیرم برای نماز قربه الی الله، اینکه در میان عوام
مردم مشهور است. فرمودهاند که دلیل بر تلفظ نداریم بنابراین اگر آن نیت متحقق
بشود دیگر تلفظ لازم نیست و در فقه ما هم جایی نداریم که بگوید تلفظ در نیت میخواهیم
الا در باب احرام ان هم مسئله اختلافی است مشهور گفتهاند آنجا هم تلفظ نمیخواهد
و آن روایت را به اجمال یا به استحباب تمامش میکنند ولی علی کل حال در فقه ما فقط
در باب احرام است که فرمودهاند تلفظ میخواهیم اختلاف شده و اما در باب غیر احرام
حتی در حج هم و در نماز در روزه این که تلفظ کند روزه میگیرم فردا یا روزه میگیرم
این ماه را لازم نیست.
فرمودهاند خطور هم لازم نیست اینکه
در دل بگذراند وضو میگیرم برای نماز، در دل بگذراند نماز ظهر میخوانم آن هم لازم
نیست برای اینکه آن هم تلفظ قلبی است غیر از نیت است و آن تلفظ قلبی دلیل میخواهد
آن هم دلیل نداریم.
پس نیت چیست؟ همان که نیت است باید
متحقق بشود و نیت توجه به عمل است یعنی همینمقدار که توجه دارد میگوید الله اکبر
ولو خطور و تلفظ هم نباشد که به آن میگویند اراده به آن میگویند داعی، این داعی
که موجود باشد آن اراده تفصیلی که موجود باشد آن خود محرک برای آوردن عمل است و به
عبارت دیگر به قول مرحوم سید قصد الفعل حالا مع الداعی که ما میگفتیم لامتثال الا
مر، قصد الداعی لامتثال الامر و قصد داعی نه خطور است نه تلفظ بلکه توجه به عمل
است این خلاصه حرف است لذا خطوری که آقایان فرمودهاند یعنی تلفظ قلبی یعنی در قلب
بگذراند این لازم نیست اما همینمقدار که توجه به عمل داشته باشد ولو در دل
نگذراند بعضی اوقات به زبان میگوید 4 رکعت نماز به جا میآورم قربه الی الله گاهی
در دل این را میگوید در دل خطور میدهد یعنی در دل تلفظ میکند 4 رکعت نماز به جا
میآورم، این خطور لازم نیست، آن تلفظ هم لازم نیست، پس چه لازم است؟ قصد الفعل،
قصد الفعل نه خطور است خطور از آن سرچشمه میگیرد تلفظ از آن سرچشمه میگیرد نه
تلفظ است نه خطور است و آن توجه به عمل کافی است، تا این جا حرفی نیست. حرفی که
هست این است که این توجه به عمل گاهی تفصیلی است گاهی اجمالی، آن تفصیلی را به آن
میگویند اراده تفصیلی یا علم تفصیلی، آن اجمالی را به آن میگویند اراده اجمالی
یا علم اجمالی یا علم ارتکازی این علم اجمالی در این جا علم فلسفی است نه آن علم
اجمالی اصولی، معنایش این است که انسان وقتی که مثلاً میخواهد نماز بخواند در آن
دفعه اول توجه دارد مثلاً توجه دارد به این که میخواهد نماز ظهر بخواند و میگوید
الله اکبر اما یک مقدار که برود جلو این توجه از بین میرود یعنی اراده تفصیلی
معمولاً از بین میرود اما در عمق جانش یک چیزی هست که این را وا میدارد برای اینکه
نماز را ادامه بدهد که فقهائ در رسالهها نوشتهاند استدامه حکیمه، گاهی توجه دارد
برای ادامه دادن و گاهی این توجه مثل عموم مردم که حضور قلبی ندارند این توجه از
بین میرود توجه تفصیلی، اما توجه اجمالی هست لذا آن است که محرک برای آوردن عمل
است ولو توجه به توجه ندارد، در فلسفه یک علم تفصیلی داریم، یک علم اجمالی داریم
دانستنیها را میگویند علم اجمالی، توجه وعلم به دانستنیها را میگویند تفصیلی،
مثلاً الان شما که اینجا نشستهاید علم دارید اما توجه به این علوم ندارید حالا
یا علوم عادی یا علوم علمی مثلاً همه شما توجه دارید که دو دوتا چهارتاست اما این
ارتکازی است، توجه به اینکه دو دوتا چهارتاست این توجه را ندارید اگر این توجه
پیدا بشود به آن میگوییم تفصیلی، اگر این توجه پیدا نشود در فلسفه اسمش را میگذارند
اجمالی، لذا علم تفصیلی و علم اجمالی در فلسفه این است آن مرتکزات در ذهن را به آن
میگویند علم اجمالی، آن توجه به مرتکزات در ذهن را به آن میگویند علم تفصیلی.
در نیت هم همینطور است مثلاً اول
اذان صبح نیت میکند که تا مغرب روزه باشد خب معمولاً این در مرتکزش در ذهنش هست
اما توجه دیگر از بین میرود معمولاً، خواب میرود دیگر توجه به اینکه نیت کرده
است ندارد حتی توجه به اینکه روزه است ندارد و همچنین نماز در وقتی که میگوید
اللهاکبر یک مقدار که میرود جلو دیگر غفلت پیدا میکند اما یک چیزی هست که آن
محرک است آن داعی است برای آوردن عمل، توجه به آن ندارد به آن میگویند استدامه
حکیمه یا به آن میگویند علم اجمالی یا به آن میگویند اراده اجمالیه، الاراده
الاجمالیه و همان کفایت میکند لذا مسلم پیش اصحاب است که اراده تفصیلی علم تفصیلی
و توجه به این که دارد نماز میخواند تا آخر اینها دیگر لازم نیست همین مقدار که
این توجه ندارد اما محرک در ذهن هست در دل هست ان محرک کار خودش را میکند این
توجه به آن اراده توجه به آن علم توجه به آن داعی توجه به آن علت ندارد اما آن
دارد کار خودش را میکند لذا تا میرود السلام علیکم و رحمهالله و برکاته درست 4
رکعت نماز میخواند بدون اینکه توجه داشته باشد به اینکه دارد چه میکند،
معمولاً مردم، همه ما در نمازها این جوری هستیم که اراده تفصیلی اول هست نیت
تفصیلی، قصدالفعل للامتثال این اول هست اما دیگر معمولاض این فراموش میشود،
فراموش به این معنا توجه به آن از بین میرود ومیخواهید هم بگویید حجاب غفلت میآید
روی آن اما آن کار میکند به این معنا در حالیکه ما توجه به داعی نداریم توجه به
آن نیت نداریم توجه به آن علت نداریم دارد خود به خود کار میکند لذا میرویم تا
آخر، اراده اجمالی با استدامه حکمی با علم اجمالی یعنی علم اجمالی فلسفی، این هم
ظاهراً حرف ندارد ندیدیم هم کسی اختلاف در مسئله داشته باشد.
فقط اشکالی که پیدا میشود این است که
مرحوم سید رضوان الله تعالی علیه در عروه و همچنین دیگران میگویند تردید در نیت
نماز را باطل میکند یا روزه را باطل میکند، یا اینکه غفلت به اندازهای که اگر
از او بپرسند چه داری میکنی؟ نتواند بگوید چه میکند این روزه باطل است این نماز
باطل است این وضو باطل است که دوتا مسئله عنوان میکنند یکی تردید در نیت یکی هم
غفلتی که اگر از او سؤال بکنند چه میکنی؟ نمیتواند جواب بدهد بنابراین از نظر
فقهاء منجمله صاحب عروه چهار قسم پیدا میشود یک قسمت قصد العمل و توجه به قصد،
خب اینکه معلوم است و به آن هم میگوییم علم تفصیلی و اراده تفصیلی.
قسم دوم استدامه حکمیه یعنی مغفول عنه
است اما اگر از او بپرسند چه میکنی؟ میگوید نماز میخوانم فوراً میگوید نماز میخوانم،
این هم قسم دوم، این قسم دوم هم مسلم درست است یعنی کسی اشکال در آن نکرده، مسلم
است که نمیشود از اول نماز تا آخر نماز الا اولیاءالله که حضور قلب دارند نمیشود
این توجه از اول نماز تا آخر نماز یا در روزه از اول تا آخر مخصوصاً وقتی که خواب
است، اما همان اجمال کفایت میکند.
قسم سوم تردید در نیت است مردد میشود
در وسط وضو، روایت هم داریم در وسط وضو مثلاً میبیند که اگر برود تطهیر کند
وبیاید وضو بگیرد بهتر است یک تردیدی پیدا میکند که مثلاً در را دارند میزنند این
تردید پیدا میکند من بروم در را باز کنم بعد بیایم دو دفعه وضو بگیرم این چه جور
است که ایا وضو را بشکنم یا نه؟ آیا نماز را بشکنم یا نه؟ مرحوم سید ودیگران گفتهاند
این وضوباطل است این روزه باطل است این نماز باطل است، در نمازش یک حرف دیگر دارند
اینکه آیا آن هیئت هم، هیئت نمازی در نماز باید باشد یا نه؟ ولی مشهور در نماز هم
میگویند نماز باطل است.
قسم چهارم اینکه غفلت زیاد است پرده
غفلت خیلی ضخیم است دارد نماز میخواند آن اراده هم دارد میبردش اما اگر از او
بپرسند چه میکنی؟نمیتواند بگوید روزه هستم، باید یک مقدار فکر بکند اگر از او
بپرسند که چه میکنی؟ نمیتواند بگوید وضو میگیرم آن غفلت خیلی ضخیم است این را
هم مرحوم سید همین مثال را میزنند که اگر از او سؤال بکنند چه میکنی؟ نمیتواند
چواب بدهد این هم روزهاش باطل است.
قسم اول و دوم معلوم اما این قسم سوم
و چهارم را من اشکال دارم اگر شما بتوانید جواب اشکال من را بدهید حرف مرحوم سید
درست میشود وآن این است که این کسی که تردید در نیت دارد ودارد میرود جلو یا آن
کسی که اگر از او بپرسند چه میکنی؟ نمیتواند جواب بدهد الا با یک تفکری خب این
چه جوری دارد میرود جلو؟ اگر آن اراده اجمالی آن استدامه حکمی نباشد خب این نمیتواند
برود جلو اینکه دارد میرود جلو دلیل براین است آن ارتکاز هست آن علم اجمالی هست
و ما بیشتر از این نمیخواهیم یعنی آن چه میخواهیم استدامه حکمی است همان که
مرحوم سید فرمودهاند و دیگران هم فرمودهاند استدامه حکمی کدام است؟ آن است که آن
قصد الفعل هست غفلت دارد از قصد الفعل لذا آن قصد الفعل دارد این را میکشاند جلو
در حالی که توجه ندارد رکوع میکند در حالی که توجه ندارد سجده میکند تشهد تا
السلام علیکم و رحمه الله و برکاته، توجه ندارد اما آن ارتکاز که به آن میگویند
علم اجمالی میکشاند جلو تا السلام علیکم ورحمه الله و برکاته، آن علم اجمالی دارد
برای ما کار میکند، لذا تا ارتکاز باشد باید بگوییم درست است برای اینکه قصد
الفعل هست اگر آن ارتکاز نباشد باید متوقف بشود نمیشود جلو برود یا علم اجمالی
هست یا نه؟ اگر علم اجمالی هست جلویش میبرد اگر علم اجمالی نیست متوقف میشود به
قول ایشان مثل اینکه خواب میرود آن وقت ارتکاز از بین میرود ولی تا خواب نرفته
اما دارد میرود جلو آن ارتکاز موجود است وقتی آن ارتکاز موجود شد تردید در نیت
طوری نیست نمیتوانیم بگوییم نماز باطل است تحیر را هم نمیتوانیم بگوییم نماز
باطل است برای اینکه تحیر به قول مرحوم سید معنایش این است که ارتکاز هست اما
پرده ضخیم است پرده غفلت ضخیم است یا آن چرا چرا، بشکنم یا نه؟ هست لذا این تردید
هست اما از آن طرف هم دارد جلو میرود همان که دارد جلو میرود یا اینکه اگر از
او بپرسند چه میکنی نمیتواند بگوید اما دارد جلو میرود، اما دارد جلو میرود
یعنی قصد، یعنی علت موجود است و وقتی نماز باطل است که آن قصد نباشد اصلاً ما در
صدد همین هستیم میخواهیم قصد را از بین ببریم همین شک میکند آیا بکنم یا نه؟ آیا
بکنم یا نه؟ دارد وضو میگیرد همینکه دارد وضو میگیرد یعنی آن قصد هست اما آن یک
حالت دیگر هم برایش آمده ارتیاب مثل غفلت چطور غفلةٌ ما را همه میگویند طوری نیست
خب همه میگویند اصلاً معمولاً 99 درصد مردم وقتیکه دارند نماز میخوانند خب اول
میگوید اللهاکبر متوجه است گاهی به زبان میآورد چهار رکعت نماز ظهر بجا میآورم
قربه الیالله اما این یک مقدار که میرود جلو از بین میرود یعنی علم تفصیلی میشود
علم اجمالی علم اجمالی یعنی چه؟ یعنی غفلت میآید علم اجمالی یعنی چه؟ یعنی توجه
به قصد الفعل دیگر ندارد، هست، توجه ندارد همه گفتهاند این اسمش را میگذاریم
استدامه حکمیه و نماز درست است لذا این استدامه حکمیه معنایش این است گاهی پیدا میشود
گاهی از بین میرود یعنی مثلاً گاهی متوجه است دارد نماز میخواند گاهی توجه از
بین میرود گاهی هست گاهی نیست اما آن ارتکاز دارد جلویش میببرد اسمش را میگذارند
استدامه حکمه اسمش را میگذارند علم اجمالی اسمش را میگذارند اراده اجمالی و همه
گفتهاند نماز درست است چرا درست است؟ گفتهاند برای اینکه قصد الفعل هست برای
اینکه آن اراده تفصیلی شده اراده اجمالی، تفاوت ندارد، فرق بین اراده اجمالی و
تفصیلی آن است که هست گاهی توجه به آن دارد گاهی ندارد اگر توجه به آن داشت میشود
اراده تفصیلی اگر توجه به آن نداشت میشود اراده اجمالی، خب اینها که یاد ما دادهاند
دیگر خب همین حرف را در تردید درنیت در آن جا که غفلت زیاد باشد به جوری که بگویند
چه میکنی؟ فوراً بتواند جواب بدهد خب این حرف را باز هم آن جا میزنیم میگوییم
آقا در آن اراده اجمالی چه چیزی جلویش میبرد؟ قصد، این جا چه چیزی جلویش میبرد؟
قصد، فرقش چیست؟ آن غفلتش هست، غفلتش فوراً زایل میشود، بگویند چه میکنی؟ بگوید
نماز میخوانم، گاهی غفلتش خیلی است اگر بگویند چه میکنی؟ نمیتواند بگوید، یک
فکر میکند میگوید نماز میخوانم مثل روزه، در روزه زیاد اتفاق میافتد که روزه
است و معمولاً دیگر اگر نیت بکند در آن موقعی که دارد سحری میخورد شماها هم که
مسئله بلد هستید اصلاً نه خطوری هستید نه تلفظی، میگویید همین که پا شدم من دارم
سحری میخورم همینها یعنی نیت، شماها که دیگر میگویید توجه به عمل یعنی قصد
العمل، خب حالا روزه میخواهد بگیرد این توجه به اینکه میخواهد روزه بگیرد آن
موقع سحر هست مثلاً، خب همان موقعی که میرود نماز دیگر این توجه از بین میرود
اما روزه است یک ساعت بعد میخوابد آن توجه از بین میرود اما روزه است تا آخر که
میخواهد افطار بکند آن وقت توجه میآید که این روزه تمام شد خب این روزه که یک
فعل است یک امساک است چه چیزی ما را میبرد این امساک برای پیدا میشود؟ اراده
اجمالی، استدامه حکمی یعنی وجود نیت در عمق جان ولو توجه به آن قصد الفعل نداشته
باشیم وما همین را میخواهیم فقط آنکه میخواهیم قصد الفعل میخواهیم اما توجه به
قصد الفعل را هم دیگر میخواهیم یا نه؟ خب مسلم پیش اصحاب است، نه آیا باید از اول
نماز تا آخر نماز اراده تفصیلی داشته باشیم یا نه؟ ضرورت در فقه است نه یعنی احدی
را نداریم بگوید که باید از وقتیکه میگوید اللهاکبر تا وقتیکه میگوید السلام
علیکم و رحمه الله و برکاته توجه به قصد هم داشته باشد توجه به اعمال هم داشته
باشد خب نه، هیچ کس نگفته و گفتهاند که توجه به عمل توجه به قصد عمل این توجه
لازم نیست، حالا که لازم نشد چه لازم است؟ قصد الفعل، اقصد الفعل لامتثال امرالله،
این باید در عمق جان باشد و این گاهی تفصیل هم روی آن هست یعنی توجه روی آن هست
خیلی خوب است گاهی توجه روی آن نیست غفلت است اما غفلتش پرده خیلی رقیق است پرده
خیلی نازک است تا یک چیزی جلو میآید به قول فقهاء به آن بگویند چه میکنی؟ میگوید
دارم نماز میخوانم خب این را همه گفتهاند درست است،چرا؟ خب برای اینکه میگویند قصدالفعل
هست.
ما عرض میکنیم در تردید در نیت در آنجا
هم که از او سؤال بکنند چه میکنی؟ نمیتواند جواب بدهد اما دارد جلو میرود قصد
الفعل هست، کی این قصد الفعل از بین میرود؟ در وقتی که فعل را نتواند یک امر
اضافی است دیگر، در وقتی که فعل را نتواند به جا بیاورد، این فعل را وقتی نتوانست
به جا بیاورد آن قصد از بین میرود، کی؟ وقتیکه بخوابد، در وسط نماز خوابش ببرد،
این قصد الفعل از بین میرود ولی تا خوابش نبرده آن توجه میخواهد باشد میخواهد
نباشد آن قصد الفعل همان کفایت میکند گاهی به او میگویند چه میکنی؟ فوراً میگوید
نماز میخوانم گاهی هم خیلی مثلاً گرفتاریهایی عجیب دارد آن گرفتاریها نمیگذارد
توجه به عمل داشته باشد دارد نماز میخواند راستی هم اگر هیچ چیزی به او نگویند تا
السلام علیکم میرود، بعد به او بگویند چه میکردی؟ میگوید نماز خواندم اما توجه
از اول تا آخر به صلواه نداشته توجه به آن قصد نداشته، حالا این خلاصه حرف است اگر
قبول بکنید دیگر اینکه مرحوم سید فرمودهاند تردید در نیت وضو را دیگر همه عبادات
را، وضو را که میگویند غسل هم همینطور است دیگر، تیمم هم همین طور است نماز هم
همینطور است روزه هم همینطور است حج هم همینطور است دیگر از یک سیاق است اگر
گفتید که تردید در نیت و آن غفلتی که احتیاج به فکر دارد اگر گفتید اینها مثل
همان غفلتی است که احتیاج به فکر ندارد توجه به عمل فوراً برایش توجه به عمل پیدا
میشود فوراً متوجه میشود، که همه میگویند درست است، گاهی تردید پیدا میکند اما
دارد جلو میرود گاهی هم نه غفلت به اندازهای است که باید فکر کند تا بگوید چه میکنم.
ما میگوییم که در هر سه قسم قصد
الفعل موجود است پس نماز درست است پس روزه درست است، اما آقایان میفرمایند نه،
تردید در نیت و آن غفلت ضخیم ان غفلتی که انسان را واداشته به ان جا که نمیتواند
حرفهایش را فوراً بزند میگویند عبادت باطل است، مثلاً در روزه آن توجه اجمالی
مسلم وقتیکه خواب است دیگر آن توجه اجمالی نیست وقتی از خواب بیدار میشود آن وقت
توجه به اینکه روزه است آن وقت پیدا میشود آن ارتکاز در خواب هم هست برای اینکه
نیت کرده است از اول تا غروب اما توجه به عمل وقتی که بخوابد دیگر توجه به عملش هم
از بین می رود حالا اگر بپذیرید حرف من را این فرمایش مشهور که گفتهاند تردید در
نیت، خیلی هم به درد میخورد اگر حرف من را بپذیرید خیلی جاها به درد میخورد که
تردید در نیت ایا وضو را باطل میکند یا نه؟ معمولاً فقهاء در رسالهها نوشتهاند
اگر کسی وسط روز تردید پیدا کرد من روزهام را بشکنم یا نه؟ گفتهاند روزهاش باطل
است همین تردید در نیت، آن وقت در باب نماز اختلاف شده گفتهاند که این تردید اگر
در افعال باشد خب بله نماز باطل است اما اگر در افعال نباشد اگر هیئت اتصالیه برای
نماز درست بکنیم نماز باطل است اگر هیئت اتصالیه درست نکنیم نماز درست است آن
اختلاف را کردهاند ولی مرادم اینجاست مشهور گفتهاند تردید در نیت عبادت را باطل
میکند و ما میگوییم تردید در نیت عبادت را باطل نمیکند دلیل برایش نداریم برائت
دارد، نمیدانیم مانع هست یا نه؟ مانع نیست همچنین آن غفلت که احتیاج به فکر دارد
آن هم نمیدانیم نماز را باطل میکند یا نه؟ غفلت فوری میدانم باطل نمیکند غفلت
استدامه دارش نمیدانم باطل میکند یا نه؟ ما میگوییم نه باطل نمیکند برای این
که آن قصد الفعل هست اشکال در مانع است نمیدانیم مانع هست یا نه؟ رفع مالا
یعلمون، شما هستید که دیگر باید در مقابل گفته من دلیل بیاورید و ندیدم هم کسی
دلیل برایش بیاورد که چرا، اینها میخواهند بگویند که در وقتی تردید پیدا شد دیگر
نیت نیست در وقتی که آن غفلت ضخیم شد دیگر نیت نیست این فرمایش آنهاست دیگر در
حالی که مسلم نیت هیچ ربطی به غفلت ندارد، ترید در نیت الا وجود نیست است، باید یک
نیت باشد تا تردید در آن پیدا بشود ولی مثل اینکه تردید در نیت را میگویند دیگر
نیت نیست پس وقتی نیت باشد عمل باطل است.
علی کل حال کسی نگفته اگر بتوانید
بگویید حرف خوبی است خیلی جاها به درد میخورد و اما اگر نتوانید بگویید، نتوانید
بگویید هم دلیل ندارید فقط باید بگویید که این تردید نیت را از بین میبرد یا آن
غفلت نیت را از بین میبرد جوابش را هم ما دادهایم هی تکرار کردم برای اینکه
غفلت الا نیت است نیت الا غفلت است و همینطور که آن غفله ما از بینش نمیبرد غفلت
طولانی هم از بینش نمیبرد، حالا مسئله دیگر که میخواستم متعرض شوم وقت گذشت اینکه
مشهور در میان اصحاب است اینکه ما در نیت قصد وجوب و استحباب و حتی قصد تمیز و
قصد غایت و امثال اینها نمیخواهیم به چه دلیل؟ دلیل ندارد برای این باید دلیل
بیاوریم ان شاءالله برای روز شنبه.
وصلی الله علی محمد و
آل محمد